ŷ������

من یک سالی پولم به خریدن این مجموعه قد نمی‌دا��. یعنی به خریدنش با دست‌رن�� خودم. یک شب که با رفیقم توی یکی از کتاب‌فروشی‌ه�� از فروشنده می‌پرسید�� آیا مجموعه را جداجدا به من می‌ده�� یا نه، و جواب منفی را شنیدم، چند دقیقه‌�� بعد صاحب کتابها شدم. رفیقم آن‌ه�� را برایم خریده بود. این را تعریف کردم که بگویم چه شد که بعد از مدتها فرار از کتاب قطور و حتی متن‌ها�� بلند، مطیع و حرف‌گوش‌ک�� نشستم به خواندن جلد اولش. دوبووار جزئیات جامع و مانعی را از کودکی و نوجوانی‌ا�� برای‌ما�� به بهترین شکل روایت می‌کن��. ترجمهٔ کتاب، نثری تر و تمیز است که در زندگی‌نامه‌ه�� کمتر چشمم را گرفته بود. فارغ از ترجمه، سیمون دوبووار گفتگوهای ذهنی، محتویات قلب و نگرش‌�� انتسابی (از خانواده) و سیر تغییر آن به نگرشی اکتسابی را چنان آرام، باحوصله و خوب توصیف می‌کن�� که خواننده حس می‌کن�� مثل یک همراه نامرئی همیشه کنار او راه می‌رو�� و به علاوه، ذهنش را هم می‌خوان��. مدتها بود خواندن کتاب و تماشای «بزرگ شدن/aging» آنقدر به دلم ننشسته بود.