هوشنگ ابتهاج > Quotes > Quote > sajad liked it

“هزار سال پیش
شبی که ابر اخترانِ دور دست
میگذش� از فراز بام من
صدام کرد
چه آشناست این صدا
همان که از زمان گاهواره میشنیدم�
همان که از درون من صِدام میکن�
هزار سال میان جنگل ستارهه� پیِ تو گشتها�
ستارها� نگفت
کزین سرای بیکس�
کسی صدات میکند�
هنوز دیر نیست
هنوز صبر من
به قامت بلند آرزوست
عزیز همزبان من
تو در کدام کهکشان نشستهای�!...”
―
شبی که ابر اخترانِ دور دست
میگذش� از فراز بام من
صدام کرد
چه آشناست این صدا
همان که از زمان گاهواره میشنیدم�
همان که از درون من صِدام میکن�
هزار سال میان جنگل ستارهه� پیِ تو گشتها�
ستارها� نگفت
کزین سرای بیکس�
کسی صدات میکند�
هنوز دیر نیست
هنوز صبر من
به قامت بلند آرزوست
عزیز همزبان من
تو در کدام کهکشان نشستهای�!...”
―
No comments have been added yet.