ŷ

ایده هایی برای ایران discussion

110 views
ایده های کاربردی > ایده هایی برای ایران . . . بخش غیر تئوری (عملی ) بخش اصلی

Comments Showing 1-16 of 16 (16 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Ahoo (new)

Ahoo یکی یه ایده بده، یه ایده عملی، که همین فردا بشه اجراش کرد. که همموم بتونیم اجراش کنیم. حتما کارایی هم هست که بشه بی تشکیلات و بی سرمایه و بی سیاست انجامشون داد. کارایی که باید توسط فرد فرد آدما انجام بشه. یعنی اولین قدم


message 2: by Ahoo (new)

Ahoo مرسی از ایده قشنگ و پر کاربردتون. من خودم الان ایران نیستم. ولی همین الان این ایده رو به مامان و خواهرام گفتم و بهم قول دادن که انجام بدن.

جامعه ای که خودش رو مسئول تمیز کردن شهرش بدونه، حتما تو جیزای دیگه هم مسئول می دونه.

راستی شما می دونین جرا بخش عملی تو همجین گروهی view و کمترین post کمترین
رو داره؟

اونجا تو جر و بحث جوامع مدنی انگار سرشون حسابی گرمه. دیگه به آشغال جمع کردن نمی رسن!!! ا



message 3: by Mahsa (new)

Mahsa | 9 comments

راي استقلال و ترقي ايران هم‌قس� شويم
مهندس عزت‌الل� سحابي


با توجه به اوضاع بحراني‌ا� كه در آن به‌س� مي‌بري� و مسائل حادّ منطقه, بنده به مطلب ديگري مي‌پرداز� كه اين مطلب در برنامة اين مراسم نبود و آن داستان� ?سقوط كشور عراق? است! متأسفانه ما در برخي از محافل مذهبي خودمان ديديم كه اظهار خوشحالي مي‌كنن� و شيريني پخش مي‌كنن� يا حتي شنيديم كه در بعضي شهرستان‌ه� در منابر اظهار شعف مي‌نماين�. در ميان غيرمذهبي‌ه� هم اين مسئله كه حالا امريكا مي‌آي�, و دموكراسي مي‌آور�, در عراق آورده, پس در ايران هم خواهد آورد, موجب خوشحالي شده است! بنده فكر مي‌كن� اين يك حادثة دوران‌سا� و بسيار مهمي است كه بايد آن را فاجعه‌ا� براي عالم اسلام و ايران تلقي كرد.
