ŷ

Azar's Reviews > گرسن

گرسن by Knut Hamsun
Rate this book
Clear rating

by
21059572
's review

really liked it

فراز‌ها� از این کتاب شریف و قهرمان شریف که هر صفحه کتاب با خودت میگی کاش بی‌شر� بود ولی گرسن نمیموند:

سر جام ایستادم. صورتم چه ش شده بود؟ آیا عمرم به آخر رسیده بود؟ به گونه‌ه� دست گذاشتم، تکیده بود، باید هم تکیده باشن، گونه هام حال کاسه را داشت، گود افتاده بود. خدایا، به زور پیش رفتم. بعد باز ایستادم. حتما چشم‌ها� خیلی گود افتاده. چطور یه آدم، خبر مرگش، به خودش انقدر گرسنگی می‌د� تا پوست و استخوون بشه؟ احساس خشم سراپامو فراگرفت. آخرین شعله خشم و آخرین لرزش تنم خودشو نشون داد. «صورت من چه عیبی پیدا کرده؟» اون‌ج� داشتم قدم می‌زد� با سری که از خیلی از سرهای دور و اطرافم بهتر بود و مشت هام قدرتی داشتن که می‌تونست� یه کارگر باراندازو با یه ضربه نقش زمین کنن. من در دل شهری مثل اسلو از گرسنگی اسکلت شده بودم! این کار اصلا معنی می‌داد� اون هم منی که توی اصطبل خوابیده بودم و مثل اسب عصاری شب و روز جون کنده بودم، انقدر چیز خونده بودم که چشم‌ها� سوشونو از دست داده بودن. اونوقت دست آخر چه نتیجه ای گرفته بودم؟ حتی بدکاره‌ها� خیابون پا به فرار میذاشتن تا مجبور نباشن تو صورتم نگاه کنن. و حالا ماجرا داشت به آخر می‌رسید� می‌شنوی� چی میگم؟ به آخر می‌رسی�. مرده‌شو� همه چیزو ببرن!.. از شدت خشم دندون‌هام� به هم می‌سایید� و همون‌طو� که هق‌هقم� سر داده بودم و ناسزا می‌گفتم� داد و فریادم بلند بود و توجهی به عابرها نداشتم. یه بار دیگه تصمیم گرفتم تن‌م� شکنجه بدم، به‌عم� سرمو به تیرهای چراغ گاز می‌زدم� ناخن‌هام� توی دستم فرو می‌کرد� و زبون‌م� وحشیانه گاز می.زدم و وقتی آسیبی به خودم می‌رسوند� مثل دیوونه ها شروع می‌کرد� به خندیدن. 

دست آخر به خودم گفتم: «چه‌کا� بکنم؟» بعد چندین بار توی پیاده‌ر� پا زمین زدم و گفتم: «چه‌کا� بکنم؟»

مردی که از کنارم می‌گذش� با خنده گفت: «چرا معطلی؟ برو زندون.»
15 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read گرسن.
Sign In »

Reading Progress

December 17, 2023 – Started Reading
December 17, 2023 – Shelved as: to-read
December 17, 2023 – Shelved
December 25, 2023 – Finished Reading

No comments have been added yet.