ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

مستقبل وهم

Rate this book
- "ليس ثمة سلطة تعلو فوق سلطة العقل ، ولا حجة تسمو على حجته" .
- هذه هي نقطة انطلاق فرويد الجذرية في التصدي لمشكلة الدين وعلاقته بالحضارة ومستقبله على ضوء المستتبعات الفلسفية لنظرية التحليل الفلسفي . وليس من قبيل الصدفة أن يكون "مستقبل وهم" - مثله مثل "قلق في الحضارة" و"موسى والتوحيد" قد ظل حتى اليوم بلا ترجمة . فمهما تكن مؤلفات فرويد الأخرى جريئة وخطرة على الايديولوجيا السائدة ، فمن الممكن احتواؤها وامتصاصها بحجة أنها علمية . أما مؤلفاته الفلسفية فخطرها غير قابل للاحتواء ، ولهذا بقي الوجه الجذري والعلماني - لا العلمي فحسب - لفرويد مجهولا لدى القراء عندنا ، كما في كل مكان آخر في العالم .

77 pages, Paperback

First published January 1, 1927

357 people are currently reading
10.6k people want to read

About the author

Sigmund Freud

4,174books8,128followers
Dr. Sigismund Freud (later changed to Sigmund) was a neurologist and the founder of psychoanalysis, who created an entirely new approach to the understanding of the human personality. He is regarded as one of the most influential—and controversial—minds of the 20th century.

In 1873, Freud began to study medicine at the University of Vienna. After graduating, he worked at the Vienna General Hospital. He collaborated with Josef Breuer in treating hysteria by the recall of painful experiences under hypnosis. In 1885, Freud went to Paris as a student of the neurologist Jean Charcot. On his return to Vienna the following year, Freud set up in private practice, specialising in nervous and brain disorders. The same year he married Martha Bernays, with whom he had six children.

Freud developed the theory that humans have an unconscious in which sexual and aggressive impulses are in perpetual conflict for supremacy with the defences against them. In 1897, he began an intensive analysis of himself. In 1900, his major work 'The Interpretation of Dreams' was published in which Freud analysed dreams in terms of unconscious desires and experiences.

In 1902, Freud was appointed Professor of Neuropathology at the University of Vienna, a post he held until 1938. Although the medical establishment disagreed with many of his theories, a group of pupils and followers began to gather around Freud. In 1910, the International Psychoanalytic Association was founded with Carl Jung, a close associate of Freud's, as the president. Jung later broke with Freud and developed his own theories.

After World War One, Freud spent less time in clinical observation and concentrated on the application of his theories to history, art, literature and anthropology. In 1923, he published 'The Ego and the Id', which suggested a new structural model of the mind, divided into the 'id, the 'ego' and the 'superego'.

In 1933, the Nazis publicly burnt a number of Freud's books. In 1938, shortly after the Nazis annexed Austria, Freud left Vienna for London with his wife and daughter Anna.

Freud had been diagnosed with cancer of the jaw in 1923, and underwent more than 30 operations. He died of cancer on 23 September 1939.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
2,023 (28%)
4 stars
2,374 (33%)
3 stars
1,840 (26%)
2 stars
586 (8%)
1 star
232 (3%)
Displaying 1 - 30 of 478 reviews
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews716 followers
August 18, 2020
Die Zukunft einer Illusion = The Future of an Illusion, Sigmund Freud

In the manner of the eighteenth-century philosopher, Freud argued that religion and science were mortal enemies. Early in the century, he began to think about religion psychoanalytically and to discuss it in his writings. The Future of an Illusion (1927), Freud's best known and most emphatic psychoanalytic exploration of religion, is the culmination of a lifelong pattern of thinking.

تاریخ آخرین خوانش روز شانزدهم تا روز بیستم ماه جولای سال 2014میلادی

عنوان: روانکاوی: آینده یک پندار؛ نویسنده: زیگموند فروید؛ برگردان: هاشم رضی؛ تهران، کاوه، 1340، در 496ص؛ چاپ دوم تهران، آسیا، 1357، در 496ص؛ موضوع: روانکاوی - از نویسندگان آلمانی - سده 19م

این کتاب ترجمه های بسیاری دارد

فروید مسئله ایمان به خدا را، تثبیتی از یک آرزوی حفاظت و حمایت از سوی وجودی پدرگونه میدانند.؛ ایشان درباره ی سرآغاز پیدایش و اهداف فرهنگ انسانی چنان‌ک� هست، بنوشته اند.؛

تاریخ بهنگام رسانی 27/05/1399هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Profile Image for Ahmad  Ebaid.
286 reviews2,208 followers
November 21, 2023
الترجمة الأصح هي "مستقبل الوهم" ويعني بها فرويد الدين, وغالبا قام جورج طرابيشي بتحريفها لتلافي المشاكل

وكما يقول طرابيشي في مقدمة ترجمته الممتازة, أن الكتاب جاءت عباراته طويلة جدا, وعرضه للأمور كثيرة التضاريس والتعاريج,
فقد كان يخشى أن يستغل مناهضوه أرائه الفلسفية تجاه الدين, فتؤثر على نظرية "التحليل النفسي" التي كانت وليدة آنذاك,
فكتب متهيبا متحفظا!.

**
الكتاب عن الحضارة وكيفية الحفاظ عليها, وعلاقة الحضارة بالدين,

وكتمهيد, قام بتعريف الوهم: "هو كل اعتقاد تكون الغلبة في حوافزه ومعللاته لتحقيق رغبة من الرغبات",

ثم يصنف الدين تحت بند الوهم حسب هذا التعريف, حيث أنه لا يمكن أن تدلل عليه مطلقا ولا أن تنفيه مطلقا, وتميل دوافع الإيمان به كرغبة للبشر في الاحتماء من قسوة الطبيعة المتوحشة, والحاجة لشعور أبوي

ولكنه لم يوصي بإلغاء الأديان من الحياة العامة بل على العكس قد قال بأهمية استغلال الدين في هذه المرحلة لحماية الحضارة من تلك النزعات الهادمة والكارهة للحضارة, والسيطرة على تلك الجموع التي لا تستطيع السيطرة على غرائزها بدون الدين وتخويفهم بالعقاب الأبدي, فهم على عكس الطبقات المثقفة التي تسعى لإعلاء الحضارة,

تماماً كما كانت فكرة فولتير من قبل حول أهمية الدين.
Profile Image for فؤاد.
1,092 reviews2,199 followers
October 15, 2017
تصور اشتباهی از کتاب داشتم. تصور می کردم که این کتاب مثل توتم و تابو، به تحلیل روانکاوانۀ دین می پردازه. اما در عمل، با یک کتاب ضد دینی معمولی مواجه شدم که هر کسی می تونست بنویسه، و لازم نبود کسی فروید باشه تا این مطالب رو عنوان کنه. همون طور که خیلی از این اشکال هایی که به دین وارد کرده بود (این که مفهوم خدا ساختۀ ذهن بشره برای تسکین ترس از پدیده های طبیعی، یا مفهوم خدا ساختۀ حکومت هاست برای مطیع کردن رعایا نسبت به قوانین و...) قبلاً هم توسط دیگران بارها وارد شده بود. خود فروید هم در جایی از کتاب می گه که این حرف ها حرف های جدیدی نیست و قبلاً گفته شده و من فقط یک بار دیگه با جامۀ تحلیل های روانکاوانه دارم بازگو می کنم. و انصافاً تحلیل های روانکاوانۀ کتاب کمتر از اونن که بتونن یه جامه باشن. شاید فقط در حد یک دستکش.