از چند سال پيش در امريكا سياستي به‌نا� سياست ?مهار دوجانبه? (Bual Contaiment) مطرح شده بود كه همه‌ج� هم پخش شد. بعدها در مجلسي در قبرس, آقاي گري‌سي� اعلام كرد كه اين سياست ملغا شده است, بعد ديديم اين‌طو� نيست! بلكه به سبك بسيار شديدتر و خشن‌تر� در دورة جمهوري‌خواها� امريكا به شكل داغ و آتشينِ آن اجرا مي‌شو�. مهار دوجانبه يعني مهار ايران و عراق, تا ترقي نكنند و تبديل به دولت‌ها� قدرتمند نشوند. چون در منطقة خاورميانه بيش از كشورهاي ديگر پتاسيل ?قدرت?‌شد� دارند,‌چ� از نظر قدرت مادّي و ثروت, و چه از نظر صنعتي و علمي يا جنگي و نظامي... . البته اين مسئله كه اين استعداد يا ظرفيت كه بالقوه دارند, بالفعل درآمده يا خير, مسئلة ديگري است, ولي به هر صورت از نظر امريكا اين دو را بايد مهار كرد كه اينها به رشد و ترقي دست نيابند و قدرت نشوند. اين سياست مهار دوجانبه بود كه در دولت دموكرات‌ه� مطرح شد, بعد هم گفتند كه متوقف شده است. ولي در اين دولتي كه حالا آمده ـ دولت به‌اصطلا� جمهوري‌خواها� و گروه بوش ـ به‌شد� پي‌گير� مي‌شو�. اين نحله از جمهوري‌خواها� به نئوكان معروف شده‌اند� يعني نئوكُنسرواتيو يا محافظه‌كارا� جديد امريكايي. اينها مسلك و مكتب مخصوصي دارند؛ يعني حتي با جمهوري‌خواها� قديمي امريكا هم تفاوت دارند. يكي از سياست‌‌هايشا� به اصطلاح همين بهانه‌ساخت� مسئلة ?امنيت ملي امريكا? است كه دو مؤلفه دارد: يكي ?تخريب سازنده? (Criatibe Distruction) و ديگري ?جنگ تمام عيار?. (Totalwar) در مورد تخريب سازنده, حرفشان اين است؛ مثلاً در جنگ جهاني دوم, آلمان و ژاپن توسط متفقين يا به‌اصطلاح� اينها ?جبهة دموكراسي? با خاك يكسان شدند. ولي از درون اين خرابه‌ها� جنگي, دولت ژاپن و دولت آلمان سربرآورد و رشد و ترقي كرد. البته خود همين امريكايي‌ه�, در ژاپن ژنرالي به‌نا� مك‌آرتو� را گماشتند, چند سال ژنرال مك‌آرتو� رئيس كل ژاپن بود و بعد در آلمان هم ادنائر و حزب دموكرات مسيحي حاكم شدند و آنها خودشان بودند و سرانجام اين دو كشور ساخته شدند. منتها اينجا در مورد عراق تفاوتي وجود دارد. آنجا گفتند روي خرابه‌ها� ژاپن, ما سعي كرديم تمدن ژاپن را بازسازي كنيم, منتها برمبناي افكار غربي؛ يعني دموكراسي اروپايي, امريكايي و در آلمان هم همچنين. امريكا مي‌گوي� ما به اينها وام داديم تا بتوانند روي پاي خودشان بايستند و ترقي كنند, چنان كه ترقي كردند. اما در عراق


