Peiman's Reviews > تونل
تونل
by
by

«کافی است بگویم که من خوان پابلو کاستل هستم، نقاشی که ماریا ایریبارنه را کشت.»
وقتی توی اولین جمله� کتاب پایان کتاب رو میفهمی ولی تا انتها با اشتیاق کتاب رو دنبال میکن� یعنی با کتاب خوب و درستی سر و کار داری. خوان پابلو کاستل شخصیت کم رو و مردم گریزی داره، نسبت به بقیه خیلی احساس دوست داشتن، دلسوزی و دلرحمی نداره و زبان رک و تند و تیزی هم داره. نقاشی که هیچ اهمیتی به منتقدین نمیده و به نظرش اونها مثل افرادی هستند که در مورد کار یک جراح با وجود عدم دانش نظر میدن و تعجب میکنه که مردم نظر راجع به جراح رو مسخره میکنن� ولی نظرات منتقدین هنری رو قبول. در یک نقاشی به اسم مادری تابلو متشکل شده از یک مادر که به فرزندش در حال بازی کردن نگاه میکنه، و در گوشه� نقاشی پشت یک قاب پنجره زنی تنها به دریا خیره شده. هیچ کس به این قاب پنجره و تصویر پشتش توجه نمیکنه جز ماریا که مدت ها محو اون میشه. خوان پابلو همون موقع فکر میکن� یک آدم متفاوت پیدا کرده و به اون نیاز داره. چه نیازی؟ خودش هم مطمئن نیست. و از این قسمت تا پایان داستان به گشتن و پیدا کردن و رابطه و در نهایت قتل ماریا توسط خوان پابلو پرداخته میشه. در سراسر داستان جملاتی رک و روانشناسانه راجع به آدم ها و رابطه بیان میشه. به نظر میاد اون تصویر پشت پنجره تمثیلی از نظر خوان پابلو از عشق و آسایش باشه، ما نمیتونی� با دریا یکی بشیم و فقط باید از دور نگاهش کنیم. چیزی که خیلی داستان رو برام جذاب کرد اینه که به نظرم اومد همه� ما یک خوان پابلوی درون داریم، اون وجهه تمامیت خواه مغز که اگه بهش بال و پر بدیم و در موقعیتی باشیم که به اون خواسته� تمام و کمال ترسیم فاجعه به بار میاد.ه
وقتی توی اولین جمله� کتاب پایان کتاب رو میفهمی ولی تا انتها با اشتیاق کتاب رو دنبال میکن� یعنی با کتاب خوب و درستی سر و کار داری. خوان پابلو کاستل شخصیت کم رو و مردم گریزی داره، نسبت به بقیه خیلی احساس دوست داشتن، دلسوزی و دلرحمی نداره و زبان رک و تند و تیزی هم داره. نقاشی که هیچ اهمیتی به منتقدین نمیده و به نظرش اونها مثل افرادی هستند که در مورد کار یک جراح با وجود عدم دانش نظر میدن و تعجب میکنه که مردم نظر راجع به جراح رو مسخره میکنن� ولی نظرات منتقدین هنری رو قبول. در یک نقاشی به اسم مادری تابلو متشکل شده از یک مادر که به فرزندش در حال بازی کردن نگاه میکنه، و در گوشه� نقاشی پشت یک قاب پنجره زنی تنها به دریا خیره شده. هیچ کس به این قاب پنجره و تصویر پشتش توجه نمیکنه جز ماریا که مدت ها محو اون میشه. خوان پابلو همون موقع فکر میکن� یک آدم متفاوت پیدا کرده و به اون نیاز داره. چه نیازی؟ خودش هم مطمئن نیست. و از این قسمت تا پایان داستان به گشتن و پیدا کردن و رابطه و در نهایت قتل ماریا توسط خوان پابلو پرداخته میشه. در سراسر داستان جملاتی رک و روانشناسانه راجع به آدم ها و رابطه بیان میشه. به نظر میاد اون تصویر پشت پنجره تمثیلی از نظر خوان پابلو از عشق و آسایش باشه، ما نمیتونی� با دریا یکی بشیم و فقط باید از دور نگاهش کنیم. چیزی که خیلی داستان رو برام جذاب کرد اینه که به نظرم اومد همه� ما یک خوان پابلوی درون داریم، اون وجهه تمامیت خواه مغز که اگه بهش بال و پر بدیم و در موقعیتی باشیم که به اون خواسته� تمام و کمال ترسیم فاجعه به بار میاد.ه
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
تونل.
Sign In »
Reading Progress
June 19, 2022
–
Started Reading
June 19, 2022
– Shelved
June 19, 2022
–
17.82%
"من از فرقه ها، انجمن های اخوت، اصناف، گروه ها به طور کلی، و هر مجمعی از آدم های کودن که به دلایل حرفه ای، ذوقی، یا دیوانگی های مشابه دور هم جمع میشوند نفرت دارم. همه ی این دار و دسته ها تعدادی خصوصیات مشترک عجیب و غریب دارند: اصطلاحاتی مشابه، اصطلاحات خاص آنها، اعتقادی خودپسندانه به اینکه از هر کس دیگری بهترند.ه
از متن کتاب"
page
31
از متن کتاب"
June 20, 2022
–
Finished Reading
September 15, 2022
– Shelved as:
ارنستو-ساباتو
September 16, 2022
– Shelved as:
اسپانیا
September 16, 2022
– Shelved as:
دلر-آور