ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

گلستان سعدی

Rate this book
This work has been selected by scholars as being culturally important and is part of the knowledge base of civilization as we know it.

This work is in the public domain in the United States of America, and possibly other nations. Within the United States, you may freely copy and distribute this work, as no entity (individual or corporate) has a copyright on the body of the work.

Scholars believe, and we concur, that this work is important enough to be preserved, reproduced, and made generally available to the public. To ensure a quality reading experience, this work has been proofread and republished using a format that seamlessly blends the original graphical elements with text in an easy-to-read typeface.

We appreciate your support of the preservation process, and thank you for being an important part of keeping this knowledge alive and relevant.

152 pages, Paperback

First published January 1, 1258

380 people are currently reading
3,328 people want to read

About the author

Saadi

201books487followers
Abū-Muhammad Muslih al-Dīn bin Abdallāh Shīrāzī, Saadi Shirazi (Persian: ابومحمد مصلح الدین بن عبدالله شیرازی�, Arabic: سعدي الشيرازي) better known by his pen-name as Saʿdī (Persian: سعدی) or simply Saadi, was one of the major Persian poets of the medieval period. He is not only famous in Persian-speaking countries, but has also been quoted in western sources. He is recognized for the quality of his writings and for the depth of his social and moral thoughts. Saadi is widely recognized as one of the greatest masters of the classical literary tradition.

His best known works are Bostan (The Orchard) completed in 1257 and Gulistan (The Rose Garden) in 1258. Bostan is entirely in verse (epic metre) and consists of stories aptly illustrating the standard virtues recommended to Muslims (justice, liberality, modesty, contentment) as well as of reflections on the behaviour of dervishes and their ecstatic practices. Gulistan is mainly in prose and contains stories and personal anecdotes. The text is interspersed with a variety of short poems, containing aphorisms, advice, and humorous reflections. Saadi demonstrates a profound awareness of the absurdity of human existence. The fate of those who depend on the changeable moods of kings is contrasted with the freedom of the dervishes.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
2,237 (66%)
4 stars
747 (22%)
3 stars
288 (8%)
2 stars
74 (2%)
1 star
34 (1%)
Displaying 1 - 30 of 287 reviews
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews713 followers
September 15, 2021
گلستان سعدی = Gulistan = The Rose Garden, Saadi

The Gulistan is a landmark of Persian literature, perhaps its single most influential work of prose. Written in 1258 CE, it is one of two major works of the Persian poet Sa'di, considered one of the greatest medieval Persian poets.

Of what use will be a dish of flowers to thee?
Take a leaf from my flower-garden.
A flower endures but five or six days
But this flower-garden is always delightful.


تاریخ نخستین خوانش: در روزگار کودکانگی چهار سال داشتم که پیش آموزگار سنتی، «گلستان» را خواندم، و نخستین بار به همت خویش در سال1963میلادی در «تبریز»، به دیگرانی که سواد خواندن نداشتند، شبانه «گلستان» را درس داده ام؛ دو تن از آن بزرگواران که آنروزها نیز به سن و سال از این فراموشکار بسیار بزرگتر بودند، هنوز نفس میکشند؛ گاه در مراسم ترحیمی که این فراموشکار را ببینند، با لبخند «منت خدای را عز و جل» را از بر میخوانند؛ خوانش این نسخه در ماه نوامبر سال 1993میلادی

عنوان: گلستان سعدی؛ اثر بی بدیل: سعدی؛ با معنی واژه� ها و شرح بیت‌ه� و جمله� های دشوار و برخی نکته� های دستوری و ادبی موضوع: نگاره های نویسندگان ایران - سده 13میلادی

فهرست: دیباچه؛ باب اول - در سیرت پادشاهان؛ باب دوّم - در اخلاق درویشان؛ باب سوّم - در فضیلت قناعت؛ باب چهارم - در فواید خاموشی؛ باب پنجم - در عشق و جوانی؛ باب ششم - در ضعف و پیری؛ باب هفتم - در تأثیر تربیت؛ باب هشتم - در آداب صحبت
***
منت خدای را عز و جل، که طاعتش موجب قربت ست، و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو میرود، ممد حیاتست، و چون برمیآید، مفرح ذات؛ پس در هر نفسی، دو نعمت موجود ست، و بر هر نعمتی، شکری واجب

از دست و زبان که برآید؛ کز عهده ی شکرش به در آید
****
به چه کار آیدت ز گل طبقی؛ -- از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد؛ -- وین گلستان همیشه خوش باشد
***
هر دم از عمر میرود نفسی، -- چون نگه میکنی نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی، -- مگر این پنج روزه دریابی
***
گـِلی خوشبوی در حمام روزی ، -- رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری، -- که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گـِلی ناچیز بودم، -- ولیکن مدّتی با گـُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد، -- وگرنه من همان خاکم که هستم
گلستان دیباچه
***
تاریخ بهنگام رسانی 13/08/1399هجری خورشیدی؛ 23/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews713 followers
September 17, 2021
گلستان سعدی = Gulistan = The Rose Garden, Saadi

The Gulistan "The Rose Garden" is a landmark of Persian literature, perhaps its single most influential work of prose. Written in 1258 CE, it is one of two major works of the Persian poet Sa'di, considered one of the greatest medieval Persian poets.

It is also one of his most popular books, and has proved deeply influential in the West as well as the East. The Gulistan is a collection of poems and stories, just as a rose-garden is a collection of roses. It is widely quoted as a source of wisdom.

The well-known aphorism still frequently repeated in the western world, about being sad because one has no shoes until one meets the man who has no feet "whereupon I thanked Providence for its bounty to myself" is from the Gulistan.

The minimalist plots of the Gulistan's stories are expressed with precise language and psychological insight, creating a "poetry of ideas" with the concision of mathematical formulas.

The book explores virtually every major issue faced by humankind, with both an optimistic and a subtly satirical tone.

There is much advice for rulers, in this way coming within the mirror for princes genre. But as Eastwick comments in his introduction to the work, there is a common saying in Persian, "Each word of Sa'di has seventy-two meanings", and the stories, alongside their entertainment value and practical and moral dimension, frequently focus on the conduct of dervishes and are said to contain sufi teachings.

Laudation to the God of majesty and glory! Obedience to him is a cause of approach, and gratitude an increase of benefits. Every inhalation of the breath prolongs life, and every expiration of it gladdens our nature; wherefore every breath confers two benefits; and for every benefit gratitude is due.