message 4: by Mahsa (new)

Mahsa | 9 comments مي‌خواهي� پولشان را از خودشان بگيريم. امريكا پيش‌بين� كرده است: ?يكصد ميليارد دلار در سال از نفت عراق برداشت كنند, درحالي‌ك� كل درآمد ملي عراق, به 30ميليارد دلار نمي‌رس�. امريكا و انگليس نقشه كشيدند و تأسيسات زيربنايي آن را هم زدند تا بعد شركت‌ها� امريكايي بيايند و به بهانة بازسازي عراق, هر چه‌قد� مي‌خواهن� ببرند. منظور اين است كه اين حادثه, درراستاي به‌اصطلا� استعمار و امپرياليسم و سلطة بر سرنوشت كشورها بي‌سابق� است. اين‌ك� كشوري را نابود كنند و بعد جور ديگري بسازند, آن هم به شرطي كه فايده و سود كلاني ببرند و غارتي بكنند, متأسفانه در دنياي امروز ما مجاز شده و عملي هم مي‌شو�. ما بايد ابعاد اين فاجعه را حس كنيم. نخست آن‌ك�, اين سلطه‌ا� كه امريكا در عراق پيدا مي‌كن�, غير از سلطه‌ا� است كه در ژاپن و در آلمان داشت. در ژاپن و آلمان, خود ژاپني‌ه� و آلماني‌ه�, هويت, استقلالي و عزم و اراده‌ا� ملّي داشتند. براي اين‌ك� خودشان, خودشان را بازسازي كنند, ?خودي? برايشان مطرح بود, ولي عراق تبديل به ويرانه‌ا� شده است و معلوم نيست كه چه كسي صاحب عراق است.
دوم اين‌ك� همان‌طو� كه مك‌آرتو� را در ژاپن حاكم كردند, ژنرال گارنر را هم حاكم عراق كردند. ايشان يك افسر و ژنرال بازنشسته منتسب به محافل صهيونيستي امريكايي است. اين يعني دهن‌كج� به عالم اسلام, يعني در كنار اسراييل يك صهيونيست يا يكي از لابي‌ها� اسراييل را بر عراق حاكم كردند. اين فاجعه‌ا� است كه در عراق اتفاق افتاده است. طبعاً دوران جديدي آغاز مي‌شو� كه در ايران و عربستان و جاهاي ديگر نيز بي‌تأثي� نخواهد بود. حالا برخي مي‌گوين� ايران كانديداي بعدي است, بعضي� هم مي‌گوين� سوريه كشور بعدي است. من به اينها چندان اهميت نمي‌ده�. مهم اين است كه دوران جديدي آغاز شده است. در برابر اين دوران, ما با خطرهاي بزرگ ملي و نيز خطرات عظيم فرهنگي روبه‌ر� هستيم. چه‌كس� بايد اين خطرها را حس كند و از وقوع آنها جلوگيري كند و يا دست‌ك� پيش‌بين� كند؟ من نمي‌گوي� كه حتماً توان جلوگيري از اين سيل را خواهيم داشت, شايد هم زورمان نرسد و آن‌چنا� هجوم قوي و مغول‌وا� باشد كه همه‌چي� را نابود كند و ببرد. ولي به هر صورت, انديشه و تعقل را كه از ما نگرفته‌ان�, بايد بينديشيم. بنده در برابر انتخاب راه عاقلانه و كم‌هزينه‌ت�, دو مانع و خطر در داخل كشور خودمان مي‌بيني�. يكي, آن جناحي است كه با وجود همة اين حرف‌ه� هنوز اصرار دارد كه حكومت پنج‌درص� بر نودوپنج‌درص� را تحقق بدهد. نهادهاي انتخابي را هر چه ممكن است بي‌اعتبا� و بي‌ارز� نمايد و يا آنها را له و فلج كند و نهادهاي انتصابي را حاكم گرداند. آنها خيال مي‌كنن� با اين روش, اگر نتوانند مملكت را حفظ كنند, دست‌ك� مي‌توانن� خودشان را حفظ كنند. امّا به نظر من, خودشان را هم نمي‌توانن� حفظ كنند؛ زيرا در همين تهاجم امريكا, ادعا اين است كه ما مي‌خواهي� دموكراسي در اين كشورها حاكم باشد. لذا آنها به ظاهر به حاكميت انتصابي رضا نمي‌دهن�! يك طرف خطر اين است؛ يعني تا زماني‌ك� انديشة انحصارطلبي در ايران ادامه دارد و متأسفانه, روز به روز هم غلبه‌ا� بيشتر مي‌شو�, خطر تهاجم امريكا و نابودشدن كل مدنيت ايراني در پيش است. يك طرف ديگر خطر هم اين است كه متأسفانه ما از برخي مردم ـ چه جوان و چه پير مي‌‌شنوي� كه مي‌گوين�: ?شما مي‌گويي� امريكا بد است, امريكا خطر دارد, امريكا ضرر دارد. امّا اگر بيايد, مگر دموكراسي نمي‌آورد� مگر ما را از اين وضعيت رها نمي‌كند�? پيشتر از اينها امريكايي‌ه� گفته بودند: ?ما به ايران حملة نظامي نمي‌كني� و نيازي نمي‌بيني�


