Farhad's Reviews > برچیدن کتابخانها�: یک مرثیه و ده گریز
برچیدن کتابخانها�: یک مرثیه و ده گریز
by
by

برای معرفی اولیه کتاب از « یادداشت مترجم » کمک میگیر� ؛� مانگل در این کتاب _که عنوانش تلمیح بازیگوشانها� دارد از مقاله� مشهور والتر بنیامین، با نام «چیدن کتابخانها�: گفتاری در باب گردآوری»_ ضمن روایت مختصر ماجرای جمعکرد� کتابخانه� عظیمش و بستهبند� کتابها� گویی با دیدن هر کتاب نقبی میزن� به تاملی ادبی، تاریخی، فلسفی، زبانشناخت� یا الهیاتی، ضمن «گریز»هایش، در متون گوناگون کنکاش میکند� چنانک� بنیامین در آن مقاله کمابیش چنین کرد. در میان موضوعات مورد بحث گریزهای مکرری میزن� به ادبیات، به جزئیات لغتشناسی� خیال و رویا، قصهها� هزار و یکشب، دنکیشو� و...
به این ترتیب، جستارهای او به خشکی و زمختیِ متون آکادمیک آلوده نیست. اینجا کسی دارد «ناداستان» مینویس� که بر داستانگوی� مسلط است.�
به گمانم هرآنکس که به کتابخانها� و کتابهای� که در طول سالیان متمادی در آن جمع کرده و گردهم آورده، میناز� [ نازیدن از وجه مثبتش ] و تعلقخاطر� نسبت به کتابه� و کتابخانها� احساس میکند� نهتنه� این کتاب را دوست خواهد داشت که با خواندن عبارات و پاراگرافی از این کتاب، خود نیز گریزی خواهد زد به خاطرات کتابیاش� و تمام آنچه که لابهلا� صفحات کتابهای� جا گذاشته یا از کتابهای� کَنده و در ذهنش محبوس کرده را به تدریج مرور خواهد کرد. به زعم من این تداعی خاطرات، گریزناپذیر است چنانکه میدان� زین پس من نیز هربار روبروی کتابخانها� بایستم یا به هنگام برچیدنش _برای نقلمکا� یا از برای نظمی دیگرگون بخشیدن به کتابهایش_، ناخودآگاه نام این کتاب و جملاتش در ذهنم مرور خواهد شد.
پ.ن ۱ _ کتاب متشکل از ۱۱ جستار است، جستار اول به عنوان مرثیها� برای برچیدن کتابخانه� نویسنده؛ که در آن شرح چگونگی گردآوری کتابه� و کتابخانههای� که در طول زندگانی داشته رو بازگو میکن� و جستارهای بعدی با عنوان «گریز» که در هرکدام به موضوعاتی راجع به کتابها� ادبیات و ... میپرداز�.
پ.ن ۲_ این دومین بار بود که با خواندن یک کتاب، به نویسندها� بابت تعداد کتابهای� که خوانده، و در طولِ نوشتنِ کتابِ خودش _برحسب موضوع مورد بحث_، گریزهای متمادی نیز به آن کتابها� خوانده شدها� میزند� رشک بردم.
پ.ن ۳_ گریز دهم را بینهای� دوست داشتم چرا که انگار نتیجه و یا به نوعی عصاره� کتاب در این فصل، گردآوری شده بود و حاکی از جملاتی بود که خواندن تکتکشا� را در جایجای� کتاب به انتظار نشسته بودم، گویی اینک نویسنده آنچه که عمری در ذهنم به باور قلبی رسیده بود را با کلمات و جملاتی وزینت� برایم بازگو میکر�.
به این ترتیب، جستارهای او به خشکی و زمختیِ متون آکادمیک آلوده نیست. اینجا کسی دارد «ناداستان» مینویس� که بر داستانگوی� مسلط است.�
به گمانم هرآنکس که به کتابخانها� و کتابهای� که در طول سالیان متمادی در آن جمع کرده و گردهم آورده، میناز� [ نازیدن از وجه مثبتش ] و تعلقخاطر� نسبت به کتابه� و کتابخانها� احساس میکند� نهتنه� این کتاب را دوست خواهد داشت که با خواندن عبارات و پاراگرافی از این کتاب، خود نیز گریزی خواهد زد به خاطرات کتابیاش� و تمام آنچه که لابهلا� صفحات کتابهای� جا گذاشته یا از کتابهای� کَنده و در ذهنش محبوس کرده را به تدریج مرور خواهد کرد. به زعم من این تداعی خاطرات، گریزناپذیر است چنانکه میدان� زین پس من نیز هربار روبروی کتابخانها� بایستم یا به هنگام برچیدنش _برای نقلمکا� یا از برای نظمی دیگرگون بخشیدن به کتابهایش_، ناخودآگاه نام این کتاب و جملاتش در ذهنم مرور خواهد شد.
