ŷ

ایده هایی برای ایران discussion

78 views
ایده های کاربردی > از همین جا شروع کنیم

Comments Showing 1-8 of 8 (8 new)    post a comment »
dateDown arrow    newest »

message 1: by Farshid (last edited Dec 10, 2008 06:51AM) (new)

Farshid (aghafarshid) | 8 comments Mod
این ایده ی "کیان" بود که با اجازش من آوردمش اینجا تو یه تاپیک جدید:

سلام به همه دوستان
شاید یه تجربه عملی در خود گروه قابل انجام باشد لازم نیست کارها بزرگی انجام داد بلکه کارهای کوچک را با عشقی بزرگ انجام دهیم. فکر میکنم از همه دوستان بخواهیم لااقل هفته ای یکبار به گروه سر بزنند هر کدام از اعضا مطلبی را بیان کند حتی اگر در حد یک تشکر باشد با این کار هم به حضور دیگران ارج مینهیم هم به خود. می توان بر اساس حروف الفبا این کار را شروع کردودر خصوص مطلب ذکر شده بقیه نظر بدهند اگر نظم در خود گروه نباشد چگونه می توان انتظار حرکتی با نظم داشت؟
خوب حالا بر اساس حروف الفبا اولین نفر کیه؟

(اولین نفر احمد و بعدش امیر و ...)


message 2: by Ahoo (new)

Ahoo من نمی دونم بر اساس حروف الفبا کی باید حرف بزنم!! ولی اگر هم نوبتم بشه نمی دونم باید چی بگم یا از چی تشکر کنم؟ اگر این گروه به شکل رسمی داخل ایران تشکیل شده بود، می گفتیم در نطفه خفه شد، یا نگذاشتند کار کنیم. اینجا کار نمی کنیم و خودمان را در نطفه خفه می کنیم و به روی خودمان هم نمی آوریم
کیان کجاست؟ فرشید خودش کجاست؟ یا نکند همه مان فکر می کنیم این کارها به جایی نمی رسد، هیچ ایده ایی نیست، هیچ کاری نمی شود کرد؟ و باید صبر کرد تا آمریکا بیاید، همانطور که در افغانستان آمد، و در عراق، و البته که ما نه عربیم نه کارگر، موجوداتی هستیم فرهیخته، آمده از دل داریوش و کورش، به ... رفته از جهل عربها و اسلام آخوندها


message 3: by Ahoo (new)

Ahoo آقا فرشید، آقا کیان، آقای خرس، خانم آهو، آقایان، خانمها، همین 36 نفر، از کجا شروع کنیم؟؟؟


message 4: by Mahdi (new)

Mahdi | 1 comments سلام.من هم مهدی هستم و دوست دارم تو این گروه باشم
اصلا هر جا فرشید هست منم هستم


message 5: by Kian (new)

Kian سلام
شما درست می گویید می پرسید ما کجا هستیم؟ چکار باید کرد؟ این بماند که خیلی وقتها خود کاری انجام ندادن بهتر ین کاره چون ممکنه اثر معکوسی بگذاریم که مدتها دیگران باید زمان بگذارند تا به حالت اول بر گردانند. ولی آهور خان فکر میکنید یه زمانی شاید حدود 10 یا 12 سال قبل سخنرانی و کتابهایی از مرحوم دکتر شریعتی میخواندم آنوقت این به ذهنم آمد که اگر قرار باشه همه ما مثل شریعتی بودیم و درک و سواد او را داشتیم خیلی خوب می شد نه؟ بعد میگفتم خوب آنوقت چکار باید می کردیم حتما دور هم جمع می شدیم وبرای یکدیگر سخنرانی میکردیم در موادری برای یکدیگر هورا می کشیدیم ودر زمانی کمی با هم سر اختلافات جزئی که با درک بالایمان می توانستیم حلش کنیم بحث می کردیم. خوب بعد با خودم میگفتم پس کی باید پزشک بشود؟ و هر روز در این خصوص اندیشه کند. کی باید مهندس بشود و دغدغه ی علومی که با سرعت خارق العاده گسترش می یابد را داشته باشد . کی باید به فکر ساخت بستنی چوبی باشد که وقتی فرزند من وشما در چله تابستان چشمش به جمال ان روشن می شود بهشت برین را فراموش میکند. بعد به خودم گفتم هر کار و فعالیتی لازم است هر کسی یک توانایی خاص دارد و از همه مهمتر این است که هر دوره ای باید اولویت های ان دوره را تشخیص داد خلائ ها و مشکلاتی که که کمتر کسی به سویش حرکت میکنند را شناخت و برای ان زحمت کشید وعرق ریخت یک روز تفکر است و تعمق و نتیجه گیری و روز دیگر عمل به آنچه که به آن اعتقاد پیدا کرده ایم. شما می گویید ما فرزندان کوروش و داریوش هستیم من از شما می پرسم اصلا چه چیزی ما را بر می انگیزد که یکباره به 2500 سال قبل بر میگردیم و به پدران ان سال خود مباهات میکنیم چرا همین نزدیکی ها مثلا 250 سال قبل را نمی گوییم اصلا چه چیزی در آن سالهاست که ما به آن افتخار میکنیم و چرا فقط به افتخار کردن به ان بسنده میکنیم اگر ما آن روزگاران بودیم به عنوان یه عنصر خیلی کوچک الان چکار می کردیم باز هم دور هم جمع میشدیم از 2500 سال قبل از ان تعریف می کردیم و حسرتش را می خوردیم یا یکی از ما در حال تهیه نقشه راه به ترکیه و سوریه بود دیگری در حال خیاطی لباسهای مرد هایی که قرار است 2500 سال دیگر به انها افتخار شود واقعا آن روز چکاره بودیم شاید هم فکر میکنید که همه ما از دم سیاستمدار بودیم و ان کسانی بودیم که قرار است در 2500 سال دیگر به آنها افتخار شود شما را نمی دانم ولی خودم را میدانم یا لااقل تا اینجایی که آمده ام همین راه را انتخاب و ادامه می دادم در هر زمان که بودم حتی 250 سال قبل. حتما می پرسید چکار اجازه بدید تا بگم