message 5: by Mahsa (new)

Mahsa | 9 comments چون در ايران از طرف مردم و به‌خصو� جوانان, براي براندازي نظام, شورش خواهد شد.? البته من نمي‌گوي� كه� جوانان ما همگي چشم� به راه امريكا هستند. هرگز, هرگز همة جوانان ما در اين راه نيستند و شايد اقليتي باشند و آن اقليت� هم تحت‌تأثي� احساسات و هيجانات امروزي هستند. اگر اندكي فكر بكنند كه ما كه هستيم و چه بوديم؟ ما ملتي هستيم كه بيش از چهارهزارسال سابقة تاريخي داريم, تمدن داشته‌اي�. ما در اين كاروان بشري سهمي بسزا داشته‌اي�. پدرانمان تا اين سه, چهارهزارسال اين مملكت را جمع و جور به ما تحويل دادند. برخلاف انسانيت است كه ما امروز ويرانش كنيم. اين انديشه هم برخلاف عقل است و هم خلاف انصاف و انسانيت. ما نبايد به راحتي تن به فروپاشي يا زير سلطه استعمار رفتن ايران بدهيم. آن هم استعماري اين چنين, كه خود نام ?تخريب سازنده? و ?جنگ تمام‌عيا�? بر خود نهاده است و امروز مي‌بيني� كه استعمار نو و كهنه دست در دست هم گذاشته‌ان�. (اسپانيا, پرتغال, انگليس,‌امريك�!)؛ بنابراين ما بايد به خودمان بياييم.
توصية ما به مقامات مسئول و حاكمة كشور در وهلة نخست ‌اي� است كه امروز ديگر موقع حاكميت و سيطرة انحصاري نيست. شما هر چه براي خودتان محاسبه كرده باشيد, هر چه در منفعت خودتان تشخيص داده باشيد, امروز ديگر زمان آن گذشته است. دست‌ك� بايد بهانة دخالت‌كرد� را از آنها بگيريم. ما منكر تجاوزگري آنها نيستيم, ولي دست‌ك� جلوي بهانه را مي‌توا� گرفت. انتخابات شوراي شهر تهران آزموني بود كه نشان� داد حاكميت پنج‌درصد� بر جمعيت نودوپنج‌درصد�, جز دلسردي و كناره‌گير� مردم از صحنه دستاوردي ندارد. شايد قدم بعدي‌‌ا� انتخابات مجلس باشد و شايد آقايان در مورد شفاف‌كرد� لايحة اختيارات رئيس‌‌جمهو� هم همان روش را بخواهند به‌كا� ببرند, ولي ديگر بايد فكر بهتري بينديشند. من هشدار مي‌ده�, با كمال صميميت و صداقت هيچ‌گون� جايگاهي و سهمي, حتي ارزشي و احترامي هم ما براي خودمان نمي‌خواهي�. ما تقاضا مي‌كني� از مقامات حاكمة كشورمان كه اين خطر را جدّي بگيرند. اگر غافل شوند, نه به بقاي خودشان كمك مي‌كنن�, نه به حفظ كيان اين مملكت و باعث فروپاشي و ويراني كشور و ملت چندهزارسالة ايران مي‌شون�. نكند تحت لواي اسلام, به‌نا� اسلام و به خيال خدمت به اسلام, ما مشمول آن قومي بشويم كه قرآن دربارة آنها مي‌فرماي�: ?الم تر الي‌الذي� بدّلوا نعمت‌الل� كفراً� و احلّوا قومهم دارالبوار? (ابراهيم: 28) نكند با تكرار و پافشاري بر روش‌ها� خطا, ما ملت چندهزارساله را به سمت دارالبوار, يعني به دار نابودي, دار تجزيه و فروپاشي هدايت بفرماييد.
نكتة دوم, تقاضاي من از جماعتي درون خود ما ملت است كه مي‌گوين� ?براي نجات از اين وضع, چه اشكالي دارد كه امريكا هم بيايد, دموكراسي را هم براي ما بياورد!!? اگر دموكراسي زيربنايي نداشته باشد, چه ارزشي دارد. استقلال خود زيربناي دموكراسي است. استقلال يعني همان� ?آزادي? كه در قالب ملت است. آزادي فرد بسيار محترم و باارزش است و هيچ‌چي� هم نمي‌توان� ذره‌ا� آن را مخدوش كند. امّا وقتي اين فرد در قالب ملت قرار مي‌گير�, نام آزادي مي‌شو� استقلال. استقلال يعني حاكميت بر سرنوشت خود, حاكميت بر منافع و مصالح خود, حاكميت بر منابع و ذخاير خود, حاكميت بر فرهنگ سنتي و تاريخي و ملّي خود؛ اين آزادي ملّي را استقلال مي‌نامي�. اگر براي آزادي يا دموكراسي‌ا� كه مثلاً امريكا براي ما به ارمغان بياورد, اين‌قد� ارزش قائل هستيد, پس براي آزادي ملت, يعني ?استقلال? هم اين ارزش را قائل باشيد؛


message 6: by Mahsa (new)