تاریخ نخستین خوانش: سال 1969میلادی، و سپس بارها و بارها؛ در نوجوانی این کتاب را به بزرگسالان تدریس کرده ام؛ امید که همچنان تا هستی هست ببوید و همنشین گلستانیان عالم باشد

عنوان: گلستان سعدی؛ اثر بی بدیل: سعدی؛ به کوشش: محمدعلی فروغی؛ با معنی واژه‌ه� و شرح بیت‌ه� و جمله‌ها� دشوار و برخی نکته‌ها� دستوری و ادبی

فهرست: دیباچه؛ باب اول - در سیرت پادشاهان؛ باب دوّم - در اخلاق درویشان؛ باب سوّم - در فضیلت قناعت؛ باب چهارم - در فواید خاموشی؛ باب پنجم - در عشق و جوانی؛ باب ششم - در ضعف و پیری؛ باب هفتم - در تأثیر تربیت؛ باب هشتم - در آداب صحبت

سعدی، «گلستان» را به سالِ 656هجری (1258میلادی) می‌نگارند� مشخصات نسخه های چاپ شده این کتاب مستطاب، بیش از هزار بار ثبت شده؛ باری در این ریویو امکان ثبت آنهمه نیست؛ «گلستان سعدی» نخستین بار در سال 1634میلادی به صورت ناقص، توسط «آندره دوریه»، به زبان فرانسه نیز ترجمه شد؛ برابر با فهرست مندرج در کتاب «کتابشناسی ادبیات فارسی در زبان فرانسه»، این کتاب تاکنون نه9 بار، به طور کامل به زبان فرانسه ترجمه شده است؛ معروفترین مترجمان فرانسوی گلستان عبارتند از «نیکول سِمله»؛ «شارل دفرمری»، «فرانتس توسن»، «عمر علی شاه»، و «ژاک موریس گودن»؛ و سرشناسترین مترجم «گلستان» به زبان انگلیسی «سر ریچارد فرانسیس برتون» بودند، که در سال 1888میلادی، گلستان را به انگلیسی ترجمه کردند، مترجمهای دیگر گلستان به انگلیسی «اندرسون (1861میلادی)»، «ایست ویک (1859میلادی)»، «راس (1879میلادی)» و «ریهاتسک (1956میلادی)» هستند، که آثارشان چاپ شده است؛ «فریدریش روکرت» نیز، در سال 1847میلادی «گلستان» را به «آلمانی» ترجمه کردند؛ که در سال 1895میلادی منتشر شد؛ «گلستان» بارها به زبانهای «عربی»، و «روسی»، و شاید به زبانهای دیگر نیز، ترجمه و چاپ شده است؛ که این فراموشکار از آنها سندی در دست ندارم

المنة لله عزّ و جلّ الذی طاعته توجب التقرب منه و بشکره تزداد النعم، کل نفس وارد مدد للحیاة و کل نفس صادر راحة الذات، اذن فی کل نفس له علیک نعمتان، علی کل نعمة منهما شکر واجب

منّت خدای را عزّ و جلّ، که طاعتش موجب قربتست و بشکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو میرود، ممّد حیاتست و چون برمیآید مفرّح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب

گـِلی خوشبوی در حمام روزی، رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری، که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گـِلی ناچیز بودم، ولیکن مدّتی با گـُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد، وگرنه من همان خاکم که هستم
گلستان دیباچه

تاریخ بهنگام رسانی 30/07/1399هجری خورشیدی؛ 25/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews713 followers
October 22, 2021
Gulistan = The Rose Garden, Saadi

The Gulistan is a landmark of Persian literature, perhaps its single most influential work of prose. Written in 1258 CE, it is one of two major works of the Persian poet Sa'di, considered one of the greatest medieval Persian poets.

تاریخ نخستین خوانش: در کودکی، پیش آموزگار سنتی «گلستان» را خوانده ام، و نخستین بار به همت خویش، در سال1963میلادی در «تبریز»، به دیگرانی که سواد خواندن نداشتند، شبانه «گلستان» را درس داده ام؛ دو تن از آن بزرگواران، که آنروزها نیز به سن و سال از این فراموشکار بسیار بزرگتر بودند، هنوز نفس میکشند؛ گاه در مراسم ترحیمی که این فراموشکار را ببینند، با لبخند: منت خدای را عز و جل را، از بر میخوانند؛ خوانش این نسخه: در ماه نوامبر سال1993میلادی

عنوان: گلستان سعدی؛ اثر بی بدیل: سعدی؛ به کوشش: محمدعلی فروغی؛ با معنی واژه‌ه� و شرح بیت‌ه� و جمله‌ها� دشوار و برخی نکته‌ها� دستوری و ادبی

فهرست: دیباچه؛ باب اول - در سیرت پادشاهان؛ باب دوّم - در اخلاق درویشان؛ باب سوّم - در فضیلت قناعت؛ باب چهارم - در فواید خاموشی؛ باب پنجم - در عشق و جوانی؛ باب ششم - در ضعف و پیری؛ باب هفتم - در تأثیر تربیت؛ باب هشتم - در آداب صحبت

سعدی، گلستان را به سالِ656هجری (1258میلادی) می‌نگارد� مشخصات نسخه های چاپ شده این کتاب مستطاب بیش از هزار بار ثبت شده؛ باری در این ریویو امکان ثبت آنهمه نیست؛ «گلستان سعدی» نخستین بار در سال1634میلادی به صورت ناقص، توسط «آندره دوریه، به زبان فرانسه» نیز ترجمه شد؛ مطابق فهرست مندرج در کتاب: «کتابشناسی ادبیات فارسی در زبان فرانسه»، این کتاب تاکنون نه9بار به طور کامل به زبان «فرانسه» ترجمه شده است، معروفترین مترجمان فرانسوی گلستان، عبارتند از: «نیکول سِمله؛ شارل دفرمری، فرانتس توسن، عمر علی شاه، و ژاک موریس گودن»؛ و سرشناسترین مترجم گلستان به انگلیسی: «سر ریچارد فرانسیس برتون» بودند، که در سال1888میلادی، گلستان را به انگلیسی ترجمه کردند، مترجمهای دیگر گلستان به انگلیسی: «اندرسون (1861میلادی)، ایست ویک (1859میلادی)، راس (1879میلادی) و ریهاتسک (1956میلادی)» هستند، که آثارشان چاپ شده است؛ «فریدریش روکرت» نیز در سال1847میلادی گلستان را به «آلمانی» ترجمه کردند؛ که در سال1895میلادی منتشر شد؛ گلستان بارها به زبانهای «عربی، و روسی»، و شاید زبانهای دیگر نیز ترجمه و چاپ شده است؛ که این فراموشکار از آنها سندی در دست ندارم

آغاز گلستان: منت خدای را عزّ و جلّ که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو میرود ممد حیاتست و چون برمیآید مفرح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب؛ از دست و زبان که برآید؛ کز عهده ی شکرش به در آید
و ...
هر دم از عمر میرود نفسی، چون نگه میکنی نمانده بسی؛
ای که پنجاه رفت و در خوابی، مگر این پنج روزه دریابی
روانشاد سعدی

تاریخ بهنگام رسانی 01/08/1399هجری خورشیدی؛ 29/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Profile Image for Ali Karimnejad.
331 reviews200 followers
September 4, 2021
گلستان سعدی رو 2 خوندم. یکبار صوتی و از سر تفنن و پندآموزی و بار دوم از روی متن و از سر تفحص. بیشتر هم به این دلیل که بار اول حکایت‌های� به گوشم خوردند که خیلی بنظرم جالب توجه بود. نه لزوما بخاطر پندآمیز بودن و حکیمانه بودنشون. بلکه بخاطر عجیب یا متناقض بودنشون.

فارغ از بحث ادبی و قدرت کلام سعدی که نیازی به توضیح نداره، باید گفت تمام پندهای سعدی در راستای خیر و صلاح فردیه نه اصلاح جمعی. در واقع سعدی هیچ کجا به صراحت اشاره نمی‌کن� که چی خوبه و چی بده، هیچ اصولی نداره و صحبت‌ها� بر هیچ اساس لایتغیری استوار نیست. به قول دوستی، گلستان پندنامه بعد از عمله. چنانکه در یک حکایت شما رو به سکوت در برابر نادان دعوت می‌کن� و در یکی دیگه به مجال ندادن به حریف. در جایی دعوت به امان ندادن به دشمن می‌��ن� و در حکایت دیگه‌ا� به صبر و بردباری. در بسیاری جاها دعوت به کمک به دیگران می‌کنه� اما حکایت هم داره در این باب که وضع هر کس خواست باری‌تعال� هست و خلافش به صلاح نیست (حکایت 14 در باب 3). لذا خوندن گلستان، اگرچه بسیار نغز و دلپذیره اما روشنگر نیست. گلستان بیشتر به این درد می‌خور� که بعد از وقوع یک حادثه، بتونی دُر و شکر بریزی. اما چندان ردی از تعلیم و تفکر در اون نیست.

