Ali's Reviews > چنین گفت ابن عربی
چنین گفت ابن عربی
by
by

به شخصه گمان نمي بردم کتابي که در شرح يک از بزگان عرفان نظري است و از تکلفهای عرفا و مکاشفات انها نیز بی بهره نخواهد بود، بتواند چندان نظرم را جلب کند و مشوقم باشد.
انگيزه اوليه ام براي خواندن کتاب، نويسنده نامدار آن، نصر حامد ابوزيد؛ روشنفکر فقيد معاصر بود، اما نویسنده کتاب چنان با مهارت و وشيوايي مثال زدنی و البته انسجام، ابن عربي را براي خواننده امروزين بازخواني ميکند که علاوه بر نظام مند بودن دستگاه فکری و عرفانی ابن عربی، بی گمان نشان از ذهن قدرتمند و دانش گسترده او نیز دارد، از مقدمه و شرح داستانهاي کودکي نويسنده نيز چنين برمي ايد که نسبت شيخ اکبر با ابوزيد به مانند نسبتي است که هم سنخ ايرانيش؛ عبدالکريم سروش با مولانا دارد.
کتاب علاوه بر ترجمه جذاب و خواندنی که دارد، در بعضی موارد برای خواننده نه چندان اشنا با وادی عرفان، گه گداری سخت و ثقیل می اید، هرچند ورود بیش از اندازه به جزئیات بی مورد نیز در بعضی از بخشهای کتاب، از جمله در فصل پنجم، انجا که از مراتب هستی از نگاه ابن عربی و رابطه انها با اسما الهی به میان می اید خواننده را کمی سردرگم و بی حوصله می کند.
در کل باز خوانی ابوزید از ابن عربی چنان که خودش نیز ادعا دارد، خوانشی است برای امروز و قرائتی است از زاویه روشنفکری چون نصر حامد ابوزید، اما بی شک انگیزه های او نیز برای این بازخوانی چنان که از مقدمه کتاب بر می اید پراهمیت است؛ برای زدودن غبار از چهره زنگار زده اسلام در چند سده اخیر و نشان دادن باروری و توانمندی اندیشه و فرهنگ اسلامی در پیوند با میراث جهانی و متکثر انسانی.
انگيزه اوليه ام براي خواندن کتاب، نويسنده نامدار آن، نصر حامد ابوزيد؛ روشنفکر فقيد معاصر بود، اما نویسنده کتاب چنان با مهارت و وشيوايي مثال زدنی و البته انسجام، ابن عربي را براي خواننده امروزين بازخواني ميکند که علاوه بر نظام مند بودن دستگاه فکری و عرفانی ابن عربی، بی گمان نشان از ذهن قدرتمند و دانش گسترده او نیز دارد، از مقدمه و شرح داستانهاي کودکي نويسنده نيز چنين برمي ايد که نسبت شيخ اکبر با ابوزيد به مانند نسبتي است که هم سنخ ايرانيش؛ عبدالکريم سروش با مولانا دارد.
کتاب علاوه بر ترجمه جذاب و خواندنی که دارد، در بعضی موارد برای خواننده نه چندان اشنا با وادی عرفان، گه گداری سخت و ثقیل می اید، هرچند ورود بیش از اندازه به جزئیات بی مورد نیز در بعضی از بخشهای کتاب، از جمله در فصل پنجم، انجا که از مراتب هستی از نگاه ابن عربی و رابطه انها با اسما الهی به میان می اید خواننده را کمی سردرگم و بی حوصله می کند.
در کل باز خوانی ابوزید از ابن عربی چنان که خودش نیز ادعا دارد، خوانشی است برای امروز و قرائتی است از زاویه روشنفکری چون نصر حامد ابوزید، اما بی شک انگیزه های او نیز برای این بازخوانی چنان که از مقدمه کتاب بر می اید پراهمیت است؛ برای زدودن غبار از چهره زنگار زده اسلام در چند سده اخیر و نشان دادن باروری و توانمندی اندیشه و فرهنگ اسلامی در پیوند با میراث جهانی و متکثر انسانی.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
چنین گفت ابن عربی.
Sign In »