Mahsa | 9 comments استقلال يعني آزادي جامعه و ملت. اين تقاضاي ما از برادران, خواهران و دوستاني است كه اين روزها در داخل كشور اين‌گون� خيال مي‌كنن� و يا بعضي از مذهبي‌هاي� كه متأسفانه نمي‌دانن� چه خبر است؟ آيا نمي‌دانن� كه فرماندار حامي اسراييل را براي عراق گمارده‌اند� صدام يك جنايتكار تاريخي بوده و مي‌بايس� ساقط مي‌ش�, دل ما براي او نمي‌سوز�, ولي اي‌كا� صدام را ملت عراق ساقط مي‌كر�, نه اين‌ك� دفع فاسد به افسد بشود. مگر آن‌ك� جاي صدام آمده, فكر ملت عراق را خواهد كرد؟! به فكر سعادت مردم عراق و حفظ ذخاير و منابع كشور خواهد بود؟! هرگز! بنابراين ما بايد دربارة به اين چيزها حسّاس باشيم.
من فكر مي‌كن� امروز روزگاري است كه ما بايد بيش از همه به فكر وحدت و اتحاد باشيم. بعضي وفاق را به همه� با من تعبير مي‌كنن�, نه،همه با هم. در حالي‌ك� امروز بايد حركتهمه با هم? آغاز شود. اين حركت حولِ چه محوري بايد باشد؟ تصور بنده اين است كه حولِ يك محورِ� عيني بايد باشد, نه ذهني. محور عيني هم چيزي است كه وجود خارجي دارد و مي‌شو� آن را ديد و لمس كرد, مي‌شو� اندازه‌گير� كرد, مي‌شو� نسبت به آن امور را سنجيد, اما امر ذهني, بسيار بستگي دارد به آن قرائتي كه ما نسبت به آن امر ذهني داريم. دين اسلام براي ما ـ حداقل براي اين حقير ـ بسيار عزيز است و همه‌چي� خود را مديونش هستيم. ولي امروز مذهب و حتي اسلام به‌دلي� آن‌ك� امري وجداني, قلبي و ذهني است و برداشت‌ها� متفاوت از آن وجود دارد, نمي‌توان� محور وحدت ملت ايران باشد. من جايگاه اسلام را جاي ديگر مي‌دان�. آقاي كديور هم خوب توضيح دادند, امّا امروز قرائت‌ها� مختلف از آن وجود دارد, در حال حاضر قرائت حاكم بر كشور ما يك قرائت از اسلام است و قرائتي هم كه ازسوي آيت‌الل� منتظري يا مرحوم آيت‌الل� طالقاني اعلام مي‌ش�, قرائتي از اسلام است. مرحوم علامه نائيني هم قرائتي متفاوت از اسلام داشت. لذا اين خود محل مناقشه است. وانگهي عده‌ا� هم هستند كه از موضع عميق الحادي يا به‌دلي� صدماتي كه اين چندساله ديدند و يا خاطرات بدي كه دارند, فعلاً به اسلام پشت كرده‌ان�. پس ما نمي‌تواني� اين عده را حول محور اسلام به وحدت دعوت كنيم. به نظر من محور وحدت يك ملت, بايد يك امر محكم عيني باشد و حول محور هيچ ايدئولوژي و مكتب ديگري نيز نمي‌تواني� مردم را دعوت به وحدت كنيم. نمي‌تواني� دعوت بكنيم كه اي ملّت, بياييد حولِ محور ليبراليسم, حولِ محور سوسياليزم يكي شويد؛چرا كه اينها همه امور وجداني, فكري يا قلبي است كه محل مناقشه و اختلاف است. اما اگر بياييم حول محور ايران جمع باشيم, ايران يك موجود خارجي است, اين ايران يك وجود مشخص دارد, وجود تاريخي دارد. اولاً هزاران سال پيشينة تاريخي و تمدن دارد. ايران در تاريخ وجود داشته, آثار و تمدني داشته,� ارمغان‌هاي� براي جوامع بشري داشته است.
دوم اين‌ك� از علوم امروزي,� يعني علم‌العلو� كه علم سيستم‌هاس�, اين‌چني� درس مي‌گيري�: علم سيستم‌ه� هم براي كل جايگاهي قائل است, يعني مي‌گوي� كل هم كه مجموعه‌ا� از اجزاء است خودش وجود خارجي و هويتي دارد كه مستقل از اجزاي آن است. فصل اول تمام كتاب‌ها� مربوط به علم سيستم‌ه�, دربارة وجود خارجي كل است.� ما يك كل به‌نا� ملت ايران داريم؛ ما در اين سرزمين اقوام كرد و لر, ترك و بلوچ و سواحلي و... را داريم


message 7: by Mahsa (new)

