ŷ������

این کتاب شامل مجموعه داستان کوتاه خیالی در رابطه با روش کسب و نگهداری ثروت در شهر بابل در هزاران سال پیش است ،روش هایی که در جامعه ی امروزی هم قابل استفاده اند
من تعریف این کتاب رو زیاد شنیده بودم ولی حقیقتا من رو زیاد راضی نکرد ، با اون همه تعریفی که ازش شنیده بودم انتظار کتاب بهتری رو داشتم.

بخشی از کتاب:

خیلی از مردم بابل خانواده های خود را در محل های ناشایست نگهداری می کنند.آنها اجاره بهای سنگینی را به صاحب خانه های سخت گیر برای خانه هایی می پردازند که حتی همسرانشان در آن خانه جایی برای پرورش چند گلدان گل که باعث شادی دلشان شود ندارند و بچه هایشان جایی جز کوچه های کثیف برای بازی کردن ندارند... داشتن یک خانه از حد و توانایی یک انسان با ارداه خارج نیست .آیا شاه بزرگمان دیوار های بابل را انقدر تا دوردست نکشیده که زمین های خالی با قیمت مناسب برای خرید در آن پیدا شود؟ همچنین به شما میگویم شاگردانم که وام دهندگان از تصمیم کسانی که قصد خرید خانه را دارند،استقبال می کنند و به آنها وام می دهد...بعدا وقتی که خانه ساخته شد شما می توانید اقساط وام دهنده را به جای کرایه ای که قبلا به صاحبخانه می دادید،بپردازید.به خاطر هر پرداخت به وام دهنده مقداری از بدهی شما به او کم می شود و پس از چند سال اقساط شما تمام می شود. آنگاه قلب شما شاد می شود زیرا شما خودتان برای خودتان یک ملک ارزشمند دارید و تنها هزینه ی آن مالیات به پادشاه است...واین امر به طور قابل توجهی هزینه های زندگی شما را کاهش می دهد .وباعث تخصیص بیشتر درآمد هایتان به خوشی های زندگی و برآورده ساختن آرزو های بزرگتان میشود.این پنجمین درمان جیب خالی بود:صاحب خانه خودتان باشید
این