بَرسا's Reviews > فراتر از بودن و موتسارت و باران
فراتر از بودن و موتسارت و باران
by
by

کتاب فراتر از بودن در واقع یک سوگنامه است.سوگنامه ای در نبود ژیلسن. بوبن در «فراتر از بودن» فقط از ژیلسن می نویسد و فقط برای او می نویسد. واقعه ی مرگ ژیلسن، بوبن را در بهت و خلأیی فرو برده که جز از گفتن از او و برای او پر نمی شود.
«واقعه ی مرگ تو همه چیز را در من فرو پاشید. همه چیز مگر قلبم را. قلبی که تو برایم ساختی و همچنان می سازی.»
ژیلسن «فراتر از بودن»ش تنها مرهم زخمی بزرگ، اما ناشی از واقعیتی به نام مرگ، برای بوبن است. ژیلسنی که حالا وجود ندارد اما لحظاتی را بخشیده که حالا فراتر از وجودش در تمام مفهوم ها و معناهای زندگی بوبن ریشه دوانده. به قول بوبن
«عجیب است که مغز ما چه سرسخت است و واقعیت زمان لازم دارد تا در آن نفوذ کند.»
...
«ژیلسن قلبم آماده ی گریه نیست،چرا هست،ولی زیر اشک ها خنده است،همانطور که زیر برف سفید،رزهای قرمز.»
«واقعه ی مرگ تو همه چیز را در من فرو پاشید. همه چیز مگر قلبم را. قلبی که تو برایم ساختی و همچنان می سازی.»
ژیلسن «فراتر از بودن»ش تنها مرهم زخمی بزرگ، اما ناشی از واقعیتی به نام مرگ، برای بوبن است. ژیلسنی که حالا وجود ندارد اما لحظاتی را بخشیده که حالا فراتر از وجودش در تمام مفهوم ها و معناهای زندگی بوبن ریشه دوانده. به قول بوبن
«عجیب است که مغز ما چه سرسخت است و واقعیت زمان لازم دارد تا در آن نفوذ کند.»
...
«ژیلسن قلبم آماده ی گریه نیست،چرا هست،ولی زیر اشک ها خنده است،همانطور که زیر برف سفید،رزهای قرمز.»
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
فراتر از بودن و موتسارت و باران.
Sign In »