ɿγɒ's Reviews > بیچارگان
بیچارگان
by
by

نکراسوف زمانی با خواندن نسخه� دستنویسِ رمان بیچارگان، اظهار کرد که گوگول تازها� ظهور کرده است.
حالا که مجموعه داستانها� نیکلای گوگول را خواندهام� میتوان� منظور نکراسوف و آن منتقد مشهور؛ بلینسکی را بهتر درك کن�. به واقع آن دو از تأثیرپذیری عمیق داستایفسکیِ بیست ساله و تواناییا� در بازآفرینی فضای کلی قصهها� گوگول به وجد آمده بودند.
فیودور داستایفسکی جوان، حدوداً سه سال پس از انتشار «شنلِ» گوگول، بیچارگان را نوشت (۱۸۴۴). ردّ پای پدرِ نثر روسی (لقبی که بلینسکی به گوگول داده بود) و بالاخص روح حاکم بر داستان شنل، در این اولین رمان او به وضوح دیده و حس میشو�. حتی فرم اثر که در قالب مکاتبه میان آلکسییویچ و آلکسییونا به نگارش درآمده، تداعی� کننده� نامهنگاری� کاوالیوف و گریگوریونا در داستان معروف «دماغ» است و به نوعی یادآورِ ایده� فانتزیِ رد و بدل شدنِ نامه بین دو سگ به نامها� مجی و فیدله در یادداشتها� یک دیوانه� گوگول. پیش از آن نیز، طنز و طعنهها� منحصر به فرد گوگول، لحن رسمی نامهنگاریها� اداری روسیه را در «ماجرای نزاع ایوان ایوانوویچ و ایوان نیکیفوروویچ» هدف قرار داده بود.
چند نکته بنا بر نظر و تجربه� شخصی
گرچه این کتاب را اقتباسی نه چندان دلنشین و خلاق از سبک بدیع و قریحه� اصیل گوگول میدانم� «بیچارگان» میتوان� مثالی خوب، آموزنده و جالبتوج� از روند رشد و سیر تحولِ یک نویسنده� بزرگ باشد.
برای شروع داستایفسکیخوان� «بیچارگان» را توصیه نمیکن�. بزرگی نام داستایفسکی در تصور مخاطبِ ناآشنا و مواجه شدن� با ناپختگیها� اولین تجربه� رماننویس� و بالطبع قضاوت و شکلگیر� ذهنیت اولیه� ناشی از آن، در همین ابتدای امر میتوان� ویرانگر بوده و ریزشها� حاصل از این تخریب، مانع از ادامه� مسیر شود 🙂
با این حال اگر بنا به هر دلیل به خواندن اولین رمان جناب داستایفسکی علاقهمن� هستید، شنیدن نسخه� صوتی این اثر را پیشنهاد میکن�. صدای شیرین و گوشنوا� مریم محبوب و پیمان قریب پناه از ترجمه� کمنظی� خشایار دیهیمی، فضای کسالتبا� کتاب را تا حدی جبران میکن� و ثبت رتبه� کمتر از سه ستاره را احتمالاً غیرممکن.
حالا که مجموعه داستانها� نیکلای گوگول را خواندهام� میتوان� منظور نکراسوف و آن منتقد مشهور؛ بلینسکی را بهتر درك کن�. به واقع آن دو از تأثیرپذیری عمیق داستایفسکیِ بیست ساله و تواناییا� در بازآفرینی فضای کلی قصهها� گوگول به وجد آمده بودند.
فیودور داستایفسکی جوان، حدوداً سه سال پس از انتشار «شنلِ» گوگول، بیچارگان را نوشت (۱۸۴۴). ردّ پای پدرِ نثر روسی (لقبی که بلینسکی به گوگول داده بود) و بالاخص روح حاکم بر داستان شنل، در این اولین رمان او به وضوح دیده و حس میشو�. حتی فرم اثر که در قالب مکاتبه میان آلکسییویچ و آلکسییونا به نگارش درآمده، تداعی� کننده� نامهنگاری� کاوالیوف و گریگوریونا در داستان معروف «دماغ» است و به نوعی یادآورِ ایده� فانتزیِ رد و بدل شدنِ نامه بین دو سگ به نامها� مجی و فیدله در یادداشتها� یک دیوانه� گوگول. پیش از آن نیز، طنز و طعنهها� منحصر به فرد گوگول، لحن رسمی نامهنگاریها� اداری روسیه را در «ماجرای نزاع ایوان ایوانوویچ و ایوان نیکیفوروویچ» هدف قرار داده بود.
چند نکته بنا بر نظر و تجربه� شخصی
گرچه این کتاب را اقتباسی نه چندان دلنشین و خلاق از سبک بدیع و قریحه� اصیل گوگول میدانم� «بیچارگان» میتوان� مثالی خوب، آموزنده و جالبتوج� از روند رشد و سیر تحولِ یک نویسنده� بزرگ باشد.
برای شروع داستایفسکیخوان� «بیچارگان» را توصیه نمیکن�. بزرگی نام داستایفسکی در تصور مخاطبِ ناآشنا و مواجه شدن� با ناپختگیها� اولین تجربه� رماننویس� و بالطبع قضاوت و شکلگیر� ذهنیت اولیه� ناشی از آن، در همین ابتدای امر میتوان� ویرانگر بوده و ریزشها� حاصل از این تخریب، مانع از ادامه� مسیر شود 🙂
با این حال اگر بنا به هر دلیل به خواندن اولین رمان جناب داستایفسکی علاقهمن� هستید، شنیدن نسخه� صوتی این اثر را پیشنهاد میکن�. صدای شیرین و گوشنوا� مریم محبوب و پیمان قریب پناه از ترجمه� کمنظی� خشایار دیهیمی، فضای کسالتبا� کتاب را تا حدی جبران میکن� و ثبت رتبه� کمتر از سه ستاره را احتمالاً غیرممکن.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
بیچارگان.
Sign In »
Reading Progress
January 18, 2019
– Shelved
January 25, 2019
–
Started Reading
January 27, 2019
–
Finished Reading
Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)
date
newest »

message 1:
by
Ehsan'Shokraie'
(new)
-
rated it 5 stars
Jul 05, 2019 07:09AM

reply
|
flag