ŷ������

وای
خدای من
آدم دیگه چی می‌خوا�� از یه کتاب؟!💖
یکی از چیزایی که این کتاب رو برام بی‌نهای�� لذت بخش کرد تقارن جنبه‌های�� از شخصیت خودم و شخصیت‌ها�� اصلی کتاب، دزیر�� و ژان باپتیست بود. و این حتی تا جایی جدی شد که در بخش‌های�� با ژان باپتیست احساس هم‌ذات‌پندار�� کردم.
پای‌بن�� به اصول
صاف و ساده و بدون شیله پیله
قانون‌مدا�� و آرمان‌خوا��
فراموش نکردن اصل خود
فراری از تجمل و تظاهر
کمی تا قسمتی ثابت قدم
و...
قسمت دیگه‌ا�� که برام بسیار جالب و جذاب بود؛ با وجود اینکه شخصیت اصلی داستان در طول اون بارها می‌گ�� علاقه‌ا�� به سیاست نداره و چیزی ازش سردرنمیاره؛ اما قسمت مهم و آموزنده‌ا�� از تاریخ اروپا و به ویژه فرانسه رو با ظرائف و نکات به‌دردبخو�� از زاویه‌ا�� بدیع برای آدم توصیف می‌کن��. من که فکر می‌کن�� این تکه از تاریخ فرانسع و انقلاب اون تا سال‌ه�� توی ذهنم حک باشه.
در فصل‌ها�� مختلف کتاب قلبم با دزیر�� به تپش افتاد؛ فشرده شد؛ پروانه‌ا�� شد؛ درد گرفت و در کل قدم به قدم همراه شد. و این رو مدیون قلم محشر آن‌مار�� سلینکو در بیان و انتقال احساسات توی این کتاب هستم.

⚠️این قسمت ممکن است ریزه‌کاری‌های�� از داستان را لو بدهد!⚠️

نمی‌دون�� ریزه کاری‌ها�� کتاب تا چه حد واقعی هست اما هر جور که باشه داستان خواننده رو عذاب نمی‌ده؛مثل�� مونسِ گوگولیِ دزیر��، ماری تا آخرین صفحه از داستان کنارشه؛ ناپولئون بوئونوپارته* آسیب دیوانه‌وار�� به دزیر�� نمی‌زند�� ژولی بالاخره به آرامش نسبی می‌رسد�� ژان‌باپتیس�� به دزیر�� خیانت نمی‌کن�� و ...

از ترجمه‌�� خوب پرویز شهدی هم نمی‌تون�� بگذرم؛ قلمش توانا.