منوچهر محور's Reviews > حکایت دختران قوچان: از یادرفتهها� انقلاب مشروطه
حکایت دختران قوچان: از یادرفتهها� انقلاب مشروطه
by
by

مقدمه و فصل آخر کتاب را بخوانید کافی است. همین دو فصل هم عبارتست از تکرار مکررات و توضیح واضحاتِ نقلِ قولِ دیگران. نویسنده همه روزنامهه� و صورت جلسهها� مجلس را زیر و رو کرده، هر کتابی درباره مشروطه پیدا کرده خوانده، همه اینها و مقدار زیادی موضوعات بیرب� را در کتابش سطر به سطر نقل قول آورده، سپس یک نتیجه دلبخواه بر حکایت دختران قوچان سوار کرده است. لب کلام او: «دادستانی دختران قوچان زمینه معنابخشی به عدل مشروطیت شد.» [ص ۶۸] و او امیدوار است «به یاد آوردن و بازگویی حکایت دختران قوچان آغازی برای جبران مردنگاری تاریخ نگاری کنونی انقلاب مشروطیت» [ص ۲۵۸] باشد.
چطور «غایب بودن زنان از تاریخنگار� کنونی» [ص ۲۵۵] با بازگو کردن این حکایت «جبران» شد؟ این حکایت، که به گفته نویسنده نمونها� هم فراوان بوده، چون در زمان مشروطه واقع شد، وارد بحثهای مجلس شد. وگرنه این زنان نقشی در تاریخ مشروطه نداشتند؛ همان طور که قند گران شد، اینها هم به فروش رفتند!
بازگویی این حکایت بیشتر تلاشی بود برای تولید کتاب و ردیف کردن عناوین پرطمطراق: از یاد رفتهها� انقلاب مشروطه، جنسیت و حافظه ملی در تاریخ ایران، گوناوندی تاریخ... حتی مطلبی دارد درباره «تبدیل زن به استعارها� از وطن در اندیشه سیاسی مشروطه خواهان» [ص ۵۷] یا به نظرش «گذار از زن به وطن و وطن به زن، یکی از پرتوانتری� استعارهها� مقال مشروطیت را آفریده» [۲۵۷]. آیا به دلیل همین استعاره پرتوان است که در نظامنامه انتخابات مجل� شورای ملی «طایفه نسوان» به همراه ورشکستگان به تقصیر و افراد معروف به فساد عقیده «از انتخاب نمودن کلیتاً محروم هستند»؟ و البته از انتخاب شدن هم.
تحلیلها� نویسنده که به قول خودش فقط با اعمال «نگاه متفاوت» بر اسناد در دسترس همه انجام شده [۲۴۶] در واقع یک سری ادعا و حرف من در آوردی است که نمود هیچ کدام در حوادث بحث شده وجود ندارد. در این اتفاقات زنان بازیچه مناسبات قدرت بودند نه مسبب حوادث و یا فعالان تاریخساز� و نه حتی شاهدان بیاراد�. (برای اطلاع از داستان زنانی که در انقلاب مشروطه سهیم بودند کتاب ژانت آفاری را بخوانید.)
نهایتاً من در عجبم که اشارات تاریخنگارا� دوره مشروطه به زنان مردپوشِ همراه ستار خان و باقر خان در محاصره تبریز چشم خانم نجمآباد� را نگرفت -کسانی که پس از کشته شدن و هنگام غسل میت، زن بودنشان کشف شد و نه هیچ نام و نشان دیگری از آنها- ولی حکایت ضعیفهها� دوران، نظر ایشان را جلب کرد؛ به قول خودش: «نگاه تاریخنگا� به گذشته تاریخی است که معنای تاریخی را میآفرین�.» [ص ۲۴۱] یا در مواردی بیمعنای� آن را۰
من نسخه انتشارات باران را خواندم که از دوران ماقبل اختراع نیمفاصل� به جا مانده و ویرایش هم نداشت.
چطور «غایب بودن زنان از تاریخنگار� کنونی» [ص ۲۵۵] با بازگو کردن این حکایت «جبران» شد؟ این حکایت، که به گفته نویسنده نمونها� هم فراوان بوده، چون در زمان مشروطه واقع شد، وارد بحثهای مجلس شد. وگرنه این زنان نقشی در تاریخ مشروطه نداشتند؛ همان طور که قند گران شد، اینها هم به فروش رفتند!
بازگویی این حکایت بیشتر تلاشی بود برای تولید کتاب و ردیف کردن عناوین پرطمطراق: از یاد رفتهها� انقلاب مشروطه، جنسیت و حافظه ملی در تاریخ ایران، گوناوندی تاریخ... حتی مطلبی دارد درباره «تبدیل زن به استعارها� از وطن در اندیشه سیاسی مشروطه خواهان» [ص ۵۷] یا به نظرش «گذار از زن به وطن و وطن به زن، یکی از پرتوانتری� استعارهها� مقال مشروطیت را آفریده» [۲۵۷]. آیا به دلیل همین استعاره پرتوان است که در نظامنامه انتخابات مجل� شورای ملی «طایفه نسوان» به همراه ورشکستگان به تقصیر و افراد معروف به فساد عقیده «از انتخاب نمودن کلیتاً محروم هستند»؟ و البته از انتخاب شدن هم.
تحلیلها� نویسنده که به قول خودش فقط با اعمال «نگاه متفاوت» بر اسناد در دسترس همه انجام شده [۲۴۶] در واقع یک سری ادعا و حرف من در آوردی است که نمود هیچ کدام در حوادث بحث شده وجود ندارد. در این اتفاقات زنان بازیچه مناسبات قدرت بودند نه مسبب حوادث و یا فعالان تاریخساز� و نه حتی شاهدان بیاراد�. (برای اطلاع از داستان زنانی که در انقلاب مشروطه سهیم بودند کتاب ژانت آفاری را بخوانید.)
نهایتاً من در عجبم که اشارات تاریخنگارا� دوره مشروطه به زنان مردپوشِ همراه ستار خان و باقر خان در محاصره تبریز چشم خانم نجمآباد� را نگرفت -کسانی که پس از کشته شدن و هنگام غسل میت، زن بودنشان کشف شد و نه هیچ نام و نشان دیگری از آنها- ولی حکایت ضعیفهها� دوران، نظر ایشان را جلب کرد؛ به قول خودش: «نگاه تاریخنگا� به گذشته تاریخی است که معنای تاریخی را میآفرین�.» [ص ۲۴۱] یا در مواردی بیمعنای� آن را۰
من نسخه انتشارات باران را خواندم که از دوران ماقبل اختراع نیمفاصل� به جا مانده و ویرایش هم نداشت.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
حکایت دختران قوچان.
Sign In »
Reading Progress
December 17, 2024
–
Started Reading
December 17, 2024
– Shelved
December 19, 2024
–
Finished Reading