message 6: by Kian (new)

Kian سلام مجدد
اول از اشتباه تایپی که در متن قبل بود عذر می خوام باید تایپ می شد " آهو خانم" چون زمان هم کم و است و صحبت هم بسیار متاسفانه درست ویرایش نشده بود باز هم از شما عذر می خام. از اینکه ممکنه متن کمی محاوره ای بشه هم عذر می خوام ولی می خوام راحت بنویسم و می دونم که شما هم اینجوری بیشتر دوست دارید. بله داشتم میگفتم میدونیم بعضی وقتا با کسانی در صدا و سیما مصاحبه میشه حالا در هر موضوعی ، میبینیم طرف حتما باید یه چیزی بگه و وقتی هم میگه یه سری حرفای کلی میگه که ازش اگه بیرسید یعنی چی نمی تونه توضیح بده. اون بنده خدا نمی تونه یا اینقدر خود آگاه نیست که به گزارش گر بگه من در این مورد اطلاعی ندارم اما اگه مثلا در خصوص نوع آلیاژهای مس سوالی داشته باشید با کمال میل پاسخ میدم. خیلی از وقتها هم ما هم همینطور میشیم برای همین بود که من گفتم هر کس هر چی می خواد بگه مثلا توی همین جمع اگه از این 36 نفر یکی پیدا میشد میگفت ببخشید من نمی دونم چی باید بگم در خصوص حرفای شما ولی ببینید من اینو بلدم واقعا فکر میکنید کار اشتباهی انجام داده بود؟ مگه غیر از اینه که ما داریم از چیزی یا جایگاهی حرف می زنیم به نام ایران و اعتلای اون آیا میشه دانسته ای یه نفر که در خود اون هسته وجود داره بدرد نخوره حتی اگر به درد یه نفر هم بخوره اون کارش رو انجام داده، پای سخنرانی های شریعتی که همه علامه و فیلسوف نبودند بزاز و بقال و دانشجو و.. حضور داشته اگه بحث اون شکلی بوده دکتر شریعتی میرفته پشت تریبون ولی اگه بحث در خصوص انواع واکسن هایی که در سنین مختلف باید تزریق بشه بوده اونوقت دکتر میومده پایین و یکی دیگه از جمع میرفته بالا. این اولین چیزیه که همه ما باید یاد بگیریم باید یاد بگیریم به داشته های دیگران احترام بگذاریم واز همه مهمتر داشته ها و استعداد های خودمون رو بشناسیم و برای اون هم ارزش قائل بشیم. من هم مثل شما به 2500 سال گذشته ی نیاکانم افتخار میکنم و اصلا اسم کیان رو به همین خاطربرای خودم انتخاب کردم ولی یه چیز رو همیشه سعی بهش توجه داشتم و اون این بوده که هیچ کاری رو دست کم نگیرم هیچ کسی رو دست کم نگیرم و همیشه سعی کنم کاملا تحت تاثیر شرایط قرار نگیرم و معتقدم که این شرایط رو همین ادما بوجود آوردند حالا چه خوب چه بد


message 7: by Kian (new)

