ŷ

Naele's Reviews > داستان‌ها� کوتاه کافکا

داستان‌های کوتاه کافکا by Franz Kafka
Rate this book
Clear rating

by
28792952
's review


فرانتس کافکا متولد شده در پراگ و از یک خانواده یهودی ِآلمانی زبان است. او بر اثر بیماری سل در سوم ژوئن هزار و نهصد و بیست و چهار در گذشت. کافکا اعتماد به نفس چندانی برای انتشار نوشته های خود نداشت و در اکثر مواقع دوست او ماکس برود او را تشویق به انتشار آنها می کرد. جایی نیز در یادداشت های خود که ازفرستادن نوشته هایش پشیمان شده بود، نوشت: کاش دست نوشته هایم را پس می فرستاد. در آن صورت این امکان را داشتم که فقط همان اندازه تیره بخت باشم که پیش ترها بودم.

قلم کافکا هر خواننده عامی را به سوی خود نمی کشاند. او خواننده را در سردرگمی های فلسفی به دنبال خود می کشاند. گمراه می کند، می میراند، زنده می گرداند و همه این غیرمعمول ها را معمول و نزدیک به یک رئالیسم جادویی روایت می کند. او از که و از چه می گوید؟ شخصیت ها را گره کور می زند، طوری که اگر بدون تمرکز به خوانش بپردازی جز کلافگی متوجه مفهومی دیگر نخواهی شد. مجموعه داستان های کوتاه کافکا حاوی عادی گراییِ خالی از سانتی مانتالیسم یا بی رحمانه شخصیت هایی است که به صورت معکوس بیشتر ازابتدا، از اندیشه های فابل(fabula) به پیچیده ترین شکل ممکن نوشته شده است. روای های آن گاه گرگور مسخ است که به حشره ای تبدیل شده است. وحشت از آنجاست که تبدیل شدن گرگور به یک حشره خانواده او را آنقدر نمی ترساند که جریان زندگی شان را مختل کند. آنها پس از گذشت مدت زمانی کوتاه طبق روزمرگی های پیشین با احترامی کمتر و نادیده تر و تحقیرآمیز تر با او رفتار می کنند. او را از دید دیگران مخفی نگه می دارند و آزادی او به زیر یک مبل، خزیدن های غم انگیز ِحاصل از تنهایی روی سقف محدود می شود. و نیز در سرزمین محکومان هنگامی که افسر نحوه کارکرد دستگاه مخصوص اعدام را با حضور محکوم بی رحمانه توضیح می دهد مسافر پژوهشگر نیز با رفتاری کاملا معمول در مقابل آنها می نگرد و همین سکوت نوعی ازشقاوت آنها است که در طبیعت انسانی اثر های ادبی او عادی سازی شده است.



پرنده ای که از دشواری می گوید. از لانه می گوید. از خزه ها با دیدی هراس انگیز که زندگی طبیعی او را به خطر می اندازند سخن می گوید. نقطه مشترک تمام داستان های او سردرگمی، نگرانی، اندوه بازگشت و رفتن است. زندگی انسانی در قالب های غیرانسانی، حیوانی توصیف می شود. به سگ هویت و شناسنامه و اندیشه ی فردی ِ خاص می دهد. مانند وقتی که یک سگ در پژوهش هایش تحلیل علمی و عمیق ارائه می دهد. آنجا که می گوید :"از جهان سراسر دروغ بیرون بزنم جهانی که در آن حقیقت را از هیچکس نمی توان شنید. تنهایی من از دیگران نبود ازخودم بود و بس." از دروغ ها گله مند است و مرگ را طبیعی تر معمول تر از آنچه می نماید که انسان های بیرون در مواجهه با آن عکس العمل های جنون آمیز نشان می دهند و خود را به زندگی متعلق می دانند.

در متن "او" او آنقدر در ملال است که دیگر بستر را وسیله آرامش نمی پندارد، در میان تضاد کلمات به جان خویش می افتد: "فضایل همه فردی اند، معایب همه اجتماعی. آنچه فضیلت اجتماعی خوانده می شود مثلا عشق، از خود گذشتگی، عدالت، فداکاری، فقط عیبی اجتماعی است که به طرزی غریب ازشدت آن کاسته شده است. کافکا شاید اینگونه حقیقت های اخلاقی و غیر اخلاقی انسان ها و رنج های درونی را به دور از کلیشه به شیوه مخصوص خودش بیان می کند. هر آنچه که بود و است او توانست در میان خسته گانِ نا امید و اظطرار و تشویش، جای پای خود را قرن ها در ادبیات رنج ها و درد ها سفت کند.

"من مرداب ها را خشک نمی کنم بلکه میان بخارات تب آلود آن زندگی می کنم."


17 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read داستان‌ها� کوتاه کافکا.
Sign In »

Reading Progress

Finished Reading
December 22, 2015 – Shelved
December 22, 2015 – Shelved as: to-read

No comments have been added yet.