دلیل عمده این مساله هم بیشتر به این موضوع برمی‌گرد� که اساسا سعدی اعتقادی به تغییر نداره چون از نظر سعدی اونچه که هست مشیت الهیه و چون خواست خداست، پس بهترینه و نه تنها ضرورتی بر تغییر نیست، بلکه تلاش در اون راستا هم مذمومه. وظیفه ما صرفا سازگاری با محیطه. فی‌المثل� در باب هفتم، که راجع به تربیته، حکایت‌ها� زیادی داره که صراحتا به گوهر وجودی اشاره می‌کن� و معتقده آدم اگر بد گوهر باشه تربیت و تعلیم براش فایده نداره. یا در باب هشتم که از معین بودن روزی می‌گ� و به آب و آتیش زدن برای روزی بیشتر رو بی‌فاید� می‌دون�. اینها رو بیشتر از اونکه در مذمت سعدی بگم بیشتر باید از این جهت لحاظ کرد که بفهمیم نگاه حتی علما و فضلای ما در اون ایام چطور بوده و بفهمیم ریشه چنین نگاهی تا چه ایامی به عقب برمی‌گرد�. چنانکه سایه سنگین بخشی از اون امروز در قالب ایدئولوژی بر ما سنگینی می‌کن�.

نکته مهم دیگه‌ا� که در مورد گلستان باید بهش اشاره کرد، وجود شواهد گسترده و غیر قابل انکار از روابط هم‌جنس‌خواهان� گسترده و بچه‌باز� و موس‌موسک‌باز� با غلام بچه‌ه� هستش. چنانکه در باب پنجم، نه تنها ما حکایات صریح زیادی در این رابطه داریم، بلکه حتی خود سعدی هم ابایی از تعریف خاطرات خودش در این زمینه نداره و اینها همه سندهای تاریخی محکمی هستن در مورد روابط جنسی اون دوران.

اما به قول شاعر گفتنی، عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی!ا

از حق نباید گذشت. در باب اول نصایح زیادی در زمینه رعایت اعتدال و انصاف در حق مردم، و پرهیز از ظلم به ضعیف و انصاف با رعیت گفته که خوب بسیار پسندیده است.
همچنین در باب سوم، در باب قناعت، خیلی به جوانمردی و بذل و بخشش توصیه می‌کن� و دوری از چشمداشت به مال دیگران و قناعت به مال خود. بند شکم نبودن و این حرفا که این ها هم همه پسندیده است.
اما خودم بشخصه بیش از همه از باب چهارم و هشتم خوشم اومد. یعنی در باب خاموشی و در آداب صحبت کردن. بنظرم خیلی کاربردی بود و توصیه می‌کن� این دو قسمت رو بخونید.

با این همه و در مجموع، هر چند گلستان سعدی رو شیرین و کاربردی دیدم، اما یقینا کتابی نیست که بشه از اون تفکری آموخت و بسطش داد. بیشتر مجموعه‌ا� از رهنمودها در دنیای بی‌ثبا� زمانه خودش بوده برای در امان موندن از غضب پادشاهان و جور زمانه. مشکل اصلی اینه که چارچوب هر پندی اغلب محدود به همون حکایته و قابل بسط نیست. شما هرگز با خوندن سعدی و حتی از بر کردنش نخواهید فهمید کجا شدت عمل لازمه و کجا صبر و بردباری. از این رندی فاضل‌مآبان� شعرای ما نباید به سادگی گذشت و بنظرم این بازتابی از یک حقیقت بزرگتره که بر تاریخ ما سایه انداخته اما نه من سوادش رو دارم نه بیش از این مجال نوشتن هست.
Profile Image for Masoud Irannejad.
195 reviews123 followers
April 20, 2020

دانی چه گفت مرا، آن بلبل سحری؟
تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری؟

اشتر به شعر عرب ،در حالتست و طرب
گر ذوق نیست ترا، کژ طبع جانوری


مگه میشه کمتر از پنچ ستاره داد؟؟؟
گلستان سعدی سرشار است از حکایت های شیرین و ارزشمند که از خوندنشون بی نهایت لذت بردم

مردکی را چشم درد خاست. پیش بیطار رفت که دوا کند بیطار از آنچه در چشم چارپایان می کند در دیده وی کشید و کور شد حکومت به داور بردند. گفت: برو هیچ تاوان نیست، اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود ازین سخن آن است تا بدانی که هر آن که نا آزموده را کار بزرگ فرماید ، با آنکه ندامت برد ، به نزدیک خردمندان ب خفت رای منسوب گردد

ندهد هوشمند روشن رای
به فرومایه کارهای خطیر

بوریا باف اگر چه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر



شخصی همه شب بر سر بیماری گریست
چون روز آمد ، بمرد و بیمار بزیست



عابدی را پادشاهی طلب کرد اندیشید که دارویی بخورم[ تا ضعیف شوم] مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت شود . آورده اند که داروی قاتل بخورد و بمرد

آن که چون پسته دیدمش همه مغز

پوست بر پوست بود همچو پیاز

پارسایان روی در مخلوق

پشت بر قبله می‌کنن� نماز



اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره که حکایت همی‌کر� که وقتی در بیابانی راه گم کرده بودم و از زاد معنی چیزی با من نمانده بود و دل بر هلاک نهاده که همی ناگاه کیسه‌ا� یافتم پر مروارید هرگز آن ذوق و شادی فراموش نکنم که پنداشتم گندم بریانست باز آن تلخی و نومیدی که بدانستم که مرواریدست.

در بیابان خشک و ریگ روان

تشنه را در دهان چه در چه صدف

مرد بی توشه کاوفتاد از پای

بر کمربند او چه زر چه خزف"



سخت از پس از جاه ، تحکم بردن
خو کرده به ناز، جورِ مردم بردن

وقتی افتاد فتنه‌ا� در شام
هر کس از گوشه‌ا� فرا رفتند

روستا زادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند

پسرانِ وزیرِ ناقص عقل
به گدایی به روستا رفتند



خاتمه کتاب
تمام شد کتاب گلستان ، وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ، به توفیق باری عزّ اسمُهُ، در این جمله چنان که رسم مؤلفانست از شعر متقدّمان به طریق استعارت تلفیقی نرفت.
کهن خرقه خويش پيراستن
به از جامه عاريت خواستن
غالب گفتار سعدی طرب انگیزست و طیبت آمیز و کوته نظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد که مغزِ دماغ بیهوده بردن و دودِ چراغ بی فایده خوردن کار خردمندان نیست ولیکن بر رای روشن صاحب دلان که روی سخن در ایشان است پوشیده نماند که دُرِّ موعظه‌ها� شافی را در سلکِ عبارت کشیده است و داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت بر آمیخته تا طبع ملولِ ایشان از دولت قبول محروم نماند.

