ŷ

فلسف discussion

181 views
آیا تا به حال به فلسف به عنوان رشته تحصیلی فکر کرده ايد؟

Comments Showing 1-15 of 15 (15 new)    post a comment »
dateDown arrow    newest »

message 1: by Rozhan (new)

Rozhan Sadeghi (rozhaan) | 1 comments راستش اين مسئله ایست که این روز ها دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم.
و تا حدودی به صورت قطعی تصمیم گرفتم که در این رشته ادامه تحصیل بدم اما حقیقتش هيچوقت کسی رو در اطرافم نداشتم که در رابطه با این موضوع سر رشته داشته باشه و من و راهنمایی کنه برای همین تمام تصمیمات با خودم بود.
اينه که خوشحال ميشم اگه نظراتتون رو در رابطه با خوبی ها و بدی های این رشته باهام در ميون بزارید


message 2: by Niuosha (new)

Niuosha (mlleverte) من تو سن ١٨ تا نوزده سالگى خيلى دوست داشتم برم اين رشته ولى از اونجا كه هنرستانى بودم نتونستم كنكورش رو شركت كنم.

الان خيلى خوشحالم اين كار رو نكردم.

به نظر من فلسف ى زندگيه تك تك آدم ها با هم متفاوته
دوستن فلسف و نگاه يك فيلسوف هيچ دركى در من به وجود نمياره و صرفا يك دانشِ.

من شخصا رشته هاى ادبيات رو بيشتر توصيه مى كنم با تجربه ى شخصى كه الان خودم دارم ادبيات فرانسه مى خونم.

خودمون بايد از داستان ها و تاريخ و فلسف و شعر و نمايشنامه و....
فلسف ى زندگيمون رو پيدا كنيم.


message 3: by Afshin (new)

Afshin (afshin_k) | 3 comments مباحث اکادمیک شاید به اندازه اون چیزی که ادم خودش انتخاب میکنه و میخونه جذاب نباشن، اما قطعا امکان استفاده از اساتید و جو یک رشته را خارج از دانشگاه به سختی میشه به دست آورد. به علاوه حرف آدم با عنوان کارشناس و متخصص بیشتر مورد توجه قرار میگیره تا فردی که شاید از من نوعی بیشتر آگاهی داره ولی از نظر آکادمیک تو اون حیطه رزومه ای نداره. به نظرم تجربه بدی نباشه و اگر علاقه دارید واردش بشید چون ادم ممکنه بعدها حسرت فرصت های از دست رفته رو بخوره...


message 4: by Ebi (new)

Ebi (_ebi) اصلا توصیه نمیکنم، وضع رشته های علوم انسانی خیلی داغونه
مخصوصا تو این سالهای اخیر
شما با یه چیز بسیار ناقصی از فلسف روبرو خواهید بود چون که بسیاری از مباحث مدرن اجازه ی مطرح شدن در محیط دانشگاهی رو ندارند، شما اگر واقعا علاقه مند باشید میتونید تو این کارگاه های فلسف که گهگاه توسط برخی موسسات برگذار میشه شرکت کنید برای پر کردن اون خلع آکادمیک


message 5: by Hadiov (new)

