حقیقتا تصویر کافکایی جالبی داده بود داستان واضح و مشخص بود و گم نمیشد همین هم خواندنش رو لذت بخش میکرد. یه «من» معاصری از همه «ما» رو روایت میکن�. «دیدی» اولا خود سانتاگه دوما جهانیه که سانتاگ بهش باور داره و در جفت این موارد به شدت طبیعی و اصیله به نظرم به همین خاطره که از دیدی خسته نمیشیم.