ما نصيحت به جای خود کرديم
روزگاري در اين بسر بردیم

گر نيايد بگوش رغبت کس
بر رسولان پيام باشد و بس

Profile Image for (آگر).
437 reviews619 followers
November 27, 2015
برای تعریف این کتاب جملاتی از کتاب "چیشتی مجیور" قرض می گیرم
هه ژار می نویسد: در کودکی،گلستان سعدی را می خواندیم و پدرم درمورد آن می گفت: می گویند گلستان را در عرض هفت سال می خوانند اما پس از هفتاد سال می آموزند
براستی سعدی سخنی برای گفتن باقی نگذاشته است

یکی از حکایت های زیبای آن

شيادی گيسوان بافت يعنی علويست و با قافله حجاز به شهری در آمد که از حج همی آيم و قصيده ای پيش ملک برد که من گفته ام. نعمت بسيارش فرمود و اکرام کرد
تا يکی از نديمان حضرت پادشاه که در آن سال از سفر دريا آمده بود گفت : من او را عيد اضحی در بصره ديدم . معلوم شد که حاجی نيست
ديگری گفتا : پدرش نصرانی بود در ملطيه، پس او شريف چگونه صورت بندد؟
و شعرش را به ديوان انوری دريافتند

ملک فرمود تا بزنندش و نفی کنند تا چندين دروغ درهم چرا گفت
گفت : ای خداوند روی زمين يک سخنت ديگر در خدمت بگويم اگر راست نباشد به هر عقوبت که فرمايی سزاوارم
گفت: بگو تا آن چيست
: گفت
غريبى گرت ماست پيش آورد
دو پيمانه آبست و يك چمچه دوغ

اگر راست مى خواهى از من شنو
جهان ديده ، بسيار گويد دروغ

ملک را خنده گرفت و گفت: ازين راست تر سخن تا عمر او بوده باشد نگفته است. فرمود تا آنچه مامول اوست مهيا دارند و بخوشی برود
Profile Image for Sara Kamjou.
655 reviews483 followers
April 21, 2021
سعدی قند و شکره کلامش. شاید بشه واژه‌� نغز رو با خوندن گلستان سعدی معنا کرد.
این کتاب سرشاره از حکایت‌ه� و اشعار حکیمانه و دلنشین که حتی تعداد زیادیش از بس بین مردم دهن به دهن چرخیده، جزئی جدایی‌ناپذی� از فرهنگ ما شده و حتی به صورت ضرب‌المث� دراومده.
+ سعدی فوق‌العاد� ست ولی نظراتش در مورد زن و اهمیت زیبایی رو دوست نداشتم.
+ من نسخه‌� صوتی کتاب رو از فیدیبو با صدای احسان چریکی گوش دادم که فوق‌العاد� بود و با صدای خوب ایشون و موسیقی به‌ج� کلام آهنگین سعدی رو دلپذیرتر کرده بود.
----------
یادگاری از کتاب:
هر چه نپاید...
دلبستگی را نشاید
...
بزرگی به عقل است، نه به سال
...
مناسب سیرت ارباب همت نیست، یکی را به لطف امیدوار کردن و باز به ناامیدی خسته گردانیدن...
...
بزرگی بایدت بخشندگی کن
که دانه تا نیفشانی نروید
...
هر که نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نبرد
...
به شیرین زبانی و لطف و خوشی
توانی که پیلی به مویی کشی
...
هر چه در دل فرود آید
در دیده نکو نماید
...
مقربان حق جل و علا توانگرانند درویش سیرت و درویشانند توانگر همت.
...
مال از بهر آسایش عمر است، نه عمر از بهر گرد کردن مال...
...
عاقلی را پرسیدند نیک بخت کیست و بدبختی چیست گفت نیک بخت آن که خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت...
...
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
...
دشمن به ملاطفت دوست نگردد، بلکه طمع زیادت کند.
...
ندهد مرد هوشمند جواب
مگر آنگه کز او سوال کنند
...
هر که سخن نسنجد
از جواب سخن برنجد
...
از تو به که نالم که دگر داور نیست
و از دست تو هیچ دست بالاتر نیست
آن را که تو ره دهی کسی گم نکند
و آن را که تو گم کنی کسی رهبر نیست
Profile Image for فؤاد.
1,092 reviews2,197 followers
March 28, 2015
چه می شه گفت در مورد شاهکار تمام اعصار؟
کتابی که گاهی آدم رو می خندونه، گاهی به فکر فرو می بره، گاهی شگفت زده می کنه، حتی بعد از هفتصد سال از نوشته شدنش. بعضی از قسمت هاش، شاهکارِ ایجازه، بعضی از قسمت هاش، شاهکار صور خیاله.
کتاب کهنه نشدنی. اگه ادبیات ایران همین یه کتاب رو داشت، جزء غنی ترین های جهان بود.
Profile Image for Peiman E iran.
1,437 reviews982 followers
October 11, 2018
‎دوستان� گرانقدر، اگر دوا و درمانِ شعورِ انسانها و اصلاحِ حکومتها و روشِ زندگیِ درست و انسانی، <پند و اندرز> بود... مطمئن باشید که پند و اندرز و نصیحتهایِ حکیمانهٔ استادِ بزرگوار <سعدی شیرازی> برایِ جای جایِ این کرهٔ خاکی و برایِ تمامی حکومت ها و حاکمان و سیاستمداران و تاجران، بَس و کافی بود
‎گلستا� همچون باغِ گلی است که زنده یاد سعدی، همچون پروانه ای فرهیخته از این گل به آن گل پریده و پند و اندزهایِ دلنشین به ما میبخشد

‎ب� انتخاب، بخش هایی از گلستان را که بسیار از آن لذت میبرم را برایِ شما عزیزان، در زیر مینویسم و امید است که در این نوشته ها کمی بیاندیشید
---------------------------------------------
‎آورده‌ان� که نوشین روانِ عادل را (یادش گرامی باد) در شکارگاهی، صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بِستان تا رسمی نشود و دِه خراب نگردد.. گفتند: از این قدر، چه خلل آید؟ گفت: بنیادِ ظلم در جهان، اوّل اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده
‎اگ� زِ باغ رعیت، مَلِک خورد سیبی
‎ب� آورند غلامانِ او، درخت از بیخ
‎ب� پنج بیضه (منظور تخم مرغ است) که سلطان ستم روا دارد
‎زنن� لشکریانش هزار مرغ به سیخ

‎درو� بر انوشیروانِ پاکزاد و خردمند، و آفرین بر استاد سعدیِ گرانقدر، که به این زیبایی از این پادشاهِ بزرگ و با اخلاق، به نیکی یاد نموده است
‎عزیزانم� پادشاهان باستانی، خودشان را پدرِ ایرانیان میدانستند و هیچگاه به خود اجازه نمیدادند که مالِ رعیت را خورده و یا زیر دستانشان حق مردم را پایمال نمایند... یادِ بزرگمردانی چون: اردشیر و بهرام گور و قباد و انوشیروان، همیشه زنده و گرامی باد
****
‎غافل� را شنیدم که خانهٔ رعیت خراب کردی، تا خزانهٔ سلطان آباد کند. بی خبر از قولِ حکیمان که گفته‌ان�: هر که خدای را عزّوجل بیازارد تا دلِ خلقی به دست آرد، خداوندِ تعالی همان خلق را برو گمارد، تا دمار از روزگارش بر آرد

‎آتش� سوزان نکند با سپند
‎آنچ� کند دودِ دلِ دردمند
****
‎سر� جمله حیوانات گویند، که شیر است و اذلِ جانوران خر... و به اتفاق خرِ باربر، به که شیرِ مَردُمدر (منظور شیری است که انسان را میدرد)۰