تنها یکی دو بحث کتاب فرویدی بودن. از جمله این که انسان نخستین مفهوم خدا رو از کودکی خودش اقتباس کرده: کودک از پدر وحشت و نفرت داره، و در عین حال از حضور پدر (به عنوان محافظ) احساس امنیت می کنه و پدر رو به خاطر همین استقلال و قدرتش ستایش می کنه. در بزرگسالی با مرگ یا پیر شدن پدر، این نقش (وحشت-احترام) بدون متصدی می مونه، ولی انسان همچنان به همچین موجودی نیازمنده. در نتیجه این تصویر پدر رو در طبیعت قالب ریزی می کنه، و از ترکیب تصویر پدر با طبیعت، مفهوم خدا متولد می شه. فروید این بحث رو در چند جای کتاب تکرار می کنه، و به نظر می رسه اصلی ترین تزش در این کتاب، همین باشه.

به هر حال، کتاب اشتباهی رو انتخاب کردم. من بیشتر به دنبال تحلیل روانکاوانۀ دین و مفاهیم دینی بودم، نه یه کتاب ضد دین معمولی. احتمالاً باید سراغ توتم و تابو می رفتم، اما کوتاه بودن این کتاب وسوسه م کرد که به جای کتاب طولانی ترِ توتم و تابو، اول از این کتاب شروع کنم.
نتیجه گیری اخلاقی: نذارید حجم کتاب گولتون بزنه.
Profile Image for Peiman E iran.
1,437 reviews981 followers
December 26, 2016
‎دوستان� گرانقدر، به عقیدۀ من این کتاب بهترین اثرِ زنده یاد «فروید» است
‎بخ� اولِ کتاب به نظرم آنچنان خوب نبود، ولی بخشِ مربوط به روانشناسی بسیار عالی بود و بخش سوم که تحلیلِ و منشأ عقایدِ مذهبی بود عالی تر از سایرِ بخش ها بود... در همین بخشِ سوم «فروید» از آنیمیسم و منشأ حیوان پرستی سخن گفته که بسیار جالب توجه بود... به هرحال در کشورهایی همچون هندوستان، گاوهایشان مقدس هستند، ولی در کشورهایی مثلِ ایرانِ عزیزمان، مقدسین شباهتِ عجیبی به گاو دارند
‎دوستان� خردگرا، در پایانِ کتاب «فروید» در موردِ تربیتِ غیر مذهبی توضیح داده است که آنهم به نظرم خوب بود... به هر حال دوستانِ عزیزم باید پذیرفت که تربیتِ تعالیِ خرد، متخصص میخواهد نه مُستَحدَث... عزیزانم داده های دین و مذهب و کتبِ به اصطلاح آسمانی قطعی و ولایتغیر هستند، و هیچ قطعیتی شعورِ انسان را تربیت نخواهد کرد... و بی تردید برایِ یک خردِ تربیت شده، دین یک شکنجۀ روانی است
‎د� این کتاب آمده: پیشرفت علوم، سیر جبری تکامل ، تجربه و باروری اندیشه‌ها� انسانی� از جمله مواردی هستند که مفهوم و قدرت و سلطهٔ نخستین خدایان را به راه انحطاط و بی� ارزشی افکندند... این انحطاط و بی� ارزشی یا به عبارتی دیگر مولود و زاييدۀ علوم و گسترش دانش‌ه� و تجربیات بشری هستند... بشر در بسترِ سیر زمان و تکامل متوجه میشود که رویداد‌ه� و حوادث طبیعی که آن سان موجبِ هراس و شگفت زدگی او میشده و موجبات تعلیل را برایش فراهم می‌ساخ� که منتج به خداسازی میشد، پدید آمد و اثرِ اراده موجود یا موجوداتی مافوق انسانی� نبوده که به دلخواه خود و یا از روی هوا و هوس و انتقام آنها را به صورت بلایايی بر سر آدمی� نازل نموده و یا بر اثر ندبه و زاری و پرداخت رشوه و هدایا و قربانی نمودن از تصمیم خود عدول کرده و آن بلایا را در زنجیر نگاه دارند، بلکه این رویدادها و اتفاق‌ه� پدیده هایی کاملاً طبیعی و حتمی الوقوع میباشند که بر مبنای جبر طبیعی و قوانین لایتغير و عواملِ علت و معلولی بدونِ دخالت انسان هایی ما فوق تصور خود به خود انجام می‌گیر�
----------------------------------------------
‎قوم� متفکرند اندر رهِ دین
‎قوم� به گمان فتاده در راهِ یقین

‎میترس� از آنکه بانگ آید روزی
‎ک� اِی بیخبران راه نه آنست و نه این
****
‎امیدوار� این ریویو برایِ شما خردگرایانِ عزیز، مفید بوده باشه
�<پیروز باشید و ایرانی>
Profile Image for Peiman E iran.
1,437 reviews981 followers
December 30, 2016
‎دوستان� گرانقدر، پیش از این درموردِ این کتاب، ریویو کاملی نوشته بودم.. امّا برایِ جلوگیری از طولانی شدن ریویو، نتوانستم به بخش جالب توجهی از این کتاب اشاره کنم... در این ریویو میخواهم مناظره ای که میانِ زنده یاد <فروید> یک اندیشمندِ خردگرا و <یونگ> روانشناسی معتقد به دین و مذهب، روی داده بود را برایتان در زیر بنویسم.. ببینید چگونه خرد میتواند موهوم پرستی و مذهب را شکست دهد
-----------------------------------------------
‎یون� بطور خرافات گونه ای همه چیز را به دین ربط میدهد و میگوید: پایاپایِ انحطاطِ دینی، اختلالِ روانی پدید می آید.. بیمارانِ من از پوچی رنج میبرند، اینان از این جهت بیمار بودند که دین و مذهب نداشتند.. هیچیک از آنها بهبود نیافتند، مگر آنکه وجه دینیِ خود را بازیافتند.. متأسفانه "فروید" این حقیقت را درنیافته است که بشر هنوز نمیتواند به تنهایی خود را در مقابلِ نیروهایِِ ظلمت و نیروهایِ ناخودآگاه نگاه دارد
**
‎� امّا <فروید> اینگونه خردمندانه پاسخِ <یونگ> را میدهد و مینویسد: من با شما موافق نیستم، شما احتجاج میکنید که انسان بطور کلی نمیتواند بدونِ تسلایِ پندارِ دینی زندگی کند و بدونِ دین و مذهب دردِ زندگی و خشونتهایِ واقعیت را تحمل کند
‎ای� سخن درموردِ انسانی صادق است که شما این زهرِ شیرین یعنی دین را از کودکی به او تزریق کرده باشید، امّا برایِ انسانی که قائم به ذاتِ خود و خردِ خویش زندگی کرده و بار آمده، اینگونه نمیباشد
‎انسان� را که از کودکی با وعده وعیدهایِ موهومِ دینی و مذهبی بار آورده اند، به جایی میرسد که وضع دشواری پیدا کرده و ناگزیر است که به ناتوانیِ کاملِ خود و سهم ناچیزی که در این جهان دارد، اقرار نماید و اعتراف کند که او مرکزِ خلقت نیست ... در اینحال انسان همچون کودکی میماند که آشیانهٔ گرم و نرم خود را ترک کرده باشد، لیکن با اینهمه آیا نباید بالاخره انسان بر طفولیت و دورانِ کودکی پیروز شده و غالب آید!؟؟ انسان که نمیتواند تا ابد کودک بماند
‎روز� میرسد که انسان با مطالعه و پژوهش بوسیلهٔ اندیشهٔ انسانی درمیابد که هرچه از دین و مذهب به او گفته اند دروغی بیش نبوده است، پس چه بهتر که اصلاً این دروغِ بزرگ و سمِ خطرناک در وجودِ وی رخنه نکند
-------------------------------------------------
‎درو� بر زنده یاد <فروید> و یادِ این اندیشمندِ بزرگ همیشه گرامی باد
‎امیدوار� این ریویو موردِ پسندِ شما عزیزانِ خردگرا، قرارگرفته باشد
�<پیروز باشید و ایرانی>
Profile Image for Vik.
292 reviews352 followers
March 23, 2016
After reading this psychological criticism of religious ideology, if you are not absolutely convinced that religion is invented by unattractive men to externally coerce women and children (which gradually internalized) then you are, indeed, in significant need of religious philosophy, from which you shall have no escape for your own good and for the good of others.