Mahsa | 9 comments خيلي چيزهاي ديگر هست. اين كل ملت ايران وجود خارجي دارد. همين مي‌توان� به لحاظ عقلي و فلسفي, محور وفاق و وحدت ملي ما قرار بگيرد. البته درست از روز تأسيس آن تا به امروز, مذهب هم جزء آن بوده است, زماني‌ك� اقوام آريايي از شمال شرق حركت كردند و آمدند, گروهي به هندوستان رفتند و هندو نام گرفتند. عده‌ا� هم به اروپا رفتند و يك عده هم به سرزمين مابين ماوراء‌النه� و به‌اصطلا� بين‌النهري� آمدند و سكنا گزيدند. اينجا بود كه با تعاليم زرتشت آشنا شدند و هويت خاص ايراني پيدا كردند. عرفان نيز از همين‌ج� آغاز شد. به اين ترتيب, اين ملت از روز تأسيس خود با عرفان و توحيد سروكار داشته و همراه بوده است. فرقش با هند و اروپايي� هم اين عرفان و توحيد بوده است. مدتي تعاليم زرتشت بود, بعد هم به تعاليم اسلامي گرايش يافت. بنابراين وقتي مي‌گويي� ملت ايران, وجود خارجي دارد؛ يعني مذهب در درونش و� ذاتي آن است. كدام مذهب؟ مذهب توحيدي و عرفاني, نه مذهب احكامي و ظاهري و صوري. بنابراين ما نمي‌خواهي� كوچك‌تري� كاهشي, تخفيفي نسبت به ارزش دين و مذهب قائل شويم؛ چرا كه واقعيت تاريخي به ما اجازه نمي‌ده� اين امر را ناديده بگيريم. ولي امروز به يك عامل وحدت نيازمنديم كه عيني باشد, يعني آنچه بتوانيم دربارة آن با هم هم‌قس� شويم, تنها سرزمين وكشور ايران است. نكتة مهم آن است كه براي پيشرفت اين كشور كه محور توافق همة ما قرار گرفته, تحقيق كنيم. بر ايران چه گذشته كه امروز در جايگاه شايستة خود نيست؟ به‌ويژ� در اين دويست سالة اخير, اين كشور صدمة زيادي خورده است. از زماني‌ك� مشروطيت و خط مردم‌سالار� در ايران آغاز شد, يعني از 150 تا 200سال پيش, در بسياري از كشورها هم اين اصلاحات آغاز شد. چه‌طو� شد در ژاپن, آن‌قد� سازندگي شد ولي در ايران ما عقب افتاديم؟ از سال 1868 كه ميجي امپراتور ژاپن بود اصلاحات آغاز شد. در ژاپن هم دقيقاً عين همين‌ج�, يك بخش سنت‌گر� بود و يك بخش مدرنيسم. مدرنيست‌ه� مي‌خواستن� تمدن غربي را بياورند و سنت‌‌گرايا� با آنها روابط بسيار خشن و خشكي داشتند تا جايي‌ك� به كشتار يكديگر دست مي‌زدن�. سيصدسال هم جنگ اينها ادامه داشت, تا اين‌ك� سرانجام امپراتور ميجي, آنان را وادار كرد كه با هم به تفاهم برسند. شما كتابنقش نخبگان در توسعة سياسي ايران و ژاپن اثر خانم دكترمطيع را كه شركت انتشار آن را چاپ كرده است, مطالعه بفرماييد. در اين كتاب توضيح داده شده كه جناح‌ها� مختلف ژاپن حولِ يك محور مقدس اعتباري جمع شدند. در همين كتاب مي‌گوي�: فرق ژاپني‌ه� با ايراني‌ه� در اين بود كه در ژاپني‌‌ه� نوعي احساس ملي وجود داشت؛ يعني بين آ‌� سنت‌گرايا� خشن و اين ليبرال‌ه� و يا به اصطلاح مدرنيست‌ه�, دست‌ك� نوعي حس ملي وجود داشت و همه بر اين باور بودند كه ?ژاپن? بايد بماند, بايد باقي باشد, ژاپن يك زمين مقدس است, يك سرزمين الهي است و به اين پاي‌بن� بودند.? امّا متأسفانه و بدبختانه بي‌آن‌ك� بخواهم به رجال امروز جسارتي نمايم, بايد اذعان كنم كه در ميان رجال تاريخ ما, بسيار كساني بودند كه به ما صدمه زدند و براي منافع خاص, ارزش و منافع ملي ما را فدا كردند. برخي براي منافع مادي و شخصي و برخي براي مصالح حزبي و گروهي و حتي آرماني. بنده عرض مي‌كن� ما اينجا يك توافق و ميثاق ملّي لازم داريم, همان‌گون� كه در ژاپن اتفاق افتاد. ژاپن هم بعد از 200, 300 سال


message 8: by Mahsa (new)