‎مسکی� خر اگر چه بی تمیزست
‎چو� بار همی ‌بر� عزیزست

‎گاوا� و خران بار بُردار
‎ب� زِ آدمیانِ مردم آزار
****
‎با� آمدیم به حکایتِ وزیرِ غافل، ملک را ذمائم اخلاق او به قرائن معلوم شد، در شکنجه کشید و به انواعِ عقوبت بکشت

‎حاص� نشود رضایِ سلطان
‎ت� خاطرِ بندگان نجویی

‎خواه� که خدای بر تو بخشد
‎ب� خلقِ خدای، کُن نکویی

‎آورده‌ان� که یکی از ستم دیدگان بر سر او بگذشت و در حال تباهِ او تأمل کرد و گفت

‎ن� هر که قوّتِ بازوی منصبی دارد
‎ب� سلطنت بخورد مالِ مردمان به گزاف

‎توا� به حلق فرو بردن، استخوانِ درشت
‎ول� شکم بدرد، چون بگیرد اندر ناف

‎نمان� ستمکارِ بد روزگار
‎بمان� برو لعنتِ پایدار
---------------------------------------------
‎امیدوار� این انتخاب ها را پسندیده باشید و نیز امید است که پندها و اندرزهایِ زنده یاد <سعدی> را در زندگی به کار گیرید و به دیگران نیز خواندنِ این اثرِ بینظیر را سفارش کنید
�<پیروز باشید و ایرانی>
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews713 followers
June 17, 2019
The Gulistan = The Rose Garden, Saadi
The Gulistan is a landmark of Persian literature, perhaps its single most influential work of prose. Written in 1258 CE, it is one of two major works of the Persian poet Sa'di, considered one of the greatest medieval Persian poets. It is also one of his most popular books, and has proved deeply influential in the West as well as the East. The Gulistan is a collection of poems and stories, just as a rose-garden is a collection of roses.
Of what use will be a dish of roses to thee?
به چه کار آیدت ز گل طبقی؟
Take a leaf from my rose-garden.
از گلستان من ببر ورقی.؛
A flower endures but five or six days
گل همین پنج روز و شش باشد
But this rose-garden is always delightful.
وین گلستان همیشه خوش باشد.؛
تاریخ نخستین خوانش: روز شانزدهم ماه ژوئن سال 1988 میلادی
عنوان: گلستان سعدی؛ اثر: مصلح بن عبدالله سعدی؛ تصحیح متن و شرح لغات: حسین استادولی؛ تهران، قدیانی، 1367؛ در 297 ص؛ فروست: گزینه ادب پارسی #1؛ چاپ سوم و چهارم 1368؛ چاپ دهم 1370؛ چاپ چهاردهم 1374؛ با عنوان روی جلد: گلستان شیخ شیراز سعدی؛ چاپ شانزدهم 1374؛ شابک: 9644170024؛ چاپ هفدهم 1375؛ ویرایش دیگر: چاپ نوزدهم 1378؛ در 420 ص؛ با عنوان اصلی: گلستان شیخ شیراز سعدی؛ چاپ بیستم 1379؛ در 420 ص، چاپ بیست و یکم 1382؛ چاپ بیست و هشتم 1391؛ چاپ سی ام 1394؛ موضوع: نظم و نثر فارسی نویسندگان ایرانی - سده 13 م
نقل از متن آغازین این کتاب
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت (سورهٔ ابراهیم - آیهٔ هفت) هر نفس که فرو میرود ممدّ حیاتست و چون بر میآید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به در آید
اِعملوا آلَ داودَ شکراً وَ قلیلٌ مِن عبادیَ الشکور (سورهٔ سبأ - آیهٔ سیزدهم)؛
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که به جای آورد
باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی به خطای منکر نبرد
ای کریمی که از خزانه غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمن این نظر داری
فرّاش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگسترد و دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر گرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع (نوروز) کلاه (گل) شکوفه بر سر نهاده عصاره تاکی به قدرت او شهد فایق شده و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
در خبرست از سرور کاینات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صفوت آدمیان و تتمه دور زمان محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم
شفیعٌ مطاعٌ نبیٌ کریم
قسیمٌ جسیمٌ نسیمٌ (بسیم) وسیم
چه غم دیوار امّت را که دارد (باشد) چون تو پشتیبان (پشتیوان)؛
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتی بان
بلغَ العلی بِکمالِه کشفَ الدُّجی بِجَمالِه
حَسنتْ جَمیعُ خِصالِه صلّوا علیه و آله
هر گاه که یکی از بندگان گنه کار پریشان روزگار دست انابت به امید اجابت به درگاه حق جل و علا بردارد ایزد تعالی در وی نظر نکند بازش بخواند باز (دیگربار) اعراض کند بازش به تضرّع و زاری بخواند (باز اعراض فرماید، بار دیگرش به زاری بخواند) حق سبحانه و تعالی فرماید
یا ملائکتی قَد استَحْیَیتُ مِن عبدی و لَیس لَهُ غیری فَقد غَفَرت لَهُ
دعوتش را اجابت کردم و حاجتش بر آوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده (دعوتش اجابت کردم و اومیدش برآوردم که از بسیاری دعا) همی شرم دارم.؛
کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده است و او شرمسار
عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که ما عبدناکَ حقّ عبادتِک و واصفان حلیهٔ جمالش به تحیر منسوب که ما عَرَفناکَ حقّ مَعرِفتِک
گر کسی وصف او ز من پرسد
بیدل از بی نشان چه گوید باز
عاشقان کشتگان معشوقند
بر نیاید ز کشتگان آواز
یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده حالی که از این معامله (آنگه که از این حالت) باز آمد یکی از دوستان (اصحاب) (محبان) گفت (یکی از یاران به طریق انبساط گفت) ازین بستان که بودی ما را چه تحفه کرامت کردی (آوردی) گفت به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم دامنی پر کنم هدیه اصحاب را چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت.؛
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کانرا که خبر شد خبری باز نیامد
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر
ما همچنان در اوّل وصف تو مانده ایم
سعدی
پایان نقل
ا. شربیانی
Profile Image for Monzer ۞ مُنذِر.
165 reviews216 followers
March 4, 2016
سعدي الشيرازي
description
الكلستان يعني روضة الورد ; والكتاب كالروضة في جمالها , وقصصه كالورد في رونقها , تقطف منها ما تشاء لتقر عينك .
رحلة مليئة ب"الوناسة" , تسمع فيها عن احاديث الملوك والرئاسة , وتطرب بنوادر النكت والاخبار ; وتتعجب بشرح البلدان والآثار . ثم تمضي ....
فتمر على آذانك احلى المواعظ والحكم ; وأرقى المدائح وأفسد الذمم , وتفتح عينيك على حال الفقراء ; وكرم الاغنياء وشح البخلاء , ثم تمضي .....
ثم تحيا مع الشاعر في حياته , فتمش في بساتين شيراز ; ثم تدق الحروب طبولها ; ثم تنزح الى أراض الحجاز وتزور مكة أرض الحجاج , وبعدها تكمل المسير الى بلاد الغار الخضراء ; انها يا اصدقائي مدينتي حلب الشهباء . وتمضي ....
في بلاد الزيتون تستريح , تحت شجيرات الزيتون الخضراء ; لتكمل بعدها الى الفيحاء . وتمضي ....
تعود مع الشاعر الى شيراز , غني القصص الأخبار ; والاحداث والاشعار .
هذه يا اصدقائي رحلة الكتاب بايجاز , مع أغلى رفيق "فصيح شيراز" . فما رأيكم ؟
طيب , الكتاب عبارة عن 300 صفحة , جلها أشعار مستوحاة من أخبار . أخبار كعادة أخبار زمانهم : عن الحكام أو الدراويش والجواري والغلمان و الفقهاء .....
مثل "أخبار الاذكياء" لابن الجوزي وللعلم ان سعدي كان من تلاميذ ابن الجوزي ; ولكن هنا : غلب التلميذ استاذه , فشتان بين أخبار الأذكياء وبين كلستان .
اللغة هنا بديييعة , والترجمة فعلا متعوب عليها , يعني البلاغة والحكمة هنا لا ينفصلان أبدا .
برأيي أن البلاغة ليست الذي يفهمها اللبيب فقط , بل الذي يفهمها قليل الفهم وذو العقل على سواء فينبهران من جمال اللغة .
وانا متاكد أن لغتي العربية أصبحت أثرى بعد هذا الكتاب .
وكانت بالفعل بداية لطيفة ل2016 , وارجو أن تكون بقية السنة بجمال هذا الكتاب .
أنصحكم به :)
Profile Image for Babak.
87 reviews76 followers
January 1, 2020
دبیرستانی که بودم، یکی از سختی‌ها� تاریخ ادبیات برایم این بود که بوستان نظم است و گلستان نثر آمیخته به نظم... حق بدهید برای منی که آن موقع این دو کتاب را حتی از نزدیک ندیده بودم سخت بود که در خاطرم نگاه دارم کدام یک فقط شعر است و کدام نثری است که لابه‌لای� بیت‌های� هم دارد.
اما بعد از دبیرستان که گلستان را خواندم، دیگر برای همیشه در ذهنم باقی مانده و خواهد ماند که گلستان شامل حکایاتی روحبخش است که استاد سخن هر جا لازم دیده ابیاتی را هم ضمیمه کرده یا بعضاً روایت را با شعر پیش برده است؛ و من چقدر این حکایت‌ه� را دوست دارم، خواندن چند باره‌� گلستان خسته‌ا� نمی‌کن� و بسیاری از حکایاتش را بارها و بارها خوانده‌ا�. و امشب تصمیم گرفتم یادداشتی مختصر در باب گلستان بنویسم که نتیجه‌ا� شد سطرهای بالا، بدیهی است که این سطور تلاش ناموفقی بوده در انتقال حس عمیقم نسبت به این کتاب ارزنده...
Profile Image for Chadi Raheb.
487 reviews418 followers
July 22, 2019
من سعدی رو دوست دارم (اشعارشو البته؛ وگرنه خیلی درست همدیگه� رو نمیشناسیم :| ) اما هر وقت چشمم به حتا عنوان گلستان میفته تُرش میکنم قشنگ :|
چون ترم اول دانشگاه استاد فارسی عمومی مجبورمون کرد اینو به عنوان کتاب تکست بخونیم و به نظرش داشته به بچه‌ها� فنی لطف میکرده و کمی حال و هوای هنری به روح خشکشون تزریق میکرده.
حالا از کجا روز اول نتیجه گرفت که ماها بی‌رو� و بی‌ذوقیم� نمیدونم :| نتیجه هم آخرش حال‌بهم‌خوردگ� همه‌مو� در پایان ترم از این کتاب بود :|
هیچوقت اون شب امتحان که با دوستم تا سه صبح نشستیم و همه شو ریز به ریز خوندیم یادم نمیره. اینکه دوستم نمره اول و من نمره دوم شدم هم هیچ این موضوعو شیرین نمیکنه :| آیا فکر میکنین که قشنگه که یادم� نمیره و خاطره‌س� و بعدا میتونم واسه نوه‌ها� نداشته‌� تعریف کنم؟ ولم کنین و سعدیاتونو از جلوی چشم من جمع کنین و دور بشید از من :|
Profile Image for Nasrin M.
80 reviews20 followers
July 11, 2020
خیلی لذت بردم ، آموزنده و آرامش بخش بود برام ،
موسیقی که پخش میشد و گوینده ها همه عالی بودن، با اینکه خیلی رابطه ی خوبی با کتاب های صوتی ندارم و فکر می کنم حوصله و تمرکز زیاد می خواد و ممکن خسته کننده بشه اما این مدت نه تنها اذیت نشدم که بارها هم پیش میومد که می شنیدم و همچنان برام تازگی و لطافت خاص خودش رو داشت ،
تجربه خیلی خوبی شد.
دوست دارم بازم برم سراغش :)
بذار نگم کاش زودتر می خوندمش (کاش🤦‍♀�)


