SaEeD's Reviews > Wit
Wit
by
by

زنی میداند که قرار است بمیرد، از سرطان. او قهرمان نیست. او یک محقق برجسته ادبیات است، پس همه چیز را درمورد مرگ و زندگی میداند چون از قبل کلی کتاب درموردشان خوانده است. پس تا لحظه آخر سعی میکند که مرگ را کوچک بشمارد. امیدوار است و با جان سختی معالجات را تحمل میکند. بقول خودش دارد یاد میگیرد که چگونه رنج بکشد!
این نمایشنامه موضوع آشنایی دارد. دانشمند بزرگی که کل زندگی را صرف کار و تحصیل کرده و در مواجهه با مرگ تازه یادش افتاده که زندگی نکرده. کار را بر روابط انسانی ترجیح داده پس در مواجهه با مرگ تنها و بیک� فقط به گذشته زندگی نشده فکر میکند. اینجاست که مهارت نویسنده خودش رو نشون میده و باعث میشه این داستان آشنا با یه پرداخت متفاوت و جدید تبدیل به یک نمایش زیبا و تاثیرگذار بشه.
نقطه قوت نمایش استفاده درست و بجا از زبانه. درواقع دیالوگها بر محور چالش های زبانی میگذرند. زبان و کلمات که در درجه اول برای ارتباط میان انسانها ساخته شده، اینجا باعث انزوای انسانها میشه.
زن داستان مثل جان دان (شاعر بزرگ قرن 17می که بخاطر اشعار سخت و پیچیده اش مشهور است)همیشه سعی میکرده از واژه ها بعنوان وسیله دفاعی در برابر ترس ها و ناکامی های زندگی استفاده کند. پس عادت کرده که به واژه ها احترام بگذارد. و خود را پشت این پیچیدگی یا سخنورز� پنهان کند. مثل یک بازی یا پازلی که اینقدر پیچیده میشه که دیگه سعی نمی کنی حلش بکنی. چه بسا اگه آدم جواب پرسش های زندگی رو میدانست و اطمینان داشت ساده بزبان میاورد و نیاز به این همه ابهام و پیچیدگی نبود!
اما در مواجهه با مرگ همه مفاهیم رنگ میبازند. این نمایش هم درمورد همین تابآورد� هاست.
این نمایشنامه موضوع آشنایی دارد. دانشمند بزرگی که کل زندگی را صرف کار و تحصیل کرده و در مواجهه با مرگ تازه یادش افتاده که زندگی نکرده. کار را بر روابط انسانی ترجیح داده پس در مواجهه با مرگ تنها و بیک� فقط به گذشته زندگی نشده فکر میکند. اینجاست که مهارت نویسنده خودش رو نشون میده و باعث میشه این داستان آشنا با یه پرداخت متفاوت و جدید تبدیل به یک نمایش زیبا و تاثیرگذار بشه.
نقطه قوت نمایش استفاده درست و بجا از زبانه. درواقع دیالوگها بر محور چالش های زبانی میگذرند. زبان و کلمات که در درجه اول برای ارتباط میان انسانها ساخته شده، اینجا باعث انزوای انسانها میشه.
زن داستان مثل جان دان (شاعر بزرگ قرن 17می که بخاطر اشعار سخت و پیچیده اش مشهور است)همیشه سعی میکرده از واژه ها بعنوان وسیله دفاعی در برابر ترس ها و ناکامی های زندگی استفاده کند. پس عادت کرده که به واژه ها احترام بگذارد. و خود را پشت این پیچیدگی یا سخنورز� پنهان کند. مثل یک بازی یا پازلی که اینقدر پیچیده میشه که دیگه سعی نمی کنی حلش بکنی. چه بسا اگه آدم جواب پرسش های زندگی رو میدانست و اطمینان داشت ساده بزبان میاورد و نیاز به این همه ابهام و پیچیدگی نبود!
اما در مواجهه با مرگ همه مفاهیم رنگ میبازند. این نمایش هم درمورد همین تابآورد� هاست.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
Wit.
Sign In »