Mahsa | 9 comments جنگ و زدوخورد, سرانجام يك امر وجداني و تعهد را براي همة افراد, چه كساني‌ك� پست و مقام دارند و چه مخالفان و كساني‌ك� در اپوزيسيون هستند, تعريف كردند. همه بايد تعهد و مسئوليت داشته باشند. تعهد هم بايد به‌وسيل� سوگندهاي ملي انجام شود. ژاپني‌ه� سوگندنامه‌‌ا� دارند كه پنج� ماده دارد و همه وظيفه دارند با هر گرايشي كه دارند, نسبت به اين سوگندنامه وفادار و پاي‌بن� باشند. هر گرايشي كار خودش را بكند, ولي پاي اين پنج اصل كه مي‌رس�, ترمز كند. اين� يك تعهد و ميثاق‌ملّ� جمعي است.
ما امروز غير از اين‌ك� ايران را بايد محور قرار دهيم, احتياج به يك ميثاق ملّي هم داريم. اين ميثاق ملي مي‌توان� مواد و اصول تعهدي داشته باشد؛ يكي از مواردي كه براي من اهميت ويژه‌ا� دارد, مسئله‌ا� است كه ما در اين دويست� ساله از نبود آن ضربه‌ها� بسياري خورده‌اي�, و آن اصل تقدّم منافع ملي بر منافع و مصالح گروهي و فردي و شخصي است. اين اصلي است كه بايد روي آن قسم بخوريم.
كساني‌ك� سنّشان اقتضا مي‌كن� حتماً به ياد دارند كه در سال 1323 ميسيون يا هيئتي از شووري آمدند و پيشنهاد امتياز نفت شمال را داشتند. حزب‌تود� در مجلس شش يا هفت نماينده داشت. آنان از اين تز دفاع مي‌كردن� كه چه‌طو� ما در جنوب, امتياز نفت خود را به انگليس داديم, پس بايد در شمال هم امتياز نفت را به شوروي بدهيم! در برابر اين مسئله, دكترمصدق تز(( موازنة منفي)) كه براي حل منافع ايران, امتياز نفت به هيچ بيگانه‌ا� واگذار نشود را مطرح كرد. اما اين‌ك� حزبي بيايد, آرمان‌ه� و عقايد خود را بر منافع و مصالح كل تقدم بدهد, در سابقة ملّي ما بسيار رخ داده است. تا امروز هم مي‌بيني� كه بسياري از گروه‌ه� و احزاب در پاي مصالح گروهي يا شخصي� يا آرمان‌ه� و تعصبات خود, منافع ملي را فدا مي‌كنن�. گاهي صريح و علني و گاهي هم پيچيده! پس يكي از اصل‌ها� آن قسم‌نام�, تقدم منافع ملي بر منافع خصوصي و فردي و شخصي است. تنها تقاضاي من اين است كه با توجه به اين خطر جدي كه امروز نزديك گوش ماست و با تمام وجودش فرياد مي‌زن� كه ما آمده‌اي�, خود را, وطن و ملت متمدن خود را باور كنيم, اين مردم را با تمام ظرفيت و توانايي‌ا� باور كنيم,� و با جلب رضايت اين مردم, حول محور استقلال ايران هم‌قس� شويم, تا ان‌شاءالل� به بهترين شكل بتوانيم در برابر بحران يا تجاوزگري مقاومت نماييم.
از حاكميت هم تقاضا دارم, در جلب اعتماد اين مردم بكوشند. بسيج مردم تنها وقتي اتفاق مي‌افت� كه مردم خود را در امور كشورشان سهيم و شريك ببينند و حس كنند منافع, مصالح و رشد و تعالي‌شا� با كل ايران يكي است. اگر مردم احساس مشاركت نمايند, خودشان بسيج مي‌شون� و حتي فداكاري مي‌كنن�. انتخابات شوراها زنگ خطري بود كه عدم بسيج مردم را نشان مي‌دا�. همين رويدادهاست كه متجاوزان را به طمع مي‌انداز� تا بي‌هي� هزينه‌ا� در سرنوشت ما دخالت نمايند.





message 9: by Mahsa (new)

Mahsa | 9 comments commente3ro 2bar eshtebahan send kardam ba arze pozesh


message 10: by Payvand (new)

Payvand | 1 comments Gandhi said:" [we:] must [all:] be the change [we:] wish to see in the world."
be nazare man age kasi bekhad dar yek jameyee taghieer ijad kone, avval bayad az khodesh va nazdiktarin afrad bekhodesh shooroo kone. Ma ham age taghieere asasi bekhaim bayad az khodemoon va adamaye atrafemoon shooroo konim.
yeki az moshkelati ke alan dar jameye ma vojood dare fekr nakardane bazi az mardom be behtar shodane jameast. ye kare mosbati ke hame mitoonim anjam bedim ine ke atrafianemoon ro vadar be fekr kardan bekonim, va bahashoon harf bezanim.