Hadiov | 5 comments بين نوتيف ها به سوال شما برخوردم و توجهم رو جلب كرد، بخشي از معضلات و پيامدهاي اين انتخاب يا عدم اين انتخاب رو دوستان شرح دادند و كاملا صحيح ارزيابي كردند، از قبيل خلا آكادميك، شرايط نابسامان رشته هاي صرفا نظري علوم انساني و در راس آنها فلسف از تحصيل تا پس از فازغ التحصيلي، حسرت آنچه از دست برفت و باقي مسائل كه مطرح كردند، البته اين رو هم اضافه كنم كه در كمال تاسف خلا فضاي آكادميك با درسگفتار هاي موسسات پژوهشي و مطالعاتي برطرف نميشه، تنها شايد مختصري تسلي بخش باشد اما حاصلي ندارد، ماهيت فعاليت موسسه ها چيز ديگري ست و جاي فقدان فضاي آكادميك را پر نميكند.
براي انتخاب رشته هاي خاص بهتره قدري حساسيت به خرج داد ، با احتياط باهاش روبرو شد، در اين مورد بهتره با ديد كاملا روشن و با آگاهي كامل انتخابش كنيد؛ يا كنارش بگذاريد. بايد با كاستي هايي كه در زمينه آموزشي و تحصيلي هست كنار بيايد، با درآمد مختصري كه از راهاي مختلف كسب ميكنيد بسازيد، برنامه ي روشني داشته باشيد دليل منطقي و عقلاني براي به انتها بردنش تا كشمكش هاي دروني دائمي حين تحصيل از نفس نندازدتون، توقع تون رو از محيط آكادميك و استاد و همكلاسي پايين بياريد تا از اختلاف تصوير ذهني با چيزي كه در واقع در جريان هست مايوس نشيد.
بعد از توصيه هاي سلامت فلسف خواني/ورزي در مختصات مكاني فارسي زبانان، مطلبي رو كه جا انداختم بگم و كامنتم رو طولاني تر نكنم، دامنه وسيع موضوعات و شاخه هاي فلسف تمركز روي فلسف رو ميطلبه، ساده تر منظورمو بگم اينه كه بعد از انتخاب فلسف راه برگشتي نيست به اين منظور كه پيگير فعاليت در رشته ي ديگر باشيد و مطالعه ي فلسف را به موازات آن در برنامه زندگي تدوين كنيد، البته بسته به هدفي كه از مطالعه ي آن داريد اين قضاوت اخيرم درست است يا نادرست، اين باز به شرايط و موقعيت شخص شما برميگرده. اما هر ميزان تمركز و وقت بيشتري براش صرف كنيد موفق تر خواهيد بود، - هرچند اين بيان به اصطلاح نوعي فروكاستن و ابتذال مطالعه ي فلسف يا فلسف ورزي يا كلي تر فرآيند انديشه كردن است به امري قابل سنجش و اندازه گيري وقتي عناصر و مولفه هاي موفقيت در آن را در قالب چند خصلت و آنهم كميت وار برميشماريم، اما به اقتضاي بحث "آيا بعنوان رشته ي دانشگاهي فلسف انتخاب مناسبي ست" به ناچار براي ارزيابي نهايي و به بحث كشاندن آن ناگزير از محدود كردن يا حد و حدودي براي آن قائل شدنيم؛ با اين فرض كه همگي با مطالبي از اين دست كه فلسف قابل تحصيل نيست يا انديشه قابل تحصيل نيست آشناييم و بديهي و مسلم ذهني ست كه همواره در پس ذهن حاضر است به ارزيابي و نقد كمي آن دست ميزنيم - يا بهتر براي اقبال يافتن در فلسف قدري همت و پشتكار ميخواهد، بخصوص اينكه استثنا از بخت خوش مدرك فلسف مانند هرجاي ديگر دنيا و برخلاف غالب ديگر رشته هاي دانشگاهي در جامعه ما تنها بيانگر گواهي طي دوره ي تحصيل در رشته ي و فاقد هرگونه ارزش و كاربرد ديگري ست و از اين نظر گروه هاي فلسف در آن اندك دانشگاهايي كه همچنان برقرار است از آسيب و آفت اين جريان و رويكرد مدرك گرايي اندكي بيش از ساير گروه ها مصون مانده، به هر جهت با اين وضع اقبال يافتن در آن و تعيين تا چه اندازه انتخاب فلسف بعنوان رشته ي دانشگاهي سنجيده و عقلاني ست تنها به خود شما بستگي دارد و با تكيه بر توانايي هاي شخصي خودتان ممكن است.
در اين مرحله كه شما با انتخابش مواجهيد اين مسائل رو بايد بررسي كنيد و تصميم بطور قطع تماما با خود شماست - براي ترم به ترم طول تحصيل و هربار مواجهه با انتخاب ها و تصميم هاي بعدي باز با متن هاي به همين اندازه ميتونم بنويسم و گفتگو بشه كه البته باز مثه اين نوشتار از حرف هاي زيادي هم غافل ميمونيم و ناگفته ميمونه - به ميزان شناخت تون از شرايط و موقعيت خودتون. در اونجا كه از راه بي برگشت حرف زدم هيچ قصد اغراق و بزرگنمايي نبوده، منظور اين بوده كه هيچ بعيد نيست چند سال ديگه كه فرآيند مطالعه من تمام شد به اين نتيجه برسم كه حاصلي نداشته، و تنها ٧،٨ سال از زندگيم تباه شده، اينجا دغدغه ي فلسف مطرحه نه تحصيل آن، اين يه فرآيند نيست. از اينها بگذريم اگر بخوام نظر شخصي م رو كوتاه بگم هرچند ميلي به اينطور گفتنش در اينجا ندارم ميگم انتخاب فلسف بزرگترين حماقته، اما در عين حال صحيح ترين انتخاب و تصميمه، انتخاب شيرينه(اينم باز ظاهرا خصلت دوران و عصر ماست، پارادوكس هاي اينچنيني كه تا زندگي روزمره بروز كردن).
من شديدا توصيه ميكنم به تحصيل و انتخابش، البته با ملاحظات بالا، طبيعي و بديهيه كه تمام مطالب بالا نظرات و قضاوه هاي شخصي بنده س و برآيند تجربه هاي شخصي و حتي عواطف شخصي منه و ممكنه كسي با تحصيل چيز ديگري و شركت در جلسات درسگفتارهاي موسسه هاي پژوهشي هم خلا تحصيل آكادميك را برطرف كنه و هم به دانش مطلوب برسه، در انتها و ضمن تاكيد دوباره ي اينكه انتخاب فلسف اگر شور و حب و نزديكي با آن داريد انتخاب صحيحي ست يا دست كم تجربه مفيدي ست ، پوزش هم ميخوام كه اينجا و اين پرسش رو ظاهرا بهانه كردم براي درد دل كردن و سفره دل گشودن و شرح ماوقع و مصيبت تلاوت كردن.


