Ali Nili's Reviews > آداب بیقرار�
آداب بیقرار�
by
by

نمیتونستم وقتی تموم شد نظرمو بنویسم. شاید از شدت ناراحتی نظرم غیرمنصفانه میشد. ولی الان با خیال راحت میتونم بنویسم. قبلش باید بگم من یعقوب یادعلی رو قبل این کتاب اصلا و ابدا نمیشناختم و برا همین در جریان حواشی و اتفاقات اطراف کتاب نبودم. پس نظرم صرفا برداشتم ازین کتابه.
افرادی مثل کامو و سارتر و غیره و غیره که از ملال و پوچی و خسته کنندگی زندگی نوشتن، از شدت فهمیدن و درک کردن دنیا (با طرز فکر خودشون) به این پوچی رسیدن. یعنی با خوندن، فکر کردن، دیدن و شنیدن و... به این دید دچار شدن. اما!
اما نویسنده ی این کتاب صرفا و صرفا به دلیل ملالی که توی زندگی روزمره دچارش شده بوده دست به نوشتن این کتاب زده. نوعی روزمرگی که اکثر مردم اون رو تجربه میکنن و آدما ذاتا بهش میرسن. نه فکر میخواد، نه فهم میخواد و نه هیچ پروسه ی پیچیده ای نیاز داره که درکش کنیم.
نظر شخصی من اینه که تمام بازی های زمانی و زبانی که نویسنده توی این رمان به کار برده براش مثل سرگرمی هاییه که وقت های بی حوصلگی سراغش میریم. نه از توانایی های نویسنده سرچشمه میگیره و نه از جهان بینی�.
فرق بزرگیه بین کسیکه از فکر کردن و فهمیدن و درد داشتن، پوچی دنیا رو نتیجه گرفته با کسی که از سر بی دردی و روزمرگی به این دید رسیده.
پینوشت:
وظیفه ی خودم میدونم که به شاکی پرونده ی این کتاب، به قاضی پرونده، به یعقوب یادعلی، به موکلش و به نشر نیلوفر تبریک بگم که تونستن با ایجاد یک فضای به غایت مضحک (به غایت مضحک!!) این کتاب رو به فروش برسونن. پرونده ای که به این شکله: شکایت از یادعلی بخاطر توهین به قوم لر. قوم لر کیست؟ یک زن ساده در داستان. حکم؟ یک سال زندان!
تبریک!
افرادی مثل کامو و سارتر و غیره و غیره که از ملال و پوچی و خسته کنندگی زندگی نوشتن، از شدت فهمیدن و درک کردن دنیا (با طرز فکر خودشون) به این پوچی رسیدن. یعنی با خوندن، فکر کردن، دیدن و شنیدن و... به این دید دچار شدن. اما!
اما نویسنده ی این کتاب صرفا و صرفا به دلیل ملالی که توی زندگی روزمره دچارش شده بوده دست به نوشتن این کتاب زده. نوعی روزمرگی که اکثر مردم اون رو تجربه میکنن و آدما ذاتا بهش میرسن. نه فکر میخواد، نه فهم میخواد و نه هیچ پروسه ی پیچیده ای نیاز داره که درکش کنیم.
نظر شخصی من اینه که تمام بازی های زمانی و زبانی که نویسنده توی این رمان به کار برده براش مثل سرگرمی هاییه که وقت های بی حوصلگی سراغش میریم. نه از توانایی های نویسنده سرچشمه میگیره و نه از جهان بینی�.
فرق بزرگیه بین کسیکه از فکر کردن و فهمیدن و درد داشتن، پوچی دنیا رو نتیجه گرفته با کسی که از سر بی دردی و روزمرگی به این دید رسیده.
پینوشت:
وظیفه ی خودم میدونم که به شاکی پرونده ی این کتاب، به قاضی پرونده، به یعقوب یادعلی، به موکلش و به نشر نیلوفر تبریک بگم که تونستن با ایجاد یک فضای به غایت مضحک (به غایت مضحک!!) این کتاب رو به فروش برسونن. پرونده ای که به این شکله: شکایت از یادعلی بخاطر توهین به قوم لر. قوم لر کیست؟ یک زن ساده در داستان. حکم؟ یک سال زندان!
تبریک!
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
آداب بیقرار�.
Sign In »
Reading Progress
Started Reading
July 5, 2016
–
Finished Reading
July 6, 2016
– Shelved