▪فق� یه سری سوالات واسم پیش اومد که در مطالعه بعدی شاید مطرحش کنم که نظرات دوستان رو هم بدونم .
Profile Image for Saleh MoonWalker.
1,801 reviews261 followers
November 25, 2017
یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی‌ستودن� و در اوصاف جمیلش مبالغه می‌کردن� سر بر آورد و گفت من آنم که من دانم
طاوس را به نقش و نگاری که هست خلق - تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش
Profile Image for Amin Dorosti.
139 reviews101 followers
July 21, 2017
یادم هست اولین باری که گلستان سعدی را می‌خواندم� کلاس سوم راهنمایی یا اول دبیرستان بودم و سخت شیفتۀ شعر و ادب فارسی؛ گلستان را که پدرم برایم خرید گویی دنیا را به من داده بودند، تا چند روز کتاب از دستم نمی‌افتا� و در واقع غرق در گلستان بودم؛ دائم در پی معانی واژگان شیخ اجل به پدرم مراجعه می‌کرد� و آخر سر هم در لغت‌نام� دست و پا می‌زد�. چه شیرین بود آن روزها. از آن زمان هر گاه که فرصت کرده‌ا� دوباره و دوباره گلستان را خوانده‌ا� و خوانده‌ام� شاید ده‌ه� بار؛ و هر بار برایم شیرین‌ت� از بار پیشین بوده است. کلام سعدی، شهدِ شیرین و خوش بویِ زبان پارسی هست و بس
115 reviews11 followers
April 26, 2016
بعد خیام و حافظ، به سوی سعدی رفتم. دیگه نوبت مولاناس..

واقعا عالی بود. امیدوارم یه روزی بیاد بتونم بستان هم بخونم

شیخ اجل میگه:
تا ترا حالی نباشد همچو ما
حال ما باشد ترا افسانه پیش
سوز من با دیگری نسبت نکن
او نمک بردست و من برعضو ریش
Profile Image for Amir Tesla.
162 reviews758 followers
December 26, 2017
تا تورا نباشد حالی همچو ما / حال ما باشد تو را افسانه پیش

گلستان پر هست از پندهای تلخ و شیرین و بیت های دل نشین. جایی که آدم بتونه حرف دلش رو در قالب شعر بزنه نفوذ و اثر کلامش دو چندان می شه. این هم گزیده شعرهایی از گنجینه گلستان سعدی که خیلی باهاشون ارتباط برقرار کردم.