hamegi sarboland bashid,
Ya Hagh



message 11: by Mahsa (new)

Mahsa | 9 comments همهی رودها به دریا می ریزند
زیرا دریا از آنها فرو تر است
فروتنی به دریا قدرت می بخشد
اگر می خواهید زندگی مردم دیگران راسامان بخشید
فروتر از آنه قرار گیرید
اگر می خواهید مردم را رهبری کنید
یاد بگیرید چگونه از آنها پیروی کنید
(تائوت چینگ)


message 12: by Kian (new)

Kian سلام به همه دوستان
شاید یه تجربه عملی در خود گروه قابل انجام باشد لازم نیست کارها بزرگی انجام داد بلکه کارهای کوچک را با عشقی بزرگ انجام دهیم. فکر میکنم از همه دوستان بخواهیم لااقل هفته ای یکبار به گروه سر بزنند هر کدام از اعضا مطلبی را بیان کند حتی اگر در حد یک تشکر باشد با این کار هم به حضور دیگران ارج مینهیم هم به خود. می توان بر اساس حروف الفبا این کار را شروع کردودر خصوص مطلب ذکر شده بقیه نظر بدهند اگر نظم در خود گروه نباشد چگونه می توان انتظار حرکتی با نظم داشت؟
خوب حالا بر اساس حروف الفبا اولین نفر کیه؟


message 13: by خرس (new)

خرس  | 3 comments سلام مهسا خانم عزیز

راستش من نمی فهمم که ضدیت مهندس سحابی با امریکا بر سر چی هست که او حاضر هست حتی صدام حسین و دولت ایران را به آن ترجیح دهد .

ظاهرا کلمه امپریالیسم بدجوری برای مهندس سحابی مشکل شده که حتی خواب و خوراک را از ایشان گرفته .

حتی ایشان به خاطر کلمه امپریالیسم در اوایل انقلاب از مهندس بازرگان جدا شد و به صف مکتبی های ضدامپریالیست پیوست .

البته با احترام تمام برای نیم قرن مبارزه و مجاهده مهندس سحابی و ادای احترام برای ایشان

این هم انتقادی بود بر مواضع اولترا ضد امپریایستی ایشان


message 14: by Mahsa (new)

Mahsa | 9 comments انتقاد شما بسیار به جا و متین!
اما هدف من از آوردن این سخنرانی تشویق هم نوعانم به خدمت به مملکت خودشان و دعوت آنها به هم بستگی بود!
و هدف دیگرم یافتن علت پیشرفت شگرف ژاپن و عقب ماندن ایران و مقایسه ی آن دو!
ولي امروز به يك عامل وحدت نيازمنديم كه عيني باشد, يعني آنچه بتوانيم دربارة آن با هم هم‌قس� شويم, تنها سرزمين وكشور ايران است



message 15: by hasti (new)

hasti | 1 comments سلام به همه ی دوستانم
به نظر من از اولین قدم ها برای اعتلای ایرانمون اینه که :
1.به خودمون احترام بذاریم
2. به بغل دستیمون احترام بذاریم
فکر کنم هرکی میدونه چه جوری به خودش احترام بذاره که بدلیل حب ذاته که هر انسانی داره.اما احترام گذاشتن به کناریمون یه کم سخته.به عنوان مثال هر مذهبی داره بپذیریم و نگیم چون مسلمون نیست پس نجس هست.

با ایده ی محمد حسین هم موافقم و از این به بعد عملیش میکنم



message 16: by banafshe (new)

banafshe (banafshe65) | 2 comments از سال 2009 به این سو هیچ کس نخواسته بوده ایران را با ایده های عملی به غیر از جمع کردن آشغال بهبود دهد!

و یک نفر شعر عاشقانه گذاشته است

چه اسم های خوبی که هرز می روند

فقط چون ما مردم مسئولی نبوده و نیستیم

ایده ی من این بود در حوزه ی فعالیتم کاری کنم که وابستگی به دولت کم شود
جوری که اگر یک روز دولت ما هم خوابش گرفت نظیر دولت آمریکای خونخوار!،زندگی مردممان به اجبار به خواب نرود


back to top