What do you think?
Rate this book
152 pages, Paperback
First published January 1, 1258
خاتمه کتاب
تمام شد کتاب گلستان ، وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ، به توفیق باری عزّ اسمُهُ، در این جمله چنان که رسم مؤلفانست از شعر متقدّمان به طریق استعارت تلفیقی نرفت.
کهن خرقه خويش پيراستن
به از جامه عاريت خواستن
غالب گفتار سعدی طرب انگیزست و طیبت آمیز و کوته نظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد که مغزِ دماغ بیهوده بردن و دودِ چراغ بی فایده خوردن کار خردمندان نیست ولیکن بر رای روشن صاحب دلان که روی سخن در ایشان است پوشیده نماند که دُرِّ موعظهها� شافی را در سلکِ عبارت کشیده است و داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت بر آمیخته تا طبع ملولِ ایشان از دولت قبول محروم نماند.
ما نصيحت به جای خود کرديم
روزگاري در اين بسر بردیم
گر نيايد بگوش رغبت کس
بر رسولان پيام باشد و بس