زمان به سرعت و بیرحمانه می گذرد و با رشد روزافزون تکنولوژی، انسان، فردگراتر، تنهاتر و منزوی ترمی شود. پی آمد این تحول سریع، انسانها را نسبت به خود و به دیگران بیگانه تر ساخته و مجبور می سازد در این آزادی بی حد و مرزجهانی را برای خود بیافریند که در آن معنایی بیابد. جامعه مدرن، بطور بیرحمانه ایی انسان را با سقوط ارزش های مشترک، گسست خانواده، دریده شدن پرده های اخلاقی و از میان رفتن پیوند های اجتماعی روبرو ساخته است.
در گذشته ای نه چندان دور، انسان در فضایی زیست می کرد که در همان فضا نیز دوستی، مهر و عشق را جستجو کرده وبه نیاز های اساسی هستی خود پاسخ داده و آن را تحقق می بخشید و تمامی این همه سادگی و طبیعی زیستن امروزه به پدیده ای پیچیده و دشوار بدل گشته وموجب استفاده اغراق آمیز تکنولوژی و اینترنت گشته است.
عشق پدیده ای است زیبا، مقدس، پر قدرت و اسرار آمیزکه جایگاه ویژه ای درهستی انسان داشته و شاید بتوان گفت تنها ارزشی است که هنوز از میان نرفته است. پدیده ای که نمیتوان آنرا حتی با دانش بیکران انسان توضیح داده، تعریف کرد یا که فهمید. بلکه فقط بایستی این حس اسرارآمیز را تجربه کرده و از آن لذت برد. استعاره هایی از قبیل شعله، طوفان، آتشفشان، و غیره واژه هایی هستند که برای تعریف این احساس بکار گرفته می شوند. وجه مشترک این استعاره ها به این صورت است که عاشق یا چنین تشبیهاتی را سحرآمیزو شورانگیز تجربه می کند و یا دردناک و غم انگیز و در جهان قصه ها و فیلم، داستان شیرین و فرهاد، رومیو و ژولیت و غیره نیز اوج چنین احساسی را خوانده و دیده ایم.
یکی دیگر از ویژه گی های عشق این است که نمی توان این احساس را پنهان ساخت و در چنین حالتی فقط یک نفر در دل عاشق جای داشته و آن معشوق است و این عشق معمولا بر روح و فکر او سایه افکنده و وقتی که این احساس در اوج خود می باشد خاموش کردن آن بسیار دشوار است. این اصطلاح که " عشق کور است " و در تمامی فرهنگ ها از آن نام برده میشود به این معنی است که هر آنچه محبوب را محبوب تر جلوه دهد تا یید شده و هر آنچه او را تحقیر یا تهدید کند نفی و انکار می شود و هر موضوعی که به این عشق و محبوب ارتباط پیدا کند جنبه ای مقدس به خود می گیرد. پرسید یکی که عاشقی چیست گفتم که چو ما شوی بدانی !
زمان به سرعت و بیرحمانه می گذرد و با رشد روزافزون تکنولوژی، انسان، فردگراتر، تنهاتر و منزوی ترمی شود. پی آمد این تحول سریع، انسانها را نسبت به خود و به دیگران بیگانه تر ساخته و مجبور می سازد در این آزادی بی حد و مرزجهانی را برای خود بیافریند که در آن معنایی بیابد.
جامعه مدرن، بطور بیرحمانه ایی انسان را با سقوط ارزش های مشترک، گسست خانواده، دریده شدن پرده های اخلاقی و از میان رفتن پیوند های اجتماعی روبرو ساخته است.
در گذشته ای نه چندان دور، انسان در فضایی زیست می کرد که در همان فضا نیز دوستی، مهر و عشق را جستجو کرده وبه نیاز های اساسی هستی خود پاسخ داده و آن را تحقق می بخشید و تمامی این همه سادگی و طبیعی زیستن امروزه به پدیده ای پیچیده و دشوار بدل گشته وموجب استفاده اغراق آمیز تکنولوژی و اینترنت گشته است.
عشق پدیده ای است زیبا، مقدس، پر قدرت و اسرار آمیزکه جایگاه ویژه ای درهستی انسان داشته و شاید بتوان گفت تنها ارزشی است که هنوز از میان نرفته است. پدیده ای که نمیتوان آنرا حتی با دانش بیکران انسان توضیح داده، تعریف کرد یا که فهمید. بلکه فقط بایستی این حس اسرارآمیز را تجربه کرده و از آن لذت برد. استعاره هایی از قبیل شعله، طوفان، آتشفشان، و غیره واژه هایی هستند که برای تعریف این احساس بکار گرفته می شوند. وجه مشترک این استعاره ها به این صورت است که عاشق یا چنین تشبیهاتی را سحرآمیزو شورانگیز تجربه می کند و یا دردناک و غم انگیز و در جهان قصه ها و فیلم، داستان شیرین و فرهاد، رومیو و ژولیت و غیره نیز اوج چنین احساسی را خوانده و دیده ایم.
یکی دیگر از ویژه گی های عشق این است که نمی توان این احساس را پنهان ساخت و در چنین حالتی فقط یک نفر در دل عاشق جای داشته و آن معشوق است و این عشق معمولا بر روح و فکر او سایه افکنده و وقتی که این احساس در اوج خود می باشد خاموش کردن آن بسیار دشوار است. این اصطلاح که " عشق کور است " و در تمامی فرهنگ ها از آن نام برده میشود به این معنی است که هر آنچه محبوب را محبوب تر جلوه دهد تا یید شده و هر آنچه او را تحقیر یا تهدید کند نفی و انکار می شود و هر موضوعی که به این عشق و محبوب ارتباط پیدا کند جنبه ای مقدس به خود می گیرد.
پرسید یکی که عاشقی چیست
گفتم که چو ما شوی بدانی !
مابقی به آدرس:
مراجعه شود