I have re-read it after a long time, and what a delight! Freud took considerable care to call religion as an "illusion" (not an error) because it is derived from human wishes. As he puts it, "When questions of religions are concerned, people are guilty of every possible sort of dishonesty and intellectual misdemeanour".

The voice to end religious terror must not rest until it will gain hearing from everyone. No longer we should be ashamed of our sexuality, critical reasoning, or scientific transformations. We should distrust those who want us to feel guilty of having pleasure or trying to advance humanity towards further perfectioning.

We should never be scared or reluctant to speak against religious oppression because it is the source of energy for traditional and conservative men to reproduce cultural terror and infect us at our deepest integrity, by deceiving ourselves in believing that if it weren't for god, we would not be good or kind to one another (or that we would not participate in the battle for social justice). As the history of great men from Voltaire to Ambedkar has shown us, revolution begins when the idea of god is eliminated from our imagination.



Profile Image for Poncho González.
684 reviews60 followers
June 26, 2020
Al no ser un admirador de la teoría psicoanalítica este libro comenzó por agradarme mucho, ya que lo que se explicaba estaba basado en estudios antropológicos y sociales de la cultura y la civilización, lo cual fue de mi agrado y me hizo replantearme mis prejuicios sobre Freud, pero conforme avanza el libro eso que temía se hizo realidad, quiere abarcar el tema principal basado en sus teorías psicoanalíticas y no dejan de ser más que eso, puras teorías, lo cual me defraudo mucho y realmente el tema de la religión nunca aterriza, se queda volando y se centra en otros aspectos de la mente, que podemos relacionarlos con la religión y la fe, pero realmente no responde las preguntas que piensas se van a responder, es más, ni siquiera llega a centrar el tema de la religión, se desvía mucho para ser propagando del psicoanálisis, pero con todo eso rescato unos puntos muy importantes como:

Las masas son perezosas e ignorantes, por eso el dominio de una minoría sobre estas, para apoderarse de los medios de poder y de coerción.

Toda cultura (llámese religión, arte, deportes, política, etc.) reposa en la imposición coercitiva del trabajo y la renuncia de los instintos.

Habrán de sobrevenir nuevas evoluciones de la cultura, en las cuales determinadas satisfacciones de deseos, perfectamente posibles hoy, parecieran tan inadmisibles como hoy la del canibalismo.

Cuando la civilización no ha logrado evitar la satisfacción de un cierto número de sus partícipes, es comprensible que los oprimidos desarrollen una intensa hostilidad contra la civilización que ellos mismos sostienen con su trabajo.

La satisfacción narcisista, extraída del ideal cultural, no solo las clases favorecidas gozan de la civilización correspondiente, sino también las oprimidas participan de tal satisfacción, en cuanto al derecho a despreciar a los que no pertenecen a su civilización les compensa de las limitaciones que la misma se impone a ellos. Esta identificación de los oprimidos con la clase que los oprime y los explota no es más que un fragmento de una más amplia totalidad, pues los oprimidos pueden sentirse afectivamente ligados a los opresores porque a pesar de su hostilidad, ven en sus amos su ideal.

De niños todos nuestros padres nos inspiran un profundo temor, aunque al mismo tiempo estamos seguros de su protección contra los peligros que por entonces conocíamos. (Lo mismo ocurre con Dios)

Dios es una superación del padre, y la necesidad de una instancia protectora, la nostalgia de un padre es la raíz de la necesidad religiosa.

No puedes despojar a un creyente de su fe, por cualquier argumento que presentes, ya que se hallan fuertemente ligados a los contenidos de la religión por ciertos tiernos lazos afectivos.

A mi juicio, un niño sobre el cual no se ejerce influencia alguna tardaría mucho en comenzar a formarse una idea de dios y las cosas ultraterrenas.

El creyente no se deja despojar de su fe con argumentos ni con prohibiciones, y si ellos e consiguiera en algún caso sería una crueldad. Un individuo acostumbrado a los narcóticos no podrá ya dormir si le privamos de ellos.

Para desterrar la religión de nuestra civilización sería preciso sustituirla por otro sistema de doctrinas, y este sistema adoptaría desde el principio todos los caracteres psicológicos de la religión, la misma rigidez, santidad e intolerancia.
Profile Image for Jonfaith.
2,063 reviews1,697 followers
September 20, 2014
But surely infantilism is destined to be surmounted. Men cannot remain children for ever; they must in the end go out into 'hostile life'. We may call this 'education to reality. Need I confess to you that the whole purpose of my book is to point out the necessity for this forward step?

This isn't exactly theory, but more a prose poem or maybe agitprop. Freud deftly employs a dialogue method aiming for some persuasive measure, though accepting that his words aren't likely to influence the unwilling. He does paraphrase his opponents well. While remaining a plea, the text is an eloquent one. His style is adroit and drenched in wit (see Freud's thoughts on Prohibition). There is much to be said about a sociology of the murderous: denizens who would overthrow the yoke of civilization at the first opportunity. Here's to austerity measures and prayer in schools.
Profile Image for Erik Graff.
5,124 reviews1,348 followers
May 3, 2016
Freud's approach to religion is narrow and unappreciative. Being Jewish, the paradigm for him is the Hebrew Bible's god, a focus which is hardly sufficient to account for such atheistic religions as Zen or Theravada Buddhisms or for the mystical streams which can probably be found in all traditions, including the Judaic. Further, he fails to account for the more intellectual traditions such as found in the Logos theology of an Origen in the ancient world or a Kant in the modern--traditions whose mystical elements are most clearly shown in Plotinus and his followers. Even within Judaism, beyond its mystical elements, there has arisen in Reconstructionalism a dialogic theology which may be, in part, a constructive religious appropriation of Freud which answers his objections.

Still, at least as regards certain theologies as formulated and appropriated by some, Freud's critique may be on target. There
are certainly, as the Reconstructionalists note, sociological associations. A monarchical, patriarchal society will tend towards something like the god of early catholicism. A more egalitarian and democratic society will favor, in Christianity, a low christology. So, similarly, the child of an authoritarian patriarch may be strongly attracted to and repulsed by a deity of such character. Here, on both the broader, sociological ground and within the narrower domain of family psychology, Freud's Future of an Illusion has some continuing relevance.

Ironically, Freud was himself as attracted to religion as he was repelled by it, as witness his fantastical Moses and Monotheism or his life-long fascination with parapsychology. Indeed, the psychoanalytic "school" he founded had its own cultic qualities.

Profile Image for Roy Lotz.
Author2 books8,895 followers
July 27, 2016
I believe this is my favorite thing of Freud’s I’ve come across. In some ways, it is like a prelude to Civilizations and its Discontents, dealing with the pull between individual desires and the function of the civilization at large. What a contrast his thinking is to Durkheim’s! In culture, Durkheim sees everything that pulls the individual above his biological limitations and makes him a more perfect being. For Freud, culture is a repressive mechanism that dooms most men to unfulfilled desires and neurotic tendencies. A little bleak.

Also, I should say that Freud’s writing in this is significantly better than in Totem and Taboo. He even indulges in a rhetorical flourish, by imagining an antagonist to argue against his points. It must be said, that Freud was one of the best people at pointing out the flaws in Freud’s thinking. He should have listened to himself more often. He was a smart dude.
Profile Image for Tom LA.
659 reviews263 followers
December 30, 2024
Perhaps relevant in his times, but utter BS today. Our life is, essentially, a dream. If you are pessimistic enough to call any religion a collective illusion or neurosis (like Freud does here) then you should have the courage and intellectual honesty to call your entire life, religious or non religious, and your own sense of self an illusion and a neurosis.

There are countless intelligent people who entirely miss the point of religion or spirituality.