این رو بین دوستام زیاد خوندم :))
علم چندان که بیشتر خوانی / چون عمل در تو نیست نادانی
نه محقق بود نه دانشمند / چارپایی بر او کتابی چند
آن تهی مغز را چه حال و خبر / که بر او هیزم است یا دفتر
---
پندی اگر بشنوی ای پادشاه / در همه عالم به از این پند نیست
جز به خردمند مفرما عمل / گرچه عمل کار خردمند نیست
---
این بیت یکی از سر لوحه های زندگی من شده:
خامشی به که ضمیر دل خویش / با کسی گفتن و گفتن که مگوی
ای سلیم آب ز سرچشمه ببند / که چو پر شد نتوان بست به جوی
سخنی در نهان نباید گفت / که بر انجمنی نشاید گفت
---
جهت آدم های ظاهر بین:
آن شنیدی که لاغری دانا / گفت بری به ابلهی فربه
اسب تازی وگر ضعیف بود / همچنان از طویله ای خر به
---
هرکه فریاد رس روز مصیبت خواهد / گو در ایام سلامت به جوان مردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود / لطف کن که بیگانه شود حلقه به گوش
---
دوس مشمار آنکه در نعمت زند / لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی
---
چقد عالیه این بیت:
منشین ترش از گردش ایام که صبر / تلخ است ولیکن بَرِ شیرین دارد
بهترین لحظات زندگی معمولا بعد از یک دوره سختی و مصیبت میان.
---
آتش سوزان نکند با سپند / آنچه کند دود دل دردمند
مسکین خر اگرچه بی تمیز است / چون بار همی برد عزیز است
گاوان و خران بار بردار / به زآدمیان مردم آزار
---
همچنان در فکر آن بیتم که گفت: / پیل بانی بر لب دریای نیل
زیر پایت گر بدانی حال مور / همچو حال تو است زیر پای پیل
---
تا توانی درون کس مخراش / که درین راه بس خارها باشد
کار درویش مستمند برآر / که تو را نیز کارها باشد
---
به دست آهک تفته کردن خمیر / به از دست بر سینه پیش امیر
عمر گرانمایه در این صرف شد / تا چه خورم صِیفو چه نوشم شِتا
ای شکم خیره به نانی بساز / تا نکنی پشت به خدمت دوتا
---
سعدی روان شناس خوبیم بوده
صلح با دشمن اگر خواهی، هرگه که تو را / در قفا عیب کند در نظرش تحسین کن
سخن آخر به دهان می گذرد موذی را / سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن
---
چو کاری بی فضول من برآید / مرا در وی سخن گفتن نشاید
وگر بینم که نابیناه و چاه است / خوام گذاشت افتد و بیند سازیش
این شعر درستش اینه:
وگر بینم که نابیناه و چاه است /اگر خاموش بنشینم گناه است
ولی خوب من مدل اولی می خونم کسیم خرده نمی گیره :))
---
در برابر چو گوسپند سليم / در قفا همچو گرگ مردم خوار
هركه عيب ديگران پيش تو آورد و شمرد / بي گمان عيب تو پيش دگري خواهد برد
---
نگویند از سر بازیچه حرفی / کران پندی نگیرد صاحب هوش
وگر صد باب حکمت پیش نادان / بخوانند آیدش بازیچه در گوش
---
نبيند مدعي جز خويشتن را / كه دارد پرده پندار در پيش
گَرت چشم خدا بيني بخشند / نبيني هيچ كس عاجزتر از خويش
----
متاب اي پارساروي از گنه كار / به بخشايندگي در وي نظر كن
گر من ناجوانمردم به كردار / تو هم چون جوانمردان از من گذر كن
---
تو كه در بند خويشتن باشي / عشق باز دروغ زن باشي
گر نشايد به دوست ره بردن / شرط ياريست در طلب مردن
گر دست رسد كه آستينش گيرم / ورنه بروم در آستانش ميرم
---
يكي را كه عادت بود راستي / خطايي رود درگذارند ازو
وگر نامور شد به قول دروغ / دگر راست باور ندارند ازو
---
وفاداری مدار از بلبلان چشم / که هر دم بر گلی دیگر سرایند
---
تا ندانی که سخن عین صوابست مگوی / و آنچه دانی که نه نیکوش جوابست مگوی
---
به قول دشمن، پیمانِ دوست بشکستی / ببین از که بریدی و با که پیوستی؟
Profile Image for Armina Salemi.
Author3 books343 followers
July 17, 2020
استاد سخن دیگه. واقعاً استاد سخن.
(فقط بزرگوار کاش انقدر متعصب و جنسیت‌زد� و اینا هم نبودی.👀)
Profile Image for ZaRi.
2,319 reviews848 followers
January 1, 2014
پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد بیچاره درآن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت و سقط� گفتن که گفته‌ان� هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید.
وقت ضرورت چو نماند گریز
دست بگیرد سر شمشیر تیز
اذا یئسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ
کَسنّورِ مغلوب یَصولُ عَلی الکلبِ�

ملک پرسید چه می‌گوی� یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند همی‌گوی� وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت� پادشاهان جز به راستی سخن گفتن این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت ملک روی ازین سخن در هم آمد و گفت آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی و خردمندان گفته‌ان� دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه‌انگی�
هر که شاه آن کند که او گوید
حیف باشد که جز نکو گوید
بر طاق ایوان فریدون نبشته بود
جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت
که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن چه بر روی خاک
Profile Image for Farnoosh Farahbakht.
63 reviews357 followers
October 9, 2015
هر زمان که فرصتی دست بده و به شهرمون شیراز سفری کنم رفتن به "زیارتگه رندان جهان""حافظیه" برام یکی از واجباته، خوندن "گلستان" آرامگاه سعدی رو هم به این واجبات افزود. همیشه تصور یک کتاب ملال آور و مملو از پند و اندرزهای خسته کننده از گلستان سعدی داشتم اما روزی که اتفاقی این کتاب رو که متاسفانه سالها داشت گوشه ی کتابخونه ام خاک می ��ورد برداشتم دیدم سعدی چنان "داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت برآمیخته" که دل کندن ازش برام دشواره.راهکارها و پندهایی که سعدی در این اثر در قالب حکایت هایی با نثر مسجع و شعر ارایه داده می تونه راهگشای بسیاری از مسائل و مشکلات ما در زندگی روزمره باشه. در حین خواندن دو موضوع بسیار متعجبم کرد!! در باب پنجم به نام"در عشق و جوانی" به صراحت از معشوق مذکر!! حکایت هایی از سعدی نقل شده که حتما برای بررسی بیشتر آن باید کتاب "شاهدبازی در ادبیات فارسی" نوشته ی "سیروس شمیسا" رو مطالعه کنم و مورد دیگر نفوذ فراگیر این اثر در میان مردم است که موجب شده بسیاری از جملات آن برای قرن ها به صورت ضرب المثل و جملات قصار در زبان عموم مردم جاری باشه،جملات و ابیات زیر تنها مشتی است از این خروار

تا مرد سخن نگفته باشد/عیب و هنرش نهفته باشد

ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند

سرچشمه شاید گرفتن به بیل/چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بدست/تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبدست

قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید

دوست آن دانم که گیرد دست دوست/در پریشان حالی و درماندگی

گاوان و خران بار بردار/به ز آدمیان مردم آزار

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی/کین ره که تو می روی به ترکستان است

اگر حنظل خوری از دست خوشخوی/ به از شیرینی از دست ترشروی

گفت چشم تنگ دنیا دوست را / یا قناعت پر کند یا خاک گور

مورچگان را چو بود اتفاق/ شیر ژیان را بدرانند پوست

گاه باشد که کودکی نادان/به غلط بر هدف زند تیری

امیدوار بود آدمی به خیر کسان/ مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان

