ŷ������

"اما هر چه بیشتر دور کسی حصار بکشید، بیشتر احتمال دارد که از آن بگریزد: نوجوانی که زندگیش بیش از حد محدود باشد علیه خانواده خود خواهد شورید، زنی که تحت سیطره‌�� شوهری حسود باشد سرانجام خواهد گریخت، و خانواده‌ا�� که بیش از حد مقرراتی باشد سرانجام خواهد پاشید.
چنانچه پرندگان را با دقت تماشا کنیم می‌بینی�� وقتی که به مرغ‌ه�� یا کبوترها آزادی کامل داده می‌شو�� از مرغدانی یا کبوترخانه نمی‌گریزن��. در هوای نامساعد یا زمانی که خطری حس کنند در آن‌ج�� پناه می‌گیرن��. به این ترتیب، از امنیت سقف بالای سرشان، و آب و غذا، برخوردار می‌شوند�� اما می‌توانن�� روزها را هر طور که بخواهند بگذرانند، و در تحرکات‌شا�� مستقل باشند.
در مورد انسان نیز همین‌طو�� است، اگر آزاد باشیم فرار نمیکنیم. اگر در خانه و کانون خانواده‌�� خود شاد باشیم، همیشه به آن بازخواهیم گشت. بهترین راه نگه داشتن یا محافظت از کسی بی‌تردی�� آن است که خانه را برایش مهیا کنیم تا بخواهد به آن باز گردد. شاید این چیزی است که به آن نیاز داریم: تعادلی هماهنگ که در آن منافع اهلیت و آزادی با هم آمیخته شود."

"...البته جز صعوه‌�� جنگلی که زندگی بی‌بندوبار�� را زیر ردایی معمولی پنهان می‌کن��. رنگ‌ها�� حقیقی‌ا�� را به خوبی مخفی می‌کن��: نه بال و پر اغواگری، نه آواز دلفریبی، .... مانند بسیاری از آدم‌ه�� که خیلی معمولی به نظر می‌رسن�� و با این حال معلوم می‌شو�� که هرزه‌های�� تمام عیارند."