Z. Aroosha Dehghan's Reviews > پردخان�
پردخان�
by
by

"آن سوی دیوار جادها� است؛ حتی اگر شب باشد."
.
.
انتخاب بهترین کتاب از میان کارهای بیضایی بسیار سخته اما پس از سیاوشخوانی� این دومین اثری بود که با تمام جانم حسش کردم و بیتردی� عاشقش شدم.
در کنار گلتن احساس قدرت کردم. با نارگل و ریحان، با لولی و عسل و ایلناز گاهی هیجانزد� شدم و گاهی دودل. با شادی سوختم. با صدگیس رنج کشیدم. با نوسال ترسیدم. در کنار همه� ساکنان بازیخان� به شکوه و جلال سلطان و ریش مبارک خندیدم و سرانجام رها شدم.
مطمئنم این اثر هم، مثل سیاوشخوانی� قابلیت چند بار خواندن رو داره.
امیدوارم روزی هم به تماشای پردخانه� سلطان با بازی بهترین بازیگران تئاتر بنشینم�.
.
.
در این اثر هم، مثل تمام کارهای بیضایی، با زنانی روبهر� هستیم متفاوت با آنچه که همیشه خواستند بهمون بقبولانند.
با زنانی روبهر� میشیم که اگرچه در بندند ولی روحشون آزاده.
زنانی که از قدرت اندیشه بیبهر� نیستند، زیرک و هنرمند و خوددارند و به وقت مناسب در زور بازو هم چیزی کم� از مردان ندارند. زنانی هشیار که به احساساتشون مسلطند و سلطان پیروز رو از تخت به زیر میکشن� اما نه در کارزار زورآزماییهای� مردانه، که در میدان هوش و خرد.
برای من جذابتری� بخش آثار بیضایی، زنانی هستند که به دور کلیشهها� جوامع مردسالار (یا شاید زنستی�!) تصویر میشن. زنانی مثل ساتی در عیار تنها، نایی در باشو غربیه� کوچک، شهرناز و ارنواز در شب هزار و یکم، فریگیس در سیاوشخوانی� زن آسیابان در مرگ یزدگرد و بیدخت پردخان�.
.
.
انتخاب بهترین کتاب از میان کارهای بیضایی بسیار سخته اما پس از سیاوشخوانی� این دومین اثری بود که با تمام جانم حسش کردم و بیتردی� عاشقش شدم.
در کنار گلتن احساس قدرت کردم. با نارگل و ریحان، با لولی و عسل و ایلناز گاهی هیجانزد� شدم و گاهی دودل. با شادی سوختم. با صدگیس رنج کشیدم. با نوسال ترسیدم. در کنار همه� ساکنان بازیخان� به شکوه و جلال سلطان و ریش مبارک خندیدم و سرانجام رها شدم.
مطمئنم این اثر هم، مثل سیاوشخوانی� قابلیت چند بار خواندن رو داره.
امیدوارم روزی هم به تماشای پردخانه� سلطان با بازی بهترین بازیگران تئاتر بنشینم�.
.
.
در این اثر هم، مثل تمام کارهای بیضایی، با زنانی روبهر� هستیم متفاوت با آنچه که همیشه خواستند بهمون بقبولانند.
با زنانی روبهر� میشیم که اگرچه در بندند ولی روحشون آزاده.
زنانی که از قدرت اندیشه بیبهر� نیستند، زیرک و هنرمند و خوددارند و به وقت مناسب در زور بازو هم چیزی کم� از مردان ندارند. زنانی هشیار که به احساساتشون مسلطند و سلطان پیروز رو از تخت به زیر میکشن� اما نه در کارزار زورآزماییهای� مردانه، که در میدان هوش و خرد.
برای من جذابتری� بخش آثار بیضایی، زنانی هستند که به دور کلیشهها� جوامع مردسالار (یا شاید زنستی�!) تصویر میشن. زنانی مثل ساتی در عیار تنها، نایی در باشو غربیه� کوچک، شهرناز و ارنواز در شب هزار و یکم، فریگیس در سیاوشخوانی� زن آسیابان در مرگ یزدگرد و بیدخت پردخان�.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
پردخان�.
Sign In »
Reading Progress
October 1, 2020
– Shelved as:
to-read
October 1, 2020
– Shelved
May 8, 2021
–
Started Reading
May 10, 2021
–
Finished Reading
March 18, 2023
–
Started Reading
March 18, 2023
–
Finished Reading