R's Reviews > لعنتی گوشی رو بردار
لعنتی گوشی رو بردار
by
by

چهل داستان چهل تا پنجاه کلمه ای
---------
سرباز : سرباز خسته و زخمی از راه رسید !زن از خانه رفته بود زخمی که او را در قطار و جنگل و جاده نکشته بود ،در خانه کشت.
آرزوی تابستانی یک پدر فقیر : جلو رفت برای بچه هایش میوه بخرد، اما وقتی قیمت ها را دید منصرف شد. در راه که می رفت بغض گلویش را گرفت. آرزو کرد زلزله بیاید با این شرط که هیچ جا را خراب نکند جز تنها مغازه میوه فروشی کوچه را . روز بعد وقتی زلزله آمد هیچ دیواری ترک بر نداشت جز دیوار های خانه فرسوده اش
انتظار : مرد شش ماه انتظار کشید، اما زن بر نگشت. دیگه منتظرت نمی مونم. مرد این جمله را برای زن ایمیل کرد و اینبار نیز منتظر جواب ماند.
---------
سرباز : سرباز خسته و زخمی از راه رسید !زن از خانه رفته بود زخمی که او را در قطار و جنگل و جاده نکشته بود ،در خانه کشت.
آرزوی تابستانی یک پدر فقیر : جلو رفت برای بچه هایش میوه بخرد، اما وقتی قیمت ها را دید منصرف شد. در راه که می رفت بغض گلویش را گرفت. آرزو کرد زلزله بیاید با این شرط که هیچ جا را خراب نکند جز تنها مغازه میوه فروشی کوچه را . روز بعد وقتی زلزله آمد هیچ دیواری ترک بر نداشت جز دیوار های خانه فرسوده اش
انتظار : مرد شش ماه انتظار کشید، اما زن بر نگشت. دیگه منتظرت نمی مونم. مرد این جمله را برای زن ایمیل کرد و اینبار نیز منتظر جواب ماند.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
لعنتی گوشی رو بردار.
Sign In »
Reading Progress
March 19, 2020
–
Started Reading
March 19, 2020
– Shelved
March 19, 2020
– Shelved as:
short-story
March 19, 2020
–
Finished Reading
July 7, 2024
– Shelved as:
persian-lit