ŷ������

قراره از تله های زندگی بخونیم، تله هایی که سال هاست زندگیمون رو توی مشتشون گرفتن و بهمون زخم زدن. اما قبل از هرچیز باید بدونیم این تله ها دقیقا چی هستن؟ کتاب اینطور تعریفشون میکنه:

تله های زندگی، الگوها یا درون مایه های دیرپای زندگی هستند.
تله های زندگی، خود آسیب رسان هستند.
تله های زندگی، برای بقای خودشان می جنگند.

و یه تعریف دیگه:

تله ی زندگی، الگو یا مضمونی است که در دوران کودکی شکل گرفته است و خودش را در طول زندگی به فرد تحمیل می کند.

درواقع تله های زندگی، الگوهای فکری و رفتاری هستن که از کودکی در شما شکل گرفتن، و حالا چرخه ی زندگی شما رو کاملا تحت تاثیر قرار دادن. و مسلما تاثیری که میگذارن باعث آزار شما هستن.

قراره چندتا از شایع ترین تله های زندگی رو بخونیم و بفهمیم که چطور طی کودکی در ما شکل گرفتن، قراره برای هر تله به یک پرسش نامه پاسخ بدیم تا با توجه به نمره ای که بدست میاریم متوجه بشیم خودمون دچار اون تله هستیم یا نه، و قراره در ادامه روش های مهارش رو یاد بگیریم و تلاشمون رو انجام بدیم تا اون روش ها رو عملی کنیم.

دوست دارم فقط عنوان تله های زندگی این کتاب رو اینجا بنویسم تا حتی اگه عنوانشون هم به رفتارهای روزمره ی شما نزدیکه، این کتاب رو بخونید و بهش اجازه بدید کمکتون کنه.

1. تله زندگی رها شدگی: خواهش می کنم مرا تنها نگذار
درواقع این افراد مدام نگران این هستن که عزیزشون تنهاشون بگذاره.

2.تله زندگی بی اعتمادی: نمی توانم به شما اعتماد کنم

3. تله زندگی محرومیت هیجانی: هیچکس مرا دوست ندارد

4. تله زندگی طرد اجتماعی: وصله ناجور هر جمعی هستم

5. تله زندگی وابستگی: به تنهایی نمی توانم گلیم خودم را از أب بیرون بکشم

6. تله زندگی آسیب پذیری: حادثه در کمین است

7ِ. تله زندگی نقص/شرم : من بی ارزشم

8. تله زندگی شکست: احساس می کنم در زندگی شکست خورده ام

9. تله زندگی اطاعت: مجبورم همیشه از خواسته های دیگران تبعیت کنم

10. تله زندگی معیارهای سخت گیرانه: هیچ وقت از هیچ چیز راضی نیستم

11. تله زندگی استحقاق: من باید به تمام خواسته هایم دست پیدا کنم

با خودتون فکر کنید... کدوم یک از این تله ها نزدیک الگوی فکری و رفتاری شماست؟
میدونم تک تک این تله ها فوق العاده قدرتمندن و شاید حتی نمیتونید باخودتون فکر کنید که همراهتون نباشن. اما باید بگم این کتاب کارش رو خوب بلده و توی آشنا کردن شما با تله ی موردنظرتون خیلی خیلی عالی عمل کرده... و راهکارهای خوبی رو هم برای حدف هر تله ارائه کرده. اما نکته اینجاست که نمیتونم راهکارها رو هم تضمین کنم چون خودم امتحانشون نکردم. ولی برای شروع، همین کافیه که رفتارتون و تله ی زندگیتون رو زیرنظر بگیرید.

این روزها باخودم فکر میکنم زندگی کردن با تله های زندگیمون، درست مثل اینه که رانندگیمون خوب نباشه و بنشینیم پشت فرمون... درسته که احتمالا قراره آخرش به ته جاده برسیم، اما بین مسیر با در و دیوار تصادف های زیادی میکنیم و آخرشم با کلی زخم به مقصد میرسیم، درد می کشیم و احساس درماندگی میکنیم.

وقتی ندونیم چی داره آزارمون میده نمیتونیم حذفش کنیم؛ پس کمترین کاری که میتونیم انجام بدیم اینه که بشناسیمش. که پیداش کنیم و حواسمون بهش باشه.
کنترل تله های زندگیمون، درست مثل اینه که یاد بگیریم کمتر بکوبیم به در و دیوار... که با زخم های کمتر به مقصد برسیم. چون تله های زندگی سال هاست دارن به روحمون زخم میزنن، چون سال هاست دارن آزارمون میدن و شاید حتی متوجهشون نباشیم که چقدر دارن ما و زندگیمون رو کنترل میکنن.

مرداد نود و هفت...