ŷ

Saman's Reviews > گزینه اشعار ملک الشعراء بهار

گزینه اشعار ملک الشعراء بهار by محمدتقی بهار
Rate this book
Clear rating

by
273273
's review

bookshelves: poem


ابتدای سخن باید عرض کنم این چند خطی را که درباره‌� شعر مرحوم ( بهار ) می‌نویس� را از حافظه‌ا� به یاری گرفته‌ا� و علیرغم وجود دیوان حجیم اشعارش در کتابخانه‌ا� حال و حوصله‌ا� برای رجوع کردن به آن را ندارم

دوران شاعری و حیات مرحوم (بهار) مصادف است با مبحثی به نام "مشروطیت". قاعدتاً مثل تمام جنبش‌ه� و حزب‌ه� و جریان‌ه� و انقلاب‌ها� نویسندگان و متفکرین نیز از این عرصه دور نماندند؛ به صورتی که (بهار) را جزو شاعران دوران مشروطیت به حساب می‌آورن�. البته تنها او نیست. اینان نیز هستند: ادیب پیشاوری. دهخدا. ادیب الممالک. عارف. ایرج میرزا. میرزاده عشقی. قاآنی و یغما

اما در این میان آن‌چ� که حداقل از دیدگاه من مهم است این است که کدام یک از این شاعران توانستند اثری از خود بر جای بگذارند که بعد از گذشت چند نسل (هر نسل را ده یا پانزده سال در نظر می‌گیری�) در حافظه‌� نسل کنونی بنشیند و "گوهر شعر" در آن متبلورتر باشد؟ و مشمول زمان و کهنگی نشود؟

در این میان ظاهراً و باطناً (بهار) و (ایرج میرزا) گوی سبقت را از بقیه ربوده‌ان�. البته (دهخدا) هم هست با آن شعر معروف
اي مرغ سحر! چو اين شب تار
بگذاشت ز سر سياهكاري
وز نفحه‌� روح‌بخ� اسحار
رفت از سر خفتگان خماري
بگشود گره ز زلف زرتار
محبوبه‌� نيلگون عماري
يزدان به كمال شد پديدار
و اهريمن زشتخو حصاري
ياد آر ز شمع مرده ياد آر

و ادیب الممالک با آن مسمط معروفش
برخـیز شـتربـانـا بربـنـد کـجـــاوه
کز چرخ همی گشت عیان رأیت کاوه
در شاخ شجر برخـاست آوای چکاوه
وز طول سفر حسـرت من گشت علاوه
بگذر به شتاب اندر از رود سمـاوه
در دیـده مـن بـنـگر دریـاچـه سـاوه

به شخصه از باقی آن بزرگانی که قبلاً نام بردم در حافظه‌ا� چیزی به یاد ندارم. اما در مورد بهار اشعار بیشتری در حافظه‌� نسل‌ها� پس از او باقی مانده و هنوز که هنوز است اشعارش زنده هستند و تازه. به عنوان مثال از هر کدام یک بیت را می‌نویس�
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی ای دماوند

و یا
ز نادرستی اهل زمان شکسته شدیم
ز بس که داد زدیم آی دزد خسته شدیم

و یا
لاله� خونین کفن از خاک سرآورده برون
خاک مستور‌ه‌� قلب ِ بشر آورده برون

و یا
در طواف شمع می‌گف� این سخن پروانه‌ا�
سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ا�

و از میان تصنیف‌ها� او
ز من نگارم خبر ندارد
به حال زارم نظر ندارد

و تصنیفی که پس از گذشت قریب به شش دهه از ساخته شدنش در دستگاه ماهور توسط مرحوم(مرتضی نی‌داوو�) و با اجرای اولیه‌� مرحوم (ملوک ضرابی) و پس از آن مرحوم(قمرالملوک وزیری) و در طول این سال‌ه� با اجراهای متعدد و متفاوت اکثر خوانندگان، و مشهورترین آن‌ها� آقای (محمدرضا شجریان) تبدیل به خاطره‌� سال‌ه� یأس و سرخوردگی و اشتیاق و امید به فردایی بهتر و آرزوی آزادی برای این مرز و بوم و آن‌چ� که لایقش است توسط کسی جز مرحوم (ملک‌الشعرا� بهار) سروده نشده است
مرغ سحر ناله سر کن، داغ مرا تازه‌ت� کن
ز آه شرر بار این قفس را، بر شکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته زکنج قفس درآ، نغمه‌� آزادی نوع بشر سرآ
وز نفسی عرصه‌� این خاک توده را، پر شرر کن
ظلم ظالم جور صیاد، آشیانم داده بر باد
ای خدا ای فلک ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن
نوبهار است گل به بار است، ابر چشمم ژاله بار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین، دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل از این، بیشتر کن
مرغ بی‌دل� شرح هجران، مختصر، مختصر کن


یادش گرامی باد
4 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read گزینه اشعار ملک الشعراء بهار.
Sign In »

Reading Progress

Finished Reading
March 11, 2009 – Shelved as: poem
March 11, 2009 – Shelved

No comments have been added yet.