They look at it straight from the scientific perspective. From there, it becomes a dialogue in different tongues that can never take anywhere. Very often it is not down to ignorance or desire to argue: I find that some minds (especially the ones more inclined towards math and science) struggle with the body of knowledge called "humanities", because it comes with its baggage of not-clear-cut concepts and ever-shifting realities. As a rule, these type of minds (excuse the generalization, but it is a pattern that it’s been observed by many smart people like Dr. Iain McGilchrist, traceable to left and right brain hemisphere) are also not that great at managing human relationships, which is another field where you NEVER find clear-cut answers and resolutions, but without a doubt the most important one.
Profile Image for Mounir.
340 reviews622 followers
June 4, 2019
[Review in English at the bottom]
إنتقادات فرويد للدين كما هو مفهوم وممارَس حاليا تبدو منطقية ومفهومة. وقد استكمل مناقشة هذا الموضوع في كتابه التالي "الحضارة ومشكلاتها" [أو "قلق في الحضارة" في ترجمة أخرى] حيث علق على اعتراضات بعض القراء على أفكاره التي عرضها في هذا الكتاب. وفي نهاية الكتاب الحالي هناك فقرة يدافع فيها عن العلم في مقابل الدين ولكنها تبدو وكأنها مكتوبة بتسرع، ويبدو فرويد فيها في موقف المدافع كما لو كان لم يخصص وقتا كافيا لهذا الجزء من الكتاب.

كتابات فرويد عن الحضارة والثقافة بدأت في فترة متأخرة نسبيا عن كتاباته النفسية الصرفة. وكان أولها "الطوطم والتابو" في 1913، ثم "أفكار حول أزمنة الحرب والموت" في 1915 بعد إندلاع الحرب العالمية الأولى، ثم لمح لنفس الموضوع جزئيا في كتابه المهم "ماوراء مبدأ اللذة" في 1920. وبعد ذلك في أواخر العشرينات وفي الثلاثينات ظهر إهتمامه الزائد بهذه الموضوعات إذ أدرك أن المشكلة تكمن في الحضارة بأكملها وليست في شخص فرد أو عائلة بمفردها. وفي تلك الفترة ألف هذا الكتاب في 1927، وتلاه ب"الحضارة ومشكلاتها" في 1929، وأخيرا كتاب "موسى والتوحيد" الذي نشر عام 1939

Freud's arguments against religion as conceived and practiced at present are logical and understandable. The topic is continued in his "Civilization and its discontents" where he comments on some objections to the ideas presented in this book.

Addition [24.4.2016]:
His defense of Science Vs Religion at the end of this present book seems to have been written hastily, as he sounds rather defensive, and as if he did not give much time to this part.

Freud's writings on civilization and culture [he does not differentiate between the two terms] have started relatively late compared to his purely psychological writings. The earliest was his 'Totem and Taboo' in 1913; then 'Thoughts for the Times on War and Death' in 1915 after the beginning of World War I, then he touched on the same topic partially in his 'Beyond the Pleasure Principle' in 1920. Then in the late 1920s and 1930s he seemed to be much more concerned with these topics as he came to realize that it it is the culture as a whole which was at fault and not the single individual or family. He then wrote this book in 1927, followed by 'Civilization and its discontents' in 1929, and finally his last book "Moses and Monotheism" in 1939.
Profile Image for Ana.
2,390 reviews381 followers
September 18, 2019
Illusions, as referred to here, are nothing more than a person's inability to accept reality. Religion is one such illusion, but a necessary one in a time when science and its understanding by the everyday man was (and still is) at such a low point.
Profile Image for Yamen Ourabi.
74 reviews16 followers
January 12, 2017
" ليس ثمة سلطة تعلو فوق سلطة العقل ولا حجة تسمو على حجته "
مستقبل وهم .. هو الوهم الديني.
Profile Image for Ameera Almousa.
70 reviews213 followers
July 4, 2011

يأخذ ذلك الكتاب طابع المبحث أكثر من كونه مؤلف !!ويعتمد على مبدأ محاورة ونقاش عدة اعتراضات مقدمه لفكر فرويد العلماني ,
مستقبل وهم .. في سيكولوجية المعتقدات الدينية لدى المتدين مقابل الحضارة , حين يقول فرويد التوهم –أ� توهمات ,يقصد أن ليس التوهم والخطأ شيئاً واحداً كما أن التوهم ليس بالضرورة خطأ , فمثالاً ,أن ما ذهب إليه أرسطو من أن الدود وليد القذارة - هو رأي لا يزال يعتنقه الجهلة من الناسو كان خطأ . كذلك خاطئ الرأي الذي كان يقول به جيل سابق من الأطباء أن الهزال المصاحب لمرض مزمن نتيجة للشطط الجنسي ,ومن الخطأ أن نسمي أن هذا الأخطاء توهمات , ومن الممكن أن نطلق صفة الوهم على زعم بعض ذوي النزعة القومية ممكن يؤكدون أن العروق الهندية- الجرمانية هي العروق البشرية الوحيدة المؤهلة للحضارة أو أيضا على الاعتقاد بأن الطفل كائن مجرد من الغريزة الجنسية وهو الاعتقاد الذي تحطم للمرة الأولى على يد التحليل النفسي
من أحد الاعتراضات الموجهة لفرويد " إذا كان المتشككون المحنكون يقرون هم أنفسهم بان التوكيدات الدينية لاسبيل إلى دحضها وتفئيدها بواسطة العقل ,فلماذا لا يجوز لي ان أؤمن بها مادامت حجج كثيرة تؤيدها :التقاليد , قبول الناس بها على عمومهم , وكل ما تنطوي عليه من عزاء للنفس " ؟
_ بالفعل لما لا ؟ فكما أنُهُ لا يمكن يرغم أي شخص على الإيمان , كذلك لا يمكن أن يرغم أي الشخص على عدم ألإيمان و لكن لا يخدعن احد نفسه انه يسلك بذلك طريق التفكير الصحيح. وإن كانت هناك حجة يمكن وصفها فعلاً بأنها حيله وباب للتخلص , فهي بالضبط تلك الحجة ,أن الجهل جهل ,ولا يجوز لأحد أن يتصور أنه لن تترتب عليه أي نتيجة البتة , وما من إنسان عاقل سيتصرف بمثل هذه الخفة في مجالات أخرى, كما أنه لن يكتفي بمثل تلك المبررات الواهية لما قد يتخذه من إحكام ومواقف , وهو لا يبيح لنفسه مثل ذلك الموقف إلا في اسمي الأمور وأعظمها قدسية وفي الواقع, ان جهوده هذه لا غرض لها سوى أن يغرِ نفسه ويغرِ الآخرين بأنه لا يزال متمسكا بالدين بقوة ,مع انه نفض يديه منه في الحقيقة من زمن بعيد والحق أنه عندما يكون الدين هو المطروح على بساط البحث تجد الناس يقترفون كل ضروب الكذب والحطة الفكرية . فالفلاسفة يتوسعون في معنى الكلمات حتى لا تعود تحتفظ بشيء من دلالتها الأصلية فتراهم يرجعون الله إلى تجريد مبهم يبتدعونه بشيء من دلالتها الأصلية , لاستعمالهم الخاص ويصورون لنفسهم تارة التأليهيون "وهم من يقرون بوجود الله وينفون في الوقت نفسه الوحي " وطورا مؤمنين أمام الكون. بل قد يصور لهم الغرور أنهم قد توصلوا إلى تصور لله اسمي وارفع بكثير, واصفي واتقى بما لا يقاس وهذا بالرغم من إن " إلههم " لا يعدو أن يكون ظلا لا قوام له, وخلوا من أي اثر من الشخصية القوية كما يرسمها المذهب الديني, ولا يزال النقاد يصرون على إطلاق صفة "التدين العميق" على كل إنسان يقر بما يراوده من شعور ,بتفاهة الإنسان وبالعجز البشري في مواجهة الكون ,وهذا بالرغم من أن جوهر التدين لا يقوم على ذلك الشعور وإنما بالأحرى على المسعى يعقبه ويتفرع منه, ضده . أما من لا يتوغل الى ابعد من ذلك وما يسّلم بكل تواضع بالدور الضئيل الذي يلعبه الإنسان في فسيح الكون فهو بالأحرى لا متدين بأصدق معاني الكلمة .

