Rosa Jamali's Reviews > Crow: From the Life and Songs of the Crow
Crow: From the Life and Songs of the Crow
by
by

The book has been dedicated to the memory of Assia Wevill and her child Shura. I think Assia Wevill was really a challenging dramatic figure we can't ignore. The book starts with a poem called "Two Legends" I suppose these two legends are the legends of Sylvia Plath and Assia Wevill. The second legend is much darker and more tragic. A woman who commits suicide seven years after Plath's death and kills her child not to leave a trace. I think she was charming and impressive who caused the loss of a prominent poet. But very sad it is. Nobody mourned for her except Hughes who Knew her legend. A Jewish infatuated refugee. She belonged to the world of charm and poetry. A wandering Jew and a charismatic figure and this is her legend:
Black is the wet otter's head, lifted
Black is the rock, plunging in foam
Black is the gall lying on the bed of the blood
دو افسانه / شعری از تد هیوز/ ترجمه به فارسی از رُزا جمالی
یک
سیاهی بی چشم بود
سیاهی در زبان جاری ست
سیاهی خود قلب بود
جگر آدمی سیاه بود و شش ها سیاه اند
که در نور چیزی را به درون نمی کشد
سیاهی اندرونی کوره است
سیاهی همان ماهیچه است
قحطی زده که بیرون بکشد از روشنایی
سیاهی عصب هاست
سیاهی مغز است
با نگاهی که به مقبره ها خیره است
سیاهی همان روح است
لکنتنی که تمامی ندارد
گریه ای ست که نمی تواند خود را ادا کند و یا به بیان در بیاید
متورم است
و این خورشید درون ادا نمی شود.
دو
سیاهی سر برافراشته ی سمور دریایی ست
سیاهی سنگ و صخره است که در کف ها فرو می رود
سیاهی صفراست و خونی که تخت را پوشانده
سیاهی کره ی زمین است، یک پا زیر زمین فرو رفته
تخم مرغی سیاه
و ماه و خورشید هوا را متغیر می سازند
که کلاغی را از تخم بیرون بیاورند، رنگین کمانی سیاه
که در تهی خم شده
و بر تهی خم شده
اما در اهتزار است.
از کتاب " کلاغ"
Black is the wet otter's head, lifted
Black is the rock, plunging in foam
Black is the gall lying on the bed of the blood
دو افسانه / شعری از تد هیوز/ ترجمه به فارسی از رُزا جمالی
یک
سیاهی بی چشم بود
سیاهی در زبان جاری ست
سیاهی خود قلب بود
جگر آدمی سیاه بود و شش ها سیاه اند
که در نور چیزی را به درون نمی کشد
سیاهی اندرونی کوره است
سیاهی همان ماهیچه است
قحطی زده که بیرون بکشد از روشنایی
سیاهی عصب هاست
سیاهی مغز است
با نگاهی که به مقبره ها خیره است
سیاهی همان روح است
لکنتنی که تمامی ندارد
گریه ای ست که نمی تواند خود را ادا کند و یا به بیان در بیاید
متورم است
و این خورشید درون ادا نمی شود.
دو
سیاهی سر برافراشته ی سمور دریایی ست
سیاهی سنگ و صخره است که در کف ها فرو می رود
سیاهی صفراست و خونی که تخت را پوشانده
سیاهی کره ی زمین است، یک پا زیر زمین فرو رفته
تخم مرغی سیاه
و ماه و خورشید هوا را متغیر می سازند
که کلاغی را از تخم بیرون بیاورند، رنگین کمانی سیاه
که در تهی خم شده
و بر تهی خم شده
اما در اهتزار است.
از کتاب " کلاغ"
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
Crow.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
July 12, 2008
– Shelved