پ.ن ۱ _ کتاب متشکل از ۱۱ جستار است، جستار اول به عنوان مرثیها� برای برچیدن کتابخانه� نویسنده؛ که در آن شرح چگونگی گردآوری کتابه� و کتابخانههای� که در طول زندگانی داشته رو بازگو میکن� و جستارهای بعدی با عنوان «گریز» که در هرکدام به موضوعاتی راجع به کتابها� ادبیات و ... میپرداز�.
پ.ن ۲_ این دومین بار بود که با خواندن یک کتاب، به نویسندها� بابت تعداد کتابهای� که خوانده، و در طولِ نوشتنِ کتابِ خودش _برحسب موضوع مورد بحث_، گریزهای متمادی نیز به آن کتابها� خوانده شدها� میزند� رشک بردم.
پ.ن ۳_ گریز دهم را بینهای� دوست داشتم چرا که انگار نتیجه و یا به نوعی عصاره� کتاب در این فصل، گردآوری شده بود و حاکی از جملاتی بود که خواندن تکتکشا� را در جایجای� کتاب به انتظار نشسته بودم، گویی اینک نویسنده آنچه که عمری در ذهنم به باور قلبی رسیده بود را با کلمات و جملاتی وزینت� برایم بازگو میکر�.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
برچیدن کتابخانها�.
Sign In »
Reading Progress
August 20, 2023
–
Started Reading
August 20, 2023
– Shelved
August 20, 2023
– Shelved as:
to-read
August 20, 2023
–
17.76%
"گاهی صحبت از آدمهای� میشو� که مایل نیستند به کسی گوش یا دستِ مساعدت بدهند؛ من به ندرت کتابهای� را به دست کسی میداد�. اگر میخواست� کسی کتابی را بخواند یک نسخه میخرید� و به او هدیه میداد�. به نظرم امانت دادن کتاب دعوتی است به کش رفتنِ آن.
کتابخانه� من برايم فضایی به غایت شخصی بود - حصار و همزمان آیینه� من."
page
27
کتابخانه� من برايم فضایی به غایت شخصی بود - حصار و همزمان آیینه� من."
August 22, 2023
–
25.66%
"متوجهم که اشتیاقم به صاحب شدن کتابها� امانتی چقدر تنگنظران� و خودخواهانه به نظر میرس�. در قاموس من دزدی شرم آور است؛ با این حال، بارها پیش آمده برای اینکه کتابهای محبوبم را در جیبم نگذارم با خودم و اصول اخلاقی ام کلنجار رفته باشم. پولونیوس وقتی به پسرش گفت 《ن� امانت بگیرنه امانت بده》� دقیقاً همین افکار من را بازتاباند. این نصیحت بر پیشانی کتابخانه من هم بود. ص ۳۳"
page
39
August 28, 2023
–
46.71%
"بخشش، بهباو� ما، الزاماً به معنای چشم پوشی، امان دادن یا زدودن کار آزارنده از خاطرمان نیست. صرفاً به معنای رهاییِ شخص آزاردیده از نشخوار ناگزیر آزار در ذهن خود است. این همانکار� است که جین اِیر با بخشش قیّمِ شرورش خانم رید انجام میده� بدون بخشش او، آن فصل تمام و فصل جدید آغاز نمیش�.
ص۵۸"
page
71
ص۵۸"
September 8, 2023
–
100.0%
"لبته شاید ادبیات نتواند کسی را از بی عدالتی یا وسوسه� حرص و طمع یا مصیبتها� مسندنشینی نجات دهد. ولی لابد ادبیات چیزی به غایت تأثیرگذار در دل خود دارد، اگرنه چرا هر مستبدی، هر حکومت خودکامهای� هر صاحبمقام� بیمناکی، میکوش� آن را نیست کند، آن هم با سوزاندن کتابها� با ممنوع کردنشان� با سانسور کردنشان� با تهدید کردنشان� با گزافگوی� از آرمان باسوادی، یا بهطعن� گفتن از اینکه مطالعه کاری روشنفکرانه است."
September 8, 2023
–
Finished Reading