message 6: by Hadiov (new)

Hadiov | 5 comments ببخشيد دير پاسخ ميدهم، واقعيتش جواب شما برايم قدري دشوار است، من صرف تجربه هاي شخصي خودم رو بيان كردم، شدني بودنش كه شدنيست، كار نشد ندارد، بنظرم سخت و دشوار است در اين سن و مقطع و دست كم براي چند سال آغازين بايد وقت بيشتري به آن اختصاص بديد، براي من هم كه همچنان در طول پروسه ام راه زيادي در پيش است، اما اتفاقا بنظرم براي شما شرايط مناسبي ست كه جاي پاي خود تثبيت كرديد در كارزار اجتماع و بازاركار، اما بحثي كه كردم اشاره به مقطعي داشت جايي كه روزي سرانجام به دوراهي انتخاب رسيده ايد، منظورم روزي ناگزيريد از انتخاب يكي، زماني كه در دو حيطه به نقطه و اوجي همسان و هم سطح رسيده، آنجا هم راه حل بسيار هست و ساده گي كار هم شايد همانجا باشد، من نميدانم، اما بايد در نظر داشته باشيد، ارشد غرب خواندن هم كه مساله نيست، نگاهي به كنكور ارشد مي اندازيد و ميدانيد چه زمينه هايي را بايد از پيش داشته باشيد براي بحث هاي پيش روي اين مقطع، اما در هر حال مانند ارشد حقوق نيست كه ضرورتا براي پذيرش احتياج به گذراندن دروس كارشناسي باشيد، اما مانند هر رشته ي ديگر احتياج داريد الفباي موضوع رو دست كم ساده و مختصر بدانيد، از آن گذشته در تصميم و انتخاب چه گرايشي باز فهم بيشتر و مطالعه بيشتر راهگشاست و اين قابل مشاوره و راهنمايي نيست، اما مجموعا با مقدمه و زبان نرم افزار فلسف خواندن را شخصا ميپسندم و جذابيت دارد، تا برنامه و نيت شما چه باشد و تا چه اندازه كارشده و روشن باشد.
در خصوص بورسيه هم كه متاسفانه شخصا كسي را نمي شناسم، اما به يقين كه هستند كساني، هرچند باورم اين است كه بورسيه منسوخ شده بخصوص بعد از بحران هاي فراوان دهه ي اخير، به هر صورت دقيق اطلاعي ندارم اما منطقيه توصيف و تشبيهي كه كردند، هرچه نباشد شما بايد رويكردي يا چشم اندازي متفاوت، اگر نگوييم نو، از مساله ي خود ارائه دهيد، اگر باز حرفي از رساله و طرح نو درانداختن ميان نياوريم، كه اينهم به تنهايي ممكن نيست همت و مجاهده فراوان ميخواهد به معناي دقيق كلمه اگر لفظ را درست بكار برده باشم، بهرحال باز هم بعيد نيست، اما كار زيادي ميطلبد... اميدوارم بين حرفهام تونسته باشم مطلب مربوطي هم در ارتباط با سوال شما گفته باشم...


message 7: by Hadiov (new)

