رضا علیزاده
![]() |
هابیت؛ یا آنجا و بازگشت دوباره
by
1439 editions
—
published
1937
—
|
|
![]() |
یاران حلقه (The Lord of the Rings, #1)
by
1043 editions
—
published
1954
—
|
|
![]() |
دو برج
by
877 editions
—
published
1954
—
|
|
![]() |
بازگشت شاه
by
902 editions
—
published
1955
—
|
|
![]() |
آنک نام گل
by
714 editions
—
published
1980
—
|
|
![]() |
سیلماریلیون
by
268 editions
—
published
1977
—
|
|
![]() |
فرزندان هورین بهپیوس� حدیث تور و آمدن او به گوندولین
by
199 editions
—
published
2007
—
|
|
![]() |
آونگ فوکو
by
14 editions
—
published
1988
—
|
|
![]() |
قصهها� ناتمام نومهنو� و سرزمین میانه
by
242 editions
—
published
1980
—
|
|
![]() |
بائودولینو
by
190 editions
—
published
2000
—
|
|
“... جای تأسف است که بیلب� وقتی فرصت پیدا کرد، آن موجود رذل را با شمشیر نکشت!»
- جای تأسف دارد؟ به خاطر دلسوز� بود که دستدس� کرد. دلسوز� و مروت: که وقتی لازم نیست، ضربه نزنی. پاداش خودش را هم گرفت، فرودو. مطمئن باش که پلیدی آسیب کمی به او زد، و دست آخر توانست فرار کند، چون مالکیتش را بر حلقه اینطو� شروع کرده بود: با دلسوز�.
فرودو گفت: «متأسفم. من وحشت برم داشته؛ و هیچ دلم برای گولوم نمیسوز�.»
گندالف حرف او را قطع کرد: «تو او را ندیدها�.»
فرودو گفت: «دلم هم نمیخواه� ببینمش. نمیتوان� منظورت را بفهمم. واقعا میخواه� بگویی که تو و الفه� بعد از اینهم� کارهای وحشتناک گذاشتید که زنده بماند؟ هرطور حساب کنید، او همانقد� بد است که اورکها� و دشمن ماست. مرگ حقش است.»
- حقش است! به جرأت میگوی� حقش است. خیلی از کسانی که زندهان� حقشا� مرگ است؛ و خیلی از کسانی که میمیرن� حقشا� زندگی است. تو میتوان� این زندگی را به آنه� ببخشی؟پ� زیاد مشتاق نباش که در قضاوت، مردم را به مرگ محکوم کنی. چون حتی خردمندترین آدمه� هم نمیتوان� فرجام کار را ببیند. خود من چندان امیدوار نیستم که گولوم قبل از مرگ شفا پیدا کند، اما به هر حال احتمالش وجود دارد. و سرنوشت او با سرنوشت حلقه گره خورده است. قلبم به من میگوی� که او هنوز نقشی دارد که قبل از فرجام کار باید بازی کند، چه نقش خوب، چه نقش بد؛ و وقتی زمان آن برسد، دلسوز� بیلب� ممکن است سرنوشت خیلیه� -از جمله خود تو- را رقم بزند. در هر صورت او را نمیکشی�: خیلی پیر است و بدبخت. ...”
― The Fellowship of the Ring
- جای تأسف دارد؟ به خاطر دلسوز� بود که دستدس� کرد. دلسوز� و مروت: که وقتی لازم نیست، ضربه نزنی. پاداش خودش را هم گرفت، فرودو. مطمئن باش که پلیدی آسیب کمی به او زد، و دست آخر توانست فرار کند، چون مالکیتش را بر حلقه اینطو� شروع کرده بود: با دلسوز�.
فرودو گفت: «متأسفم. من وحشت برم داشته؛ و هیچ دلم برای گولوم نمیسوز�.»
گندالف حرف او را قطع کرد: «تو او را ندیدها�.»
فرودو گفت: «دلم هم نمیخواه� ببینمش. نمیتوان� منظورت را بفهمم. واقعا میخواه� بگویی که تو و الفه� بعد از اینهم� کارهای وحشتناک گذاشتید که زنده بماند؟ هرطور حساب کنید، او همانقد� بد است که اورکها� و دشمن ماست. مرگ حقش است.»
- حقش است! به جرأت میگوی� حقش است. خیلی از کسانی که زندهان� حقشا� مرگ است؛ و خیلی از کسانی که میمیرن� حقشا� زندگی است. تو میتوان� این زندگی را به آنه� ببخشی؟پ� زیاد مشتاق نباش که در قضاوت، مردم را به مرگ محکوم کنی. چون حتی خردمندترین آدمه� هم نمیتوان� فرجام کار را ببیند. خود من چندان امیدوار نیستم که گولوم قبل از مرگ شفا پیدا کند، اما به هر حال احتمالش وجود دارد. و سرنوشت او با سرنوشت حلقه گره خورده است. قلبم به من میگوی� که او هنوز نقشی دارد که قبل از فرجام کار باید بازی کند، چه نقش خوب، چه نقش بد؛ و وقتی زمان آن برسد، دلسوز� بیلب� ممکن است سرنوشت خیلیه� -از جمله خود تو- را رقم بزند. در هر صورت او را نمیکشی�: خیلی پیر است و بدبخت. ...”
― The Fellowship of the Ring
“فرودو پرسید: «ولی آیا من شامتش را پیدا میکنم� این چیزیس� که بیشتر به آن احتیاج دارم.»
گیلدور گفت: «شامت در غیرمحتملتری� جاها پیدا میشو�. امیدوار باش! ...”
― The Fellowship of the Ring
گیلدور گفت: «شامت در غیرمحتملتری� جاها پیدا میشو�. امیدوار باش! ...”
― The Fellowship of the Ring
“... گیلدور لحظها� ساکت بود. سرانجام گفت: «خبر دلنشین� برای من نبود. اینک� گندالف دیر کند، نشانه خوبی نیست. ولی گفتهان�: در کار ساحرها فضولی نکنید، چون نکتهسنجان� و زود عصبانی میشون�. انتخاب با خودت است: بروی یا بمانی.»
فرودو گفت: «همینطو� گفتهان� برای رایزنی پیش الفه� نروید، چون آنه� هم میگوین� نه، هم میگوین� بله.»
گیلدور خندید: «واقعا گفتهاند� الفه� ندرتا توصی سنجیده میکنند� چون توصی، هدیه خطرناکی است، حتی از طرف فردی عاقل به فردی عاقل. ممکن است همهچی� غلط از آب دربیاید. ولی خودت چه میخواه� بکنی؟ همه چیزهای مربوط به خودت را به من نگفتهای� پس چهطو� انتخاب من میتوان� بهتر از انتخاب تو باشد؟ ...”
― The Fellowship of the Ring
فرودو گفت: «همینطو� گفتهان� برای رایزنی پیش الفه� نروید، چون آنه� هم میگوین� نه، هم میگوین� بله.»
گیلدور خندید: «واقعا گفتهاند� الفه� ندرتا توصی سنجیده میکنند� چون توصی، هدیه خطرناکی است، حتی از طرف فردی عاقل به فردی عاقل. ممکن است همهچی� غلط از آب دربیاید. ولی خودت چه میخواه� بکنی؟ همه چیزهای مربوط به خودت را به من نگفتهای� پس چهطو� انتخاب من میتوان� بهتر از انتخاب تو باشد؟ ...”
― The Fellowship of the Ring
Is this you? Let us know. If not, help out and invite رضا to ŷ.