وعده من الإعتراضات ومحاورتها بأسلوب تحليلي ,والمبحث بشكل عام ينطوي على معلومات ثرية مقارنةً مع قلة صفحاته .

,
Profile Image for Yazan Al-najjar.
24 reviews57 followers
December 8, 2014
كتاب لطيف ينتهي في يوم ، يحاول فيه فرويد التعرض لما سماه بالوهم الديني ، ويأمُل بمستقبل خلوٍ منه ،
وهنا نبدأ مجددا قصة الطوبيا او المدينة الفاضلة التي كان افلاطون اول من خط كتابا فيها ، وتلاه من بعده من تلاه من فلاسفة ... الا ان فرويد يعترف بضعف حججه ، وهذه نقطة ايجابية لديه ، ويعترف انه ربما يحلم بهذا المستقبل

على كل حال ، خلاصة فرويد من الكتاب يمكن يمكن تلخيصها كالتالي : الإعتماد على الذات في التفسير لا الله او "اننا تاركون السماء للملائكة والعصافير" ... وهنا يتجلى فرويد كفيلسوف وجودي ، فيلسوف قوّة ، يريد انسانا يبني جنة ارضية بيديه ، لا جنات سماوية بخياله حيث يكتفي بالجلوس والكسل وانتظار امر ربه
ومن قرأ نيتشه ، سيظن ان فرويد سرق افكاره حرفا حرفا ،فهنالك تشابه رهيب بينهما ، ذاك الطابع الوجودي الممتلىء حماسا وقوة وغيظا من الكسل الديني
الا ان فرويد لم يأخذ سوى جانب واحد من المسألة ، اقصد الجانب السلبي من الدين ، واصر على هذه النقطة واعتقد ان الدين كله عصاب جماعي .. الا ان اريك فروم ، الفيلسوف وعالم النفس وتلميذ فرويد الناقد والمخلص ، يأتي بكتابه "التحليل النفسي والدين" ليصحح هذا الخطأ او الأخطاء لدى فرويد ، ويقول : "ليست المسألة هل الدين ام لا ، بل أي نوع من الدين ؟ " ... فعند اريك فروم لا يوجد دين (عصابي) ولا دين .. بل يوجد دين يسمو بعقل الإنسان ويحرره ويوجد دين يشله ، سمى الأول دينا انسانيا والأخير دينا تسلطيا ..بالتالي كان مفهومه اوسع ، اي انه بيّن ان الحالة التي اوردها فرويد صحيحة ولكنها جزء من مسألة اكبر ، والمقاربات التي يقدمها ممتازة ، وهي صادرة عن فيلسوف يعي ما يكتب على عكس فرويد الذي كان عالما لا فيلسوفا ، بالتالي كتاب التحليل النفسي والدين مهم في فهم فرويد وشكره على جهوده العظيمة ، وايضا ، وهذا هو المهم ، ضرورة تجاوزه
Profile Image for Neil.
14 reviews33 followers
March 10, 2009
interesting perspective on the illusion of religion from the king and creator of psycho-analysis. this is an extremely short read, and one that i will have to re-read again to get a firmer understanding of his analysis.

his scientific tactic of breaking down the creation and dissemination of religious ideas over centuries, using psycho-analysis, is quite fascinating and frankly, hard to rationally argue. it really only leaves ones' 'faith' to believe in the absurdities of religious doctrine, or as he puts it, '[the church:] maintains that religious doctrines are outside the jurisdiction of reason - are above reason. Their truth must be felt inwardly, and they need not be comprehended.' which begs the next statement that i thoroughly enjoy because it creates a nasty, yet accurate slippery slope, 'Am I to be obliged to believe in every absurdity? And if not, why this one in particular?'

moreover, he discusses the formation of religion from both the achievement and shortcomings of civilization. and answers how the world would handle the non-existence of it, as a civilization.

its nice to read a purely scientific analysis of religion. not opinion, but analysis using the same method he used to make modern psychology what it is today.

but i guess this is a moot point when we as humans are not capable of understanding divine power and wisdom.
Profile Image for Amin Dorosti.
139 reviews101 followers
April 19, 2017
این کتاب یکی از بهترین کتاب هایی است که در تمام زندگی ام خوانده ام و سهم بسیار بزرگی در مسیر فکری من داشته است. این کتاب را در سال 87 خواندم و پس از این کتاب بود که تصمیم گرفتم به دور از تعصبات در باورهایم بازنگری کنم و آنها دوباره بسنجم. چیزی شبیه به آنچه که دکارت در تعملات انجام داد.

فروید در این کتاب می کوشد تا به تعبیری به تبارشناسی دین و باورهای دینی بپردازد و از دیدگاه فلسفی-روانکاوانه، سرمنشا باورهای دینی انسان را آشکار سازد و از سوی دیگر مراحل مختلفی که باورهای دینی بشر از آغاز تاکنون طی کرده است و صورت های مختلفی که به خود گرفته است را بر شمارد.

به واقع کتاب بسیار ارزشمندیست و فارغ از اینکه قضاوت ها و نظرات مطرح شده در آن درست یا نادرست باشند ارزش خواندن را دارد، از این رو به همه کسانی که دل در گرو اندیشه دارند خواندن این کتاب را توصیه میکنم.
Profile Image for Abeer Al-Gailani.
116 reviews50 followers
August 9, 2016
لا بأس ان تختلف مع غيرك في الرأي و ان كان رأيه يشكل لك كارثة و صدمة ، و هنا فرويد ليس بالشخص الذي يُستهان به ، و لنفترض انه رأيهُ له اهمية و به جانب من الصحة ،، السؤال الذي طالما حيرنّي و انا اقرأ لمثل هؤلاء العلماء و ارائهم الدينية و الفلسفية " هل يتوجب على كل من وصل الى مراحل علمية عالية و درجة من التفكير المتميز عن سائر البشر ان يقوم بنكر الدين ، او الاله " ؟؟؟ ، اتفق مع الكاتب ان الانسان الذي يكون لديهِ ايمان بأي شي سواء دينيا ام لا ، سيكون على راحة نفسية افضل ،، على سبيل المثال ، من يؤمن بأنهُ قادر على تخطي او فهم امتحان ما يختلف عن الذي يشكك في نفسهِ ، كذلك الايمان بوجود اله ، و اخيرا كُلما قرأت لرأي احدهم في انكار وجود اله تذكرت المعري في كتابهِ " الغفران " .
Profile Image for [Name Redacted].
858 reviews502 followers
April 23, 2013
Freud was an accidental a genius, a man who parroted back theories that were already in development in his time and social circle -- the main difference with Freud's take was that it stuck. Sadly, this book follows the trajectory of far too many Freud works, in that it is principally a "dialog" between Freud and a laughably credulous strawman. For a more interesting and insightful look into the same subject, I recommend comparing his "Moses and Monotheism" (which is unintentionally hilarious!) and sociologist Emile Durkheim's brilliant "The Elementary Forms of Religious Life."
Profile Image for Ahmed Jawad.
122 reviews15 followers
May 4, 2022
"ليس ثمة سلطة تعلو فوق سلطة العقل ، ولا حجة تسمو على حجته" .
لم يفعل فرويد الكثير ليدافع عن حجته بخصوص التخلص من الدين واستبداله بالـ"العقل"، فكلامه مربك، غير مفهوم، غارق في التناقضات...وقد اعترف هو بذلك بقوله: "لقد بدا علي وكأنني اتخبط في التناقضات، وهذا بلا ريب لأنني عالجت بسرعة وعجلة مادة معقدة اكثر مما ينبغي". أذا كان حري بك أن تعالج هذا الموضوع بنوع من الاسهاب، أو التخلي عن الفكرة من الأصل...بالرغم من اعجابي بكتاب فرويد السابق "تفسير الاحلام"، ألا أني اكملت هذا الكتاب على مضض...لا أنصح به.
Profile Image for أسيل.
470 reviews292 followers
August 11, 2014

