ŷ������

در غیاب بلانکا ، کتابی ایست از آنتونیو مونیز مولینا نویسنده اسپانیایی ، او داستان کوتاه خود را با چندین پیچش داستانی و حس تعلیق به پیش برده و این گونه تلاش کرده تا خواننده را درگیرداستان نگاه دارد .
شوربختانه مونیز هیچ پاسخی به ابهام های داستان مانند هویت آن زن که بلانکا نبود نداده ، ماریو ، راوی داستان هم بسیار غیر قابل اعتماد است ، او داستان را از نگاه خود تعریف کرده که ممکن است با سوگیری های شخصی و تحریف واقعیت همراه شده باشد .
می توان داستان مونیز را معمایی روانشناختی با رگه هایی از رئالیسم جادویی دانست ، او تلاش کرده با رویاها و خاطرات پراکنده در سراسر داستان ، مرز بین واقعیت و تخیل را محو کند تا شاید این گونه و با خلق فضایی وهم‌آلو�� و مرموز بر تنش داستان هم افزوده شود .
در غیاب بلانکا را باید داستانی با پایان بسیار باز دانست. مونیز با این کار خواننده را آزاد گذاشته تا تفسیرهای خود را داشته باشد ، اما او ابهامات بسیاری آفریده که با پاسخ ندادن به آنها ، خواننده را از نتیجه گیری نهایی ، ناتوان کرده است .