Hadiov | 5 comments خواهش ميكنم
البته اينها رو حسب اينكه گفتيد ممكن هست و تا چه اندازه شدني هست گفتم، اما در اينكه ميتونه به شما وسعت ديد بده براي هر موضوع و رشته اي كه قصد فعاليت در اون رو داريد ترديد ندارم، از اين بابت بود كه گفتم برنامه تون روشن باشه و به قصد و هدف مشخصي خواندنش در اون مقطع هم شدني و هم ثمربخش خواهد بود، اگر مصمم و جدي هستيد ميتونم منابع و مواد مطالعاتي لازم رو كه بهتون كمك ميكنه رو معرفي كنم بلكه هموار تر بشه و ساده تر بتونيد پيگير اين موضوع باشيد. موفق باشيد


message 8: by elham (new)

elham (laaalaaammm) | 7 comments من رشته م فلسف بوده
و خیلی در کمال ناباوری باید بگم وقتی کنکور دادم برای فلسف یا حقوق کنکور دادم یعنی انتخاب خودم بود نه انتخاب شده باشم
اون موقع که رفتم فلسف خووندم اصن بینش الان را نداشتم و باید بگم فلسف کل زندگی مو تحت شعاع قرار داد از غذا پختن تا دین و مذهب و سیاست
در کل راضی م


message 9: by Elin (new)

Elin MehrAsa | 2 comments فلسف یک نوع بینشِ؛ شیوه نگرش خاص و دور از تکرار به زندگی و ماورا؛ و این تداخل پیدا میکنه با خوندن و نمره گرفتن؛ با فلسف باید "زندگی" کرد و زندگی و در قالب اون گنجاند؛ نه اینکه فلسف رو هم وارد چرخه تکراری زندگی کرد؛ هرچند ممکنه کسی که درسش رو خونده باشه نظر متفاوتی داشته باشه و شاید باشند افرادی که برای نمره گرفتن درس فلسف رو نخونده باشن و باهاش زندگی کرده باشن اما با توجه به شیوه مطالعه اکثریت جامعه خصوصا در دانشگاه‌ه� میشه چنین برداشتی داشت


message 10: by Gypsy (new)

Gypsy (gypc) | 3 comments سلام، منم بین نوتیف‌ها� اینجا رو دیدم. نظراتو هم کم‌وبی� خوندم.

راستش فلسف خوندن یکی از حسرت‌ها� منه! چون از دبیرستان خیلی علاقه داشتم و جسته و گریخته مطالعه می‌کرد�. رشته‌م� انسانی بوده. برام انتخاب‌رشت� خیلی سخت بود و یکی از بدترین انتخاب‌رشته‌ها� عالم رو داشتم فکر کنم. :)) به‌هرحا� خود فلسف حتی یک ذره‌ش� برا من تغییر ایجاد کرده، چه برسه در ابعاد کلانی مثل اینکه رشته‌� باشه. منتها نمی‌ش� از مشکلاتش هم گذشت.

ببینین فلسف خوندن توی ایران همون‌طو� که دوستان هم اشاره کردن، توی محیط دانشگاه اجازۀ خیلی چیزها رو نمی‌د�. درنتیجه شما فلسف می‌خونی� درحالی‌ک� یه عالم دربارۀ فلسفۀ شرق می‌دونی�(که راستش خیلی دیگه به‌در� نمی‌خور�. برا پایه خوبه البته.) و از فلسفۀ غرب خیلی ناقص و حتی می‌تون� بگم تحریف‌شد�! من رشته‌� روانشناسیه و شیش واحد فلسف داشتیم. خوشبختانه استاد خوبی داشتیم که نمی‌ذاش� ذهن‌مو� به نقدهای مسخره و بی‌س� و ته آلوده بشه و از طرفی برای فهم مطالب خیلی کمک‌مو� می‌کر� و واقعاً استاد بود. ولی درس‌های� بودن که خیلی بهشون حمله شده بود. هم بچه‌ه� خیلی درست نمی‌فهمید� و چرت و پرت می‌گفت� سر کلاس، هم خود منابع بعضاً خنده‌دا� بودن! از این جهت که مثلاً فلانی اومده یه دیدگاهی رو نقد کرده و به یه چیز خیلی مسخره ربط داده که وقتی فکر می‌کرد� می‌دید� این آدم نقد نکنه بهترم هست. :دی می‌خوا� بگم فلسف اینجا خیلی می‌تون� آسیب ببینه، و دیده هم. و به‌تب� به کسانی‌ک� فلسف می‌خون� هم آسیب می‌زن�.