مستقبل وهم

المستقبل الذي يريده فرويد هو نهاية الوهم الديني من التاريخ البشري
فالمذاهب الدينية اوهام والدين بتعريف فرويد عصاب مرضي وقهري
وهو نتيجة لعقدة تطورت مع الطفل من طفولته (عقدة اوديب) نتيجة لعجز الانسان امام العالم وصراعه مع الحضاره ومع الطبيعة فالانسان بحاجة الى اله مثل حاجة الطفل الى ابيه
والافكار الدينية ليست سوى اوهام تعبر عن الرغبات البشرية بوجود خلاص من اعتباطية الطبيعة مما تحمله من قسوة ووحشية وما تطرحه من اشكالات لا حلول لها واهمها مشكلة الموت والقلق والريبة الذي يتركه الشعور في الانسان
ويرى فرويد ان الانسان عدو الحضارة ويجب الدفاع عنها ضد الافراد
فالحضارة لصالح البشرية وليست لصالح الافراد

تخيل نفسك الآن انك عبارة عن كتلة من الاوهام فماذا تكون ومن انت واين نقطتك من هذا الكون؟

اختتم بقول العلامة اقبال رحمه الله

إذا الإيــمان ضاع فلا أمان ولا دنيا لــمن لم يحي دينا
ومن رضي الحياة بغير دين فقد جعــــل الفناء لها قرينـا
تـساندت الكواكب فاستقرت ولولا الجـــــاذبيــة ما بقينا
وفـــي التـوحيد للـهم اتحاد ولن تــــبنـوا العلا متفرقينا
Profile Image for Mahmoud Aghiorly.
Author2 books679 followers
July 25, 2018
كتاب مستقبل وهم للكاتب سيغموند فرويد هو كتاب من ترجمة جورج طرابيشي , تلك الترجمة التي تحمل بعضاً من الحذلقة التي تميز جورج طرابيشي في كل ترجماته , و خاصة في تعمده اختيار أندر الخيارات المتاحة للتعبير عن الفكرة , من مثل إختياره "مستقبل وهم" عوضاً عن "مستقبل الوهم" عنوانا لترجمته لكتاب فرويد هذا , هذا الكتاب يتحدث عن مستقبل الافكار الدينية " الوهم " و الأفكار العقلية من وجهة نظر سيغموند فرويد , و لكنه قبل أن يغوص في محاورة ذاتية حول أحقية الأفكار الدينية في المضي قدماً بموازة الافكار العقلية إلى المستقبل , يعود فرويد خطوة إلى الوراء و يتحدث عن كنه الحضارة , و الفئات التي تشكلها , وتلك التي تجبر على تشكيلها , و من ثم يفكك المجتمع وفئاته و يحدد وظيفة كل فئة في دفع عجلة الحضارة , حتى يصل إلى منشأ الافكار الدينية و علاقة نضوجها مع عوامل الطبيعة و طور طريقة تفكير الانسان فالدلالة السيكولوجية والتكوين النفسي للأفكار الدينية , وبعد ان ينتهي من كل هذا بإقناعه المعهود , يبتدع فرويد محاورة ذاتية , يتقمص فيها شخصية ناقد لاذع لأفكاره , يحاول أن يحاججه بوجوب عدم محاربة الافكار الدينية لانها كانت و مازالت و ستبقى مشكل رئيسي للحضارة البشرية , و من ثم يقوم فرويد بالرد على تلك المحاججات , منطلقاً من فكرة أن العقل والتجربة هي الرهان الامثل على المدى الطويل و اي شيء يتناقض معهما , لا بد وان يندثر , من وجهة نظري كقارىء , أعتقد ان فرويد في النصف الثاني من الكتاب و تحديداً في محاورته الذاتية كان متعجلاً في القفز إلى الاستنتاجات , ربما انطلاقا من فرضية ان من سيقرأ هذا الكتاب سيكون ميالاً لآراءه و مستعداً للتصفيق لها , وهذا يخلق انطباع لدى القارىء أن فرويد لا يلقي بالاً كبيراً للطرف الآخر انطلاقا من اقتناعه التام بصحة معالجتة هذا الموضوع المعقد , و هذا اسلوب ربما غير ملائم لهذه المعالجة تحديداً و هو اسلوب يشبه اسلوب سام هاريس ( سام هاريس يشبه فرويد ) في معالجة القضية نفسها خاصة حين كان يتحدث عن قانون اخلاقي موحد لكل الحضارات , في الختام استطيع القول ان هذا الكتاب ممتع جداً خاصة نصفه الأول, ويحوي الكثير من الافكار والمحاججات و يطرح على الانسان العديد من الاسئلة و التأملات , تقيمي للكاتب 4/5 , وبغض النظر إن كنت ترى للوهم النصر أو الهزيمة تذكر ما قاله فرويد في هذا الكتاب " لابد أن نأخذ بعين الاعتبار ان كل انسان تعشش فيه ميول هدامة , وبالتالي مناهضة للاجتماع و الثقافة , وان هذه الميول قوية بما فيه الكفاية لدى عدد كبير من الاشخاص لتحدد سلوكهم في المجتمع الانساني " فهي نصيحة مثلى هنا !