Kian حالا حتما می پرسید خوب بعد این همه حرف و حدیث میگی چکار کنیم/ من میگم قبل از هر چیزی به جایگاه شخصی خودمون باید توجه کنیم جایی که زندگی میکنیم نسخه ای که در سوئد میشه پیچید نمی شه در تایباد یا نهبندان پیچد این درک نکردن تفاوتها که خواه نا خواه تفاوتهای زمانی رو هم بدنبال داره باید متوجه شد. من معتقدم اگه کسی در امریکا زندگی میکنه شاید مثل کسی باشه که داره در مسر جریان اب یه رودخانه حرکت میکنه شاید با کمترین تلاش بشه صد متر رو در چن ثانیه حرکت کرد ولی کسی که در میانمار زندگی میکنه حرکت رو به جلوی اون مثل کسی است که در جهت خلاف جریان آب حرکت میکنه و شاید برای جند متر هم چند دقیقه وقت بگذاره پس این وسط مقیاس های یکسانی وجود نداره اون چیزی که مهمه خود حرکته، درصد رشد مهمه. ما اول باید اینها رو بپذیریم و فقط صرف مقایسه عمل نکنیم بعد باید در یه حرفه ف شغل یا تخصصی ، هر چیزی میتون باشه مثلا نگهداری از سالمندان دنبال این باشیم که رشد کنیم سرعت روشد خودمون رو بالا ببریم اگه اون تخصص یا حرفه جزو مشاغل یا تخصص های سخت باشه و زحمت بیشتری لازم داشته و ما توانایی انجام واستعداد لازمش رو داریم بهتره به اون سمت بریم در نهاین جمع این سلول های سالمه که یه پیکر سالم رو رشد میده در کنار این کارها به شکوفایی جمعی رو به دنبال داره یه زیر بناهایی هم باید ساخته بشه که در هر شغل و جایگاهی وجودش لازمه و اون منش ها و شخصیت های والای انسانیه که فکر نمی کنم هیچ کدوم از ما اونها رو بلد نباشیم ولی چقدر عمل میکنیم؟ نمیدونم! مثل چی مثل دروغ نگفتن، مثل تهمت نزدن، مثل ایثار ، مثل خیانت نکردن، مثل احترام گذاشتن،مثل صبور بودن، مثل حسادت نکردن، مثل حریص نبودن، مثل عزت نفس، مثل احساس حقارت نکردن و ... پس میبینید که خیلی کار داریم که از همین جا باید شروع کنیم اشکال سر اینه که خیلی از ما یک شبه می خواهیم پله صدم رو مال خود کنیم یا از اونجا شروع کنیم بدون اینکه برای مقدماتش زحمت کشیده باشیم نتیجه همون میشه که همه شما ازش شاکی هستید به قول مولان نفست اژدرهاست او کی خفته است از غم بی آلتی افسرده است من بعضی وقتا به دوستانم میگم من جرات نمی کنم حتی به راحتی فرعون رو نکوهش کنم چون هنوز خودم رو توی اون جایگاهها محک نزدم پس وقتی ازش رد شدم می تونم از دیدگاه خودم نقدش کنم فعلا می تونم ادم های بزرگ رو با اون مقایسه کنم نه خودم رو اون هم به دلیل گذشت زمان و اثبات هر دو سو. خوب وقت شما رو خیلی گرفتم ولی واقع کدوم یکی از ما اول از خانواده شروع کردیم کردم یک از ما اگر در جایگاه مدیریت قرار داریم از مجموعه خودمون شروع کردیم بالاخره یه نفر رو حتی اگر خواهر یا برادر کوچک ما باشه برای اینکار داشتیم حالا اگه از اون بپرسن نظرت در مورد خواهر یا برادرت یا این مدیریت چیه بگه بابا من همه رو قبول دارم جز این دیگه فکر نمی کنم جای هیچ حرفی باقی مونده باشه، ما خیلی از وقتها برای اینکه خودمون رو تسکین بدیم یا توجیه کنیم دست میندازیم به یه چیزه بزرگتر و بهانه میاریم که این مهمتره و باید این کوچکتره فنا بشه ولی خودمون بهترین قاضی هستیم کلام آخر چطور من که نمی توانم یه خانواده 6 نفری رو مدیریت کنم ارتقائ بدم رشد بدم و براشون از جون مایه بگذارم به خودم حق بدم که برای 6 میلیون تهرانی یا60 میلیون ایرانی یا 6 میلیارد انسان زمینی دنبال راهکار و شعار باشم. انشائ الله اگه عمری باقی بود دفعه بعد به مرحله بعد از خانواده میرسم که خودم دارم دنبال میکنم
خدانگدار


message 8: by banafshe (new)

banafshe (banafshe65) | 2 comments روی میزم شیر پاشید داشتم به این فکر می کردم که آقای محمدی زاده چقدر باید ثروتمند باشد که بتواند شیر 750 تومنی با کیک 400 تومنی به هفتاد تا کارمند اداره به عنوان صبحانه بدهد

توی یک لحظه احساس کردم من بخیلم!

درست شدن باید از من شروع شود
منی که می دانم نباید بخیل باشم
از من


back to top