شمس لنگرودی > Quotes > Quote > pegah liked it

“می خواستم ترانه یی باشم
که بچه های دبستانی از بر کنند
دریا که می شنود
توفانش را پشتش پنهان کند
و برگ های علف
نت های به هم خوردن شان را
از روی صدای من بنویسند.
می خواستم ترانه یی باشم
که چشمه زمزمه ام کند
ابشار
باسنج و دهل بخواند.
اما ترانه یی غمگینم
و دریا،غروب
بچه هایش را جمع می کند که صدایم را نشنوند.
نت هایم را تمام نکرده
چرا
رهایم کردی.
82/6/17”
―
که بچه های دبستانی از بر کنند
دریا که می شنود
توفانش را پشتش پنهان کند
و برگ های علف
نت های به هم خوردن شان را
از روی صدای من بنویسند.
می خواستم ترانه یی باشم
که چشمه زمزمه ام کند
ابشار
باسنج و دهل بخواند.
اما ترانه یی غمگینم
و دریا،غروب
بچه هایش را جمع می کند که صدایم را نشنوند.
نت هایم را تمام نکرده
چرا
رهایم کردی.
82/6/17”
―
No comments have been added yet.