مقتطفات من كتاب مستقبل وهم للكاتب سيغموند فرويد
------------------------
حين يكون المرء قد عاش طويلاً في جو ثقافة بعينها , وحين يكون قد بذل قصارى جهده في احيان كثيرة ليكتشف اصولها و طرق تطورها , لا بد ان يحس ذات يوم باغراء يدعوه الى ان يدير ناظريه في الاتجاه المعاكس ويتساءل بينه وبين نفسه عما سيكونه المصير اللاحق لهذه الثقافة و التحولات التي لا مفر من ان تنتابها , لكنه سرعان ما يكتشف ان ثمة عوامل عدة تنتقص من قيمة مثل هذا البحث , و في طليعة هذه العوامل قلة عدد الاشخاص الذين تتوفر فيهم رؤية شمولية للنشاط الانساني في شتى مجالاته , فمعظم الناس وجدوا انفسهم مكرهين على الاكتفاء بواحد من تلك المجالات او بحفنة ضئيلة منها , وكلما كانت معلوماتنا عن الماضي و الحاضر اقل , داخل حكمنا على المستقبل المزيد من الريب والشكوك
-------------
الناس يعيشون الحاضر عادة على نحو ساذج اذا جاز التعبير و يعجزون عن تقييم ما يحمله إليهم , فالحاضر لا معدة له عن ان يكتسب بعض التراجع , اي ان يصبح ماضياً و حتى يمكنه ان يقدم بعض نقاط ارتكاز ليبنى عليها حكم بصدد المستقبل
------------
الحضارة هي شيء ما تفرضه على اكثرية مشاكسة أقلية عرفت كيف تضع يدها على وسائل القوة و الردع
------------
لابد أن نأخذ بعين الاعتبار ان كل انسان تعشش فيه ميول هدامة , وبالتالي مناهضة للاجتماع و الثقافة , وان هذه الميول قوية بما فيه الكفاية لدى عدد كبير من الاشخاص لتحدد سلوكهم في المجتمع الانساني
-------------
عدم تلبية الغريزة هو الاحباط , والوسيلة التي يفرض بها هذا الاحباط هو الحظر , و الحالة التي تنجم عن الحظر هي الحرمان
-------------
اشتداد ساعد الأنا الأعلى هو ميراث سيكولوجي رفيع القيمة بالنسبة الى الثقافة , ومن يتعزز لديه الأنا الأعلى يتحول من عدو إلى الثقافة إلى دعامة لها و سند , وكلما كان عدد هؤلاء في وسط ثقافي بعينه اكبر , كانت هذه الحضارة ارسخ قدماً و اقدر على الاستغناء عن وسائل الردع والقسر الخارجية
-------------
ثمة عدد لا يقع تحت حصر من المتحضرين الذين سيتراجعون مذعورين , ولا بد , امام فكرة القتل او حب المحارم , ولكنهم لا يتأبون عن تلبية جشعهم و عدوانيتهم و شهواتهم الجنسية , ولا يترددون في الحاق الاذى بقريبهم بالكذب والخداع والافتراء , اذا امكن لهم ان يفعلوا ذلك بلا عقاب , وكذلك كانت الحال بلا شك في الأزمنة الحضارية السحيقة التي لا تعيها الذاكرة
------------
من الطبيعي ان تحسد الطبقات المغبونة اصحاب الامتيازات على امتيازاتهم , وان تبذل كل ما في استطاعتها لتتحرر من عبئها من الحرمانات الاضافية , و حيثما استحال ذلك برز في قلب الحضارة قدر دائم من الاستياء والتذمر , الامر الذي قد تتمخض عنه فتن خطرة , لكن حين لا تكون الحضارة قد تخطت المرحلة التي لا سبيل فيها الى تلبية مطالب شطر من المشاركين فيها الا باضطهاد الاخرين , وربما الغالبية , وهذا هو شأن جميع الحضارات اليوم , فاننا نستطيع ان نفهم ان يتفجر قلب المضطهدين عن عداء حاد و متعاظم للحضارة التي ما كانت لترى النور لولا كدهم و كدحهم , والتي لا يعود إليهم مع ذلك من مواردها سوى حصة ضئيلة للغاية , فلا نستغرب حينها وجود ميل لديهم الى تدمير الحضارة نفسها , بل إلى إنكار الاسس التي تقوم عليها
-------------
ان المثل العليا تحتذي بأشكال النشاط الاولى التي تأذن بها مواهب فطرية و ظروف خارجية لحضارة بعينها , ثم تتثبت هذه الاشكال الاولى في صورة مثل أعلى حتى تكون قدوة تعتدى , وشعور الرضى و الارتياح الذي يمنحه مثل من المثل العليا للمشاركين في حضارة معينة هو من طبيعة نرجسية , والاساس الذي يقوم عليه هو الاعتزاز بما تم تحقيقه بنجاح , وحتى يأخذ ذلك الشعور بالرضى والارتياح كامل ابعاده , تقوم كل حضارة بمقارنة نفسها بالثقافات الاخرى التي نذرت نفسها لمهام اخرى وشادت لنفسها مثلا عليا اخرى , وبفضل هذه الفوارق والاختلافات تدعي كل حضارة لنفسها حق ازدراء الحضارات الاخرى , هكذا تصبح المثل العليا الثقافية علة شقاق و عداوة وبغضاء بين الجماعات الثقافية المختلفة , وكذلك بين الامم
-------------
ان السيطرة النفسية هي التي تمهد الميدان امام السيطرة المادية
-------------
الافكار الدينية معتقدات , توكيدات تتعلق بوقائع العالم الخارجي أو الداخلي وعلاقاته , وهذه المعتقدات تعلمنا أشياء لم نكتشفها بأنفسنا و تتطلب من جانبنا فعل إيمان , ولما كانت هذه المعتقدات تطلعنا على اهم ما في الحياة وعلى اكثر ما فيها اثارة للاهتمام , على ما يخيل إلينا , فانها تحظى برفيع التقدير , فمن يجهلها يكن مطبق الجهل , و من دمجها بعلمه يسعه ان يعد نفسه مالكا لمعرفة عظيمة الاغتناء
-------------
الاحساس المرعب بالضائقة الطفلية ايقظ الحاجة الى الحماية - الحماية بالحب - وهي حاجة لباها الأب , وادراك الانسان ان هذه الضائقة تدوم الحياة كلها جعله يتشبث بأب , أب اعظم قوة و اشد بأساً هذه المرة , فالقلق الانساني ازاء اخطار الحياة يسكن ويهدأ لدى التفكير بالسلطان الرفيق العطوف للعناية الإلهية , ما ان ارساء اسس نظام اخلاقي يكفل تلبية مقتضيات العدالة , هذه المقتضيات التي لبثت في غالب الاحيان غير متحققة في الحضارات الانسانية , ثم ان اطالة الحياة الارضية بحياة مستقبلة تقدم اطار الزمان والمكان الذي ستحقق فيه تلك الرغبات
-------------
إنه لجميل ورائع حقاً ان يكون هناك إله فاطر للكون و عناية إلهية رؤوف و نظام اخلاقي للكون و حياة ثانية , لكن من المثير للفضول فعلا ان يكون هذا كله هو بالتحديد و بالضبط ما يمكننا ان نتمناه لأنفسنا , والاغرب من ذلك ايضا ان اسلافنا , الذين كانوا يئنون تحت نير البؤس والجهل والعبودية , قد امكن لهم ان يتوصلوا إلى حل جميع معضلات الكون و ألغازه الصعبة تلك
------------
المذاهب الدينية ليست موضوعا يستعرض فيه المرء عضلاته الفكرية , مثله مثل اي موضوع آخر , فعلى اساس هذه المذاهب تقوم حضارتنا , وشرط بقاء المجتمع الانساني ان تؤمن غالبية الناس بها
-------------
لو ادخلنا في اذهان الناس انه لا وجود لا لإله عادل و فائق القوة , ولا لنظام إلهي للكون , ولا لحياة ثانية , لاحسوا للحال بأنهم معفون من كل التزام بالامتثال لقوانين الحضارة واتباعها , ولو رفع كل تحظير و حرر الفرد من كل خوف ,لاطلق الانسان العنان لغرائزه اللااجتماعية الأنانية , لسعى إلى فرض سطلانه و سيطرته , و بذلك ستعود الى الظهور الفوضى التي توصلنا الى وضع حد لها بعمل حضاري تمديني استغرق آلاف السنوات
-------------
التشابه بين الدين و بين العصاب الوسواسي قائم حتى في التفاصيل , وأنه لولا هذا التشابه لما أمكن فهم العديد من خصائص تكوين الاديان وأشكاله , و بالتوافق مع هذا كله نجد المؤمن الحق في منجى , إلى حد كبير , من خطر بعض الامراض العصابية , فارتضاؤه بالعصاب الكوني يعفيه من مهمة اصطناع عصاب شخصي لحسابه الخاص
-------------
ان الاعتراف بما لبعض المذاهب الدينية من قيمة تاريخية يزيد في مقدار الاحترام الذي نسلم به لها , لكنه لا ينال البتة من قيمة ما نفترضه من وجوب افضائها واستبعادها عن تعليل الاحكام الثقافية والمقتضيات الحضارية
-------------
المؤمن مرتبط بجوهر دينه بروابط عاطفية , بيد ان هناك عددا كبيرا من الناس غير مؤمنين بالمعنى الحرفي نفسه , فهم لا يمتثلون لقوانين الحضارة الا لخوفهم من تهديدات الدين , وهم سيظلون يخشون الدين ما داموا يعتقدون انه يؤلف جزءا من ذلك الواقع الذي يفرض عليهم تقييدات , وهؤلاء هم الذين يتخطون كل مانع ويحطمون كل قيد بمجرد ان يتجرؤوا على العدول عن الايمان بحقيقة الدين , لكن ليست الحجج والبراهين العقلية هي التي تؤدي الى هذا الانعطاف لديهم ,و هم لا يعودون يخشون الدين حين يتبينون ان غيرهم ايضا ما عاد يخشاه , وانما هؤلاء الناس سيعلمون بأفول النفوذ الديني حتى إذا لم انشر محاججتي
--------------
البندان الرئيسيان في المناهج التربوية الحالية تأخير النمو الجنسي لدى الطفل واخضاعه منذ نعومة اظفاره لسلطان الدين
-------------
مهما كان صوت العقل خافتا فإنه لا يتوقف ان لم يجد من يسمعه
-----------------
ما من شيء يستطيع على المدى الطويل ان يقاوم العقل والتجربة , وتناقض الدين مع كليهما امر لا يحتاج الى بيان , وليس في مستطاع حتى الافكار الدينية المطهرة و المصفاة ان تفلت من هذا المصير , ما دامت تسعى الى انقاذ شيء ما من سمة الدين العزائية
------------------
Profile Image for Shawn Enright.
166 reviews9 followers
March 22, 2022
Accessible, provoking, and hopelessly wishful.

