Ali's Reviews > The Caucasian Chalk Circle
The Caucasian Chalk Circle
by
by

دایره گچی قفقازی از مهم ترین نمایش نامه های تیاتر حماسی برشت و یکی از آخرین آنها در دوران هجرت او در آمریکاست. در این اثر برشت از تیاتر در تیاتر هم بهره برده است. واقعه که در انتهای جنگ دوم جهانی در شوروی رخ می دهد، توسط یک گروه دوره گرد نوازنده و خواننده روایت می شود. هسته ی اصلی واقعه در طول ده ها صحنه و واقعه ی دیگر، بر سر تصاحب یک طفل می گذرد، و کشمکش میان مادر اصلی و کسی که طفل را نجات داده و با مرارت بزرگ کرده است. کودتایی در منطقه روی داده، فرمانداری از کار برکنار شده، گردنش را زده اند. همسر فرماندار با عجله برای سفر آماده می شود، انگار نه انگار که شوهرش را از دست داده، و فرزندش میکائیل را هم جا می گذارد. گروشا، خدمتکاری که با کودک تنها گذاشته شده، سرپرستی کودک را بعهده می گیرد و از همان لحظه برای حفاظت او از مصیبت های متعدد، به هرجا می رود و بهرکاری تن می دهد، حتی یک ازدواج اجباری تا بتواند کودک را حفظ کند.
اما وقایع به گونه ای پیش می رود که پس از مدتی همسر فرماندار قبلی باز می گردد و کودکش را از گروشا می خواهد. دادگاهی تشکیل می شود و طی وقایعی، ابتدا حکم می کنند که مادر طفل، همسر فرماندار قبلی ست و میکائیل متعلق به اوست. در کشمکش های بعدی و شهادت شهود، قاضی تازه به نام آزدک که از سوی فرماندار فعلی منصوب شده، به یک حیله ی قدیمی قفقازی (قضاوت سلیمان) متوسل می شود، این که دایره ای با گچ می کشند و کودک میان آن می گذارند. قاضی آزدک می گوید مادر واقعی آن است که کودک را از وسط دایره بکشد و ببرد، و اگر دو طرف هم زور بودند، می توانند بچه را نصف کنند و هرکدام نصفش را بردارند. همسر فرماندار سابق می پذیرد اما گروشا تن به این بازی نمی دهد چون حاضر نیست به میکائیل لطمه ای وارد شود. آزدک قاضی اعلام می کند که مادر واقعی گروشاست. در انتها خواننده ی گروه موسیقی می خواند؛ زمین به کسی می رسد که از آن بهتر نگهداری کند و میوه ی بیشتری حاصل کند، نه به صاحبان قبلی آن...
اما وقایع به گونه ای پیش می رود که پس از مدتی همسر فرماندار قبلی باز می گردد و کودکش را از گروشا می خواهد. دادگاهی تشکیل می شود و طی وقایعی، ابتدا حکم می کنند که مادر طفل، همسر فرماندار قبلی ست و میکائیل متعلق به اوست. در کشمکش های بعدی و شهادت شهود، قاضی تازه به نام آزدک که از سوی فرماندار فعلی منصوب شده، به یک حیله ی قدیمی قفقازی (قضاوت سلیمان) متوسل می شود، این که دایره ای با گچ می کشند و کودک میان آن می گذارند. قاضی آزدک می گوید مادر واقعی آن است که کودک را از وسط دایره بکشد و ببرد، و اگر دو طرف هم زور بودند، می توانند بچه را نصف کنند و هرکدام نصفش را بردارند. همسر فرماندار سابق می پذیرد اما گروشا تن به این بازی نمی دهد چون حاضر نیست به میکائیل لطمه ای وارد شود. آزدک قاضی اعلام می کند که مادر واقعی گروشاست. در انتها خواننده ی گروه موسیقی می خواند؛ زمین به کسی می رسد که از آن بهتر نگهداری کند و میوه ی بیشتری حاصل کند، نه به صاحبان قبلی آن...
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
The Caucasian Chalk Circle.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
March 25, 2007
– Shelved