Melika Khoshnezhad's Reviews > ایوانف
ایوانف
by
by

«انسان اینقد� ساده و مختصر است... نه، دکتر، ما همه بیش از آن پیچ و مهره در وجودمان داریم که با اولین اثر یا علائم ظاهری رویمان حکم بشود. من تو را نمیشناس�. تو مرا نمیشناسی� و ما خودمان را هم نمیشناسی�. ممکن است آدم پزشک حسابی باشد � و در عین حال هیچچی� از انسانه� نداند.»
حقیقتش چخوف شگفتزدها� کرد. اولین مواجهه� من با چخوف برمیگرد� به نوجوانی و دوران دبیرستان که سه� نمایشنامه� معروفش را خواندم و خیلی هم بهنظر� جالب نیامدند. بعد از آن همیشه حس نهچندا� مثبتی بهش داشتم. اما حقیقتاً اعتراف میکن� که کوچک نادانی بیش نبودم که چنین شتابزد� نتیجهگیر� کرده و این همه سال سراغش نرفته بودم. «ایوانف» در یک کلمه معرکه بود. باورم نمیش� چخوف در آن ساله� این چنین ژرف به مسائلی همچون افسردگی و ملال پرداخته است (که با درنظرگرفتن پزشک بودنش البته خیلی هم عجیب شاید نباشد) و رویکردش در شخصیتپرداز� این همه خاکستری است. هیچی� از شخصیته� خوب یا بد نبودند؛ همه انسان بودند و قابل درک و ملموس. شاید در نوجوانی ایوانف را تجسم شوهر افتضاح و بیعاطفها� میپنداشتم� اما حالا بیش از هر کاراکتری ایوانف را در عین حال که لجم را درمیآور� درک میکرد�. ملال البته فقط وضعیتی نبود که ایوانف را دربرگرفته باشد، بلکه کل اتمسفر نمایش را انباشته بود. انگار همهچی� بودی نا و ماندگی میدا�. بااینک� خود چخوف اصرار داشته بگوید که آثارش طنزند، من حق را بیشتر به استانیسلاوسکی میده� که برداشت تراژیکتر� از نمایشنامهها� چخوف داشته. انگار من هم بیشتر تراژیک میفهممشا� یا نهایتاً نوعی کمدی سیاه. در هر صورت، چخوف بسیار مورد پسندم قرار گرفت و بیش از همیشه مشتاقم که بیشتر ازش بخوانم.
حقیقتش چخوف شگفتزدها� کرد. اولین مواجهه� من با چخوف برمیگرد� به نوجوانی و دوران دبیرستان که سه� نمایشنامه� معروفش را خواندم و خیلی هم بهنظر� جالب نیامدند. بعد از آن همیشه حس نهچندا� مثبتی بهش داشتم. اما حقیقتاً اعتراف میکن� که کوچک نادانی بیش نبودم که چنین شتابزد� نتیجهگیر� کرده و این همه سال سراغش نرفته بودم. «ایوانف» در یک کلمه معرکه بود. باورم نمیش� چخوف در آن ساله� این چنین ژرف به مسائلی همچون افسردگی و ملال پرداخته است (که با درنظرگرفتن پزشک بودنش البته خیلی هم عجیب شاید نباشد) و رویکردش در شخصیتپرداز� این همه خاکستری است. هیچی� از شخصیته� خوب یا بد نبودند؛ همه انسان بودند و قابل درک و ملموس. شاید در نوجوانی ایوانف را تجسم شوهر افتضاح و بیعاطفها� میپنداشتم� اما حالا بیش از هر کاراکتری ایوانف را در عین حال که لجم را درمیآور� درک میکرد�. ملال البته فقط وضعیتی نبود که ایوانف را دربرگرفته باشد، بلکه کل اتمسفر نمایش را انباشته بود. انگار همهچی� بودی نا و ماندگی میدا�. بااینک� خود چخوف اصرار داشته بگوید که آثارش طنزند، من حق را بیشتر به استانیسلاوسکی میده� که برداشت تراژیکتر� از نمایشنامهها� چخوف داشته. انگار من هم بیشتر تراژیک میفهممشا� یا نهایتاً نوعی کمدی سیاه. در هر صورت، چخوف بسیار مورد پسندم قرار گرفت و بیش از همیشه مشتاقم که بیشتر ازش بخوانم.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
ایوانف.
Sign In »
Reading Progress
April 24, 2024
–
Started Reading
April 24, 2024
–
Finished Reading
April 26, 2024
– Shelved
April 26, 2024
– Shelved as:
plays
April 26, 2024
– Shelved as:
russian-literature