Read for my church history class, where we’re slowly making our way into the modern era. We are trying to diagnose our supposedly secular age, so we are reading Freud, Marx, and Nietzsche, the three “masters of suspicion.� Freud has long towered over my studies, though I’ve never read a primary source of his. I’m thankful to have begun my Freudian adventure with this book.

Without going into too much detail, Freud’s basic argument is that both god and religion emerge as wish-fulfillments for a Celestial Father, who provides comfort, security, hope, and provision. This wish-fulfillment for a transcendent, paternal figure is coded into all human creatures � and the only way to be exorcised of this god-illusion is to embrace cold, rational, scientific inquiry. Bleh. That’s where I find Freud the most vacuous. “Science,� perhaps a wish-fulfillment to be something other than a creature subject to influence and folly, is his silver bullet.
46 reviews7 followers
July 12, 2008
Thought-provoking. In Future of an Illusion, religion is the illusion, “what is characteristic of illusions is that they are derived from human wishes� (48). Freud's arguement is fascinating, timeless and ultimatly flawed, but truly thought-provoking.
Profile Image for Jason Morrison.
34 reviews2 followers
January 11, 2023
Freud should have started with the basic premise of religion as wish-fulfillment. That’s the most controversial claim, and is far too general to be taken at face value.
Then his declaration of faith in reason and human science, itself a wish-fulfillment, would at least be set on the proper playing field for comparative analysis.
Instead he invokes spurious analogies of progress in the field of science to potential ethico-political progress based on shoddy historical information.
The real interest lies in his ideals of renunciation and resignation of the human being to Fate - aka “reality� - which is defined as the Cartesian mechanistic universe which psychoanalysis’s own findings should render untenable.
Then we could confront the truth of this “rational� desire’s deep ambivalence, it’s original sin and prohibition: the dream of mastery of the earth demands the earth and all in it be declared dead from the beginning.
Profile Image for Xander.
459 reviews184 followers
September 25, 2018
In Totem and Taboo (1912), Sigmund Freud applied his technique of psychoanalysis to morality and religion. How did these come into existence? Well, when studying sociological phenomena like morality and religion, there's a parrallel to be drawn with the individual behaviour. In other words: individual psychology can be applied to society, to create something like mass psychology.

Freud claimed that when children grow up, they go through the father-complex, and this is the exact same cause of totemism (the precursor to religion) and taboos (the precursor to morality). Once upon a time, there was a gang of proto-humans, with one alpha male and lots of females. All the males born were either killed, castrated or exiled. Then, some exiled brothers ganged up on the father, killed him, ate his flesh and became the leaders of the group. Because they felt pride in the act, as well as guilt and shame, they instituted the taboo on incest (their original goal for killing the father was to impregnate all the ladies), and replaced the deceased father by a symbol - an animal or a plant - that became the totem of the clan. The totem was sacred and couldn't be killed - only on special feast days in which all clan members shared in the holy flesh - thus partaking en masse in the killing of the father (yet, again).

Over time, this totemism developed. The sacred animal became gradually replaced by a human - a hero - who showed similarities to the slain father. Based on an oral tradition, this symbolism wasn't very accurate. Now, this is the seed of religion.

And how religion developed out of this totemism - which itself originated out of a father-complex - is the subject of Freud's essay The Future of an Illusion (1927). In this book, Freud claims religion (he has Judaism and Christianity in view - but it can be applied to Islam as well) is the infantile masses longing for a father who watches of them and gives their life purpose. The same longing for a father a child feels, when he (especially "he") is done with his Oedipus-complex.

In Freud's view, religion offers illusions to its adherents, it makes them view the world in a rather illusory way - focussing on "thought" rather than "reality". This last characteristic, mistaking thoughts to be reality, is the exact same state of mind of the child, primitive man, and....neurotics. Neurotics literally live in their own head: their thoughts are what occupies them and what becomes their reality. Suffering from neurosis means having lost touch with reality - so, for example people lose their bodily senses, lose their consciousness, suffer from hallucinations and delusions, etc.

Freud claims religion is the neurosis of the masses. The mass of people is led through their lifes by clinging to illusions. Only science can offer us knowledge and reality. And Freud can offer us this, at least on the human mind, as well as on human society. In the last chapter, he offers the suggestion to quit religious teaching (stop indoctrinating our children with illusions) and wait for better, secular times (in his time, religion was still a taboo to criticize openly - cf. the Scopes Trial in 1925, USA), which would inevitably come.

According to Freud, we should acknowledge that all human institutions, morality included, have human origins and can perfectly be traced back in time by scientific research. Monotheism is just the human mind run wild - religion is the neurotic illness that humanity suffers from. I'd like to add cynically: and what is the cure? - Psychoanalysis!

Funny, accessible essay by Freud. Maybe it's necessary to have read Totem and Taboo first, before reading The Future of an Illusion.
Profile Image for Driss El bouki.
448 reviews14 followers
March 4, 2017
حسناً،حسناً
إنه كتاب ماتع فعلا،يسرد فيه فرويد أفكاره عن طريق مرافعة جميلة ومقنعة جدااا
ولو سايرناه مخلفين وراءنا ظهريا،كل أفكارنا الموروثة،وتقاليدنا المعتادة،لوقعنا في حب كتابه حبا جما ،ولتخلينا جملة وتفصيلا
عن مرض عصاب الطفل،ولكن نفسي آبت إلا أن ترفض الاقتناع..
ليس لأنني خاضع لطابوهات التدين،أو في متاهة التعصب الديني
بل لأنني أعتقد أنه لِيكون المرء مدركا إدراكا لا ريب فيه
بأحقية ما يقوله وبنسبة عالية جدا،يُلزمه أن يكون دارسا لكل الديانات،لا أن يهتم فقط بالجانب
الأنتربولوجي،والتاريخي والنفسي لبناء فرضيات تلغي وهم الدين
وإن كان يقصد بذلك المسيحية،فهذا لا يعفيه مادام قد ناقش فكرة
إلغاء إعمال العقل بالنسبة للمتدين بصفة عامة..
فإذا كان قد ورط نفسه هنا في هذه المرافعة
فيُلزم بقاعدة الحق يدور وجوبا مع الدليل وجودا وعدما
وبما أنه ناقشها من جانب ضئيل،فهذا يضعف قدرة اقتناعنا بما خاض فيه
ولكن على العموم فمرافعته غاية في الأهمية
كنت أحب أن أستفيض في استجلائها،وتعريتها
ولكن العياء يعمي،ويخفي كل ما هو جميل
ترجمة جورج غاية في الروعة

ثلاثة رصاصات جميلة:

ليس ثمة سلطة تعلو فوق سلطة العقل،ولا حجة تسمو على حجته.
________
مهما يكن صوت العقل خافتا فإنه لا يتوقف إن لم يجد من يسمعه.
_________
ليس علمنا وهما،وإنما الوهم أن نتصور أنه في وسعنا أن نجد لدى غيره ما لا يستطيع هو أن يقدمه لنا

Displaying 1 - 30 of 478 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.