نکتۀ بعدی واحدهای درسیه. این یه چیزی بود که خیلی روی مخ من بود؛ چون بعضی واحدها خیلی خوب بودن و واقعاً جونم درمی‌اوم� برم فلسف. اما باز بعضی از واحدها به‌معنا� واقعی کلمه مسخره بودن و تصور اینکه وقتم رو سرشون تلف کنم منصرفم می‌کر�. ببین رشته‌های� مثل فلسف رو باید مباحث پایه‌� رو خوند به‌نظرم� بعد بری چیزهایی که گرایش پیدا کردی بخونی. توی دانشگاه واحدهای درسی خیلی خشکن. تو هرترم کلی درس فلسف می‌خونی� اونم برا نمره و نظر استاد و امتحان. نه که درست بفهمی درس رو. بخوای درست بفهمی باید یه برنامۀ منعطف داشته باشی و وقت بذاری. متأسفانه بخوای نخوای هم قاطی این فضا می‌ش�. فلسف‌ا� که توی ایران در فضای دانشگاهی درس می‌دن� بی‌انداز� خشک و ناقص و گزینش‌شده‌س�. مگر خودت در کنارش مطالعه داشته باشی و بتونی جاهای خالیش رو پُر کنی.

مسئلۀ بعدی هم بازارکاره که من بیزارم دربارۀ بازارکار بحث کنم؛ چون خیلیا رو دیدم به‌خاط� بازارکار از علاقه‌شو� زدن و گند خورده به زندگی‌شو�. خیلی از رشته‌ها� به‌اصطلا� پولساز برا همه پولساز نیست. من سه تا از دوستام تغییررشته دادن رفتن پزشکی و الان ناراضی‌ا�. دوست ندارن. و راه برگشتی هم ندارن، البته از نظر خودشون. از طرفی بعضیا می‌بین� توی رشته‌ا� دارن کار می‌کن� که ماها فکر می‌کنی� بازارکار نداره! و درآمد خوبی هم دارن. برا همین من به این عقیده رسیدم که اگه طرف بره رشته‌ا� که توش می‌تون� خلاق باشه، درآمدزایی هم می‌تون� بکنه. وگرنه پولسازترین رشته هم بره نمی‌تون�. چون اونجا خلاق نیست. ببین می‌تون� توی فلسف آیندۀ شغلیت رو ترسیم کنی و خلاق باشی یا نه.

و درنهایت موفق باشی!


message 11: by this is shin (new)

this is shin (this_is_shin) | 2 comments راستش من این روزها گاهی بهش فکر میکنم برای ادامه تحصیل و ارشد
ولی خب دلایلی که من رو مردد میکنه یکی سختی این رشته است و اینکه ادم رو ممکن زده بکنه چون فلسف چیزیه که به نظر من پایان نداره و همیشه باید در حال خوندن و تازه کردن اطلاعات باشی و خیلی نیازمند چارچوب های سفت و سخت و نمره گرفتن برای یادگیریش نیست به اون شکل و خراب میکنه لذتش رو تاحدودی


message 12: by Shagrath (new)

Shagrath | 3 comments من خیلی وقته که دارم به این موضوع فک میکنم ولی دو مورد تا الان مانع شده که به طور جدی دست به اقدام بزنم، یکی اینکه واقعا تحصیلات آکادمیک فلسف مورد نیاز هست یا نه؟ آیا وقتی رو که برای کنکور یا کلاس ها میذاریم، به نحو بهتر قابل استفاده نیست؟ و دوم، فلسف اسلامی برای من تقریبا غیر قابل تحمله، و متاسفانه منابع کنکور ارشد پر از کتب فلسف اسلامیه
هرچند که اگه موضوع اول برام حل بشه، شاید بتونم با موضوع دوم کنار بیام


message 13: by Mehdi (new)

Mehdi Nabavi (mehdi_nabavi) من فکر می کنم که تحصیلات آکادمیک در رشته هایی که بر پایه تفکر آزاد و خلاق بنا شده ان مثل فلسف و یا رشته های هنر، اگر به هدف این باشه که شما فیلسوف یا هنرمند بشید، کار اشتباهیه
حداقل با تجربه ای که از سیستم آموزشی در ایران دارم (از بقیه دنیا خبر ندارم، شاید بهتر باشن شایدم بدتر!) این سیستم بیشتر در جهت تولید ذهن های بسته شما رو هدایت می کنه
البته همواره دوست داشتم که با یک استاد فلسف یا فیلسوف از نزدیک در تماس باشم که بتونم در مورد بعضی مسائل از راهنمایی هاش استفاده کنم


message 14: by Mahdi (new)

Mahdi Ghasemi (mahdiqasemi1995) | 7 comments برای فلسفیدن احتیاجی به گذراندن دوره های آکادمیک نمیبینم.


message 15: by echpiar (new)

echpiar | 2 comments تو ایران؟:))) جایی که همه چی تحریف شده ست؟ ابدا مایل نیستم.. به مطالعات دست و پا شکسته خودم راضی ترم.


back to top