ŷ������

در این جهان که هر یک از قدم‌ها�� ما زیر نظر است و ضبط می‌شود�� جایی که در فروشگاه‌ها�� بزرگ دوربین‌ها�� فیلمبرداری مراقب ماست، جایی که مردم بی وقفه خود را به یکدیگر می‌مالند�� جایی که انسان حتی نمی‌توان�� عشقبازی کند بی آنکه، فردایش، پژوهندگان وکاوندگان او را به باد پرسش و پاسخ نگیرند؛ چگونه ممکن است کسی از دست نظارت همگانی رها شود و، بی‌آنک�� اثری از خود بر جای بگذارد، ناپدید گردد؟ ص 15 کتاب
مسبب حقیقی و تنها مسبب دوستی چنین است: فراهم آوردن آینه‌ا�� که دیگری بتواند در آن تصویر گذشته‌�� خود را ببیند، تصویری که، بدون نجوای ابدی خاطرات رفقا، مدت‌ه�� پیش ناپدید شده بود. ص 22 کتاب
دوستی باید ارزشی والاتر از همه‌�� ارزش‌ها�� دیگر باشد. دوست داشتم بگویم: میان حقیقت و دوست، من همیشه دوست را بر می‌گزین��. راست است که آن را برای انگیختن دیگران به زبان می‌آوردم�� اما به طور جدی به آن می‌اندیش��. می‌دان�� که این قاعده امروز مهجور شده است. این قاعده می‌توانس�� برای آشیل، دوست پاتروکل، برای تفنگداران الکساندر دوما، حتی برای سانچو که، به رغم همه‌�� اختلاف نظرهایش، دوستی حقیقی برای اربابش بوده، ارزشمند باشد. اما این قاعده دیگر برای ما ارزشمند نیست. در بدبینی‌ا�� آنقدر پیش می‌رو�� که حاضرم امروز حقیقت را به دوستی ترجیح دهم. صفحات 58-57 کتاب
اگر بلندپروازی نداشته باشی، تشنه‌�� موفق شدن و به رسمیت شناخته شدن نباشی، در آستانه‌�� سقوط قرار می‌گیر��. ص 90 کتاب
چگونه می‌توانی�� متنفر باشیم و، در عین حال، آنقدر به راحتی خود را با آنچه از آن متنفریم وفق دهیم؟ ص 118 کتاب