خواجه در بند نقش ایوانست/ خانه از پای بست ویرانست

خر عیسی گرش به مکه برند/ چو بیاید هنوز خر باشد

میان دو کس جنگ چون آتش است/ سخن چین بدبخت هیزم کش است

ترحم بر پلنگ تیز دندان/ ستمکاری بود بر گوسپندان

مشک آنست که ببوید نه آنکه عطار بگوید

دوستی با پیلبانان یا مکن/ یا طلب کن خانه ای در خورد پیل
Profile Image for Settare (on hiatus).
259 reviews352 followers
Read
October 19, 2020
‌با� اول رو کامل خوندم، با تشکر از پانویس‌ها� مفید کتابم*، و تصمیم گرفتم بذارم همین‌جور� توی قفسه‌� ناتمام‌ها� گودریدز بمونه، چون در خودم نمی‌بین� که در آینده‌� نزدیک بنشینم تمامش رو بخونم. (چون که ادبیات کلاسیک فارسی خوندن کار من، در تخصص من و حتی جزو علایق من نیست و باید توی جوّش باشم که بنشینم بخونم، و اون جو خیلی دیر به دیر میاد سراغم.) شاید گه‌گاه� یکی دو حکایت بخونم تا تموم بشه مثلا صد سال دیگه.
حرف خاصی هم راجع بهش ندارم جز این که همون یک بابی رو که خوندم دوست داشتم. و این که سعدی جان، این که شما چطور هزار سال پیش انقدر تمیز و ظریف تیکه می‌انداخت� واقعا شگفت‌انگیز� برام. :)))

* چاپی که من دارم از مجموعه گزینه ادب پارسیِ انتشارات قدیانی و با ویرایش حسین استادولی‌� که پانویس زیاد داره و اصطلاحات و کلمات رو معنی کرده و ترجمه عبارات عربی رو هم نوشته (خیلی مفید برای منِ مخاطبِ عام و تفننی). این چاپ ققنوس با ویرایش گلشیری رو ندارم و ندیدم، صرفا برای این تو گودریدز گذاشتم که طرح جلدش قشنگ‌تره� همین‌قد� سطحی. ۰
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews713 followers
June 17, 2015
هر دم از عمر میرود نفسی، چون نگه میکنی نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی، مگر این پنج روزه دریابی
Profile Image for محمد شکری.
171 reviews170 followers
December 28, 2015
غالب گفتار سعدی طرب انگیز است و طیبت آمیز و کوته نظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد که مغز دماغ بیهوده بردن و دود چراغ بیفایده خوردن کار خردمندان نیست، ولیکن بر رأی روشنِ صاحبدلان که روی سخن در ایشان است پوشیده نماند که دُرّ موعظه های شافی را در سلک عبارت کشیده است و داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت برآمیخته تا طبع ملولِ ایشان از دولتِ قبول محروم نماند

درباره گلستان و اینکه چرا امتیازی به این کمی
بند بالا، آخرین جمله از آخرین حکایتِ آخرین باب گلستان بود. الحق که سعدی داروی تلخ نصیحت را با شهد نثر مسجع و اشعار خود همراه کرده و شاید روی سخنش با من است که میخواهم زبان طعن دراز کنم! اما من گلستان را (اتفاقا منهای قلم شیوا و مسحورکننده آن) کتاب تعلیمی عمیقی ندیدم
من گلستان را در عداد ادبیات تعلیمی و اخلاقی (در عداد فیه ما فیه مولوی، مقالات شمس، کشکول بهایی و جامع السعادات نراقی) خواندم و انتظارم برای مواجهه با حکمتی از جنس «راهنما» برآورده نشد
گلستان مجموعه ای از نصایحی «پسینی» است که می توان بعد هر رفتاری یکی از امثال آن را استفاده کرد. الان حرف داریوش شایگان را در «پنج اقلیم حضور» بهتر فهمیدم که چرا شاعرانگی ما ایرانیها «میتواند» نقش حل المسائل را بازی و راه تفکر را سد کند... گلستان برای هر رفتاری حکایتی دارد: گاه به دشمن نیکی کردن را درست می داند و گاه غلط؛ گاه تربیت را ضروری میداند و گاه هزل؛ گاه زهد را برای عبادت ضروری میداند و گاه مضر؛ گاه پادشاه را به تبعیت مردم میخواند و گاه به بی اعتنایی... و مهم است بدانید معیاری عملی درکار نیست: گلستان پندنامه بعد از عمل است
البته من با این کلام داوری (فردید) موافقم که شاعر حکیم ابن الوقت است و هر آن حکمتی مخصوص همان آن میگوید، اما گلستان نوعی پند نامه پس از واقعه است نه راهنمایی حکمت آموز برای عمل
گاه تمام باب (مثل باب پنجم و ششم درباره جوانی و پیری) برخلاف گمان من بود و بجای آنکه درباره سرزندگی جوانی و حکیمیت پیری چیزی بگوید یکسره درباره پیوستن و گسست با خوبرویان (که غالبا پسرانند تا زنان) و ضعف مزاج جنسی در پیری بود. اما این «محتوا» دلیل بی رغبتی من به گلستان نبود، من گلستان را بخاطر «رویکرد» پس-از-وقوعی اش خوش نداشتم
سرجمع اگر نام سعدی را بر سردر کتاب نمیدیدم همین امتیاز را به آن میدادم و به همین دلیل برخلاف لذت زیادی که از سجع و شیوایی نثر بردم بدلیل آنچه از کتاب انتظارداشتم این امتیاز را دادم

درباره نسخه زنجانی
نسخه ای که دکتر برات زنجانی، استاد سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تهران «از روی قدیمیترین نسخ خطی» از چین جمع آوری کرده و نام آن را «نسخه علمی و انتقادی» گذاشته، هیچ تفاوت ماهوی با نسخ دیگر ندارد
ناگفته نماند که نسخه زنجانی، با فهرست و شرح مختصر سعدی و پیشگفتار دکتر زنجانی، و البته شرح لغات و مشکلات، «کتابی» برای استفاده مبتدیانی چون من را فراهم آورده اما نمیتوان آن را «نسخه ای» مجزا دانست. وقتی این نسخه را با نسخه فروغی مقایسه کنید تنها برخی عبارات یا لغات تفاوت دارد که گاه آنچه فروغی آورده دلچسبتر است و گاه آنچه زنجانی
در مجموع، اگر دقایق یک نسخه شناس برای شما مطرح نباشد بعنوان یک مخاطب عام هیچ فرق خاصی بین این دو نسخه نخواهید دید، مگر مقدمات و تمهیداتی که کتاب زنجانی برای فهم بهتر فراهم کرده است
Profile Image for คrຊคຖ.ຖ.
294 reviews75 followers
September 11, 2022
شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون روز آمد، بمرد و بیمار بزیست
________________

اگر حَنظل خوری از دست خوش‌خو�
به از شیرینی از دست تُرُش‌رو�
________________

یکی از صاحبدلان زورآزمایی را دید بهم برآمده و در خشم شده و کف بر دماغ آورده. گفت: این را چه شده است؟ گفتند: فلان دشنامش داد. گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمی‌دار� و طاقتِ سخنی نمی‌آر�!

گرت از دست برآید، دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی

________________

رازی که پنهان خواهی با کس در میان منه وگرچه دوستِ مخلص باشد که مر آن دوست را نیز دوستانِ مخلص باشند همچنین مسلسل.

سخنی در نهان نباید گفت
که برِ انجمن نشاید گفت
________________

روده تنگ به یک نانِ تهی پر گردد
نعمتِ روی زمین پُر نکند دیده تنگ
Profile Image for Mohammad Mirzaali.
503 reviews108 followers
October 16, 2020
نسخه‌� گلشیری از تصحیح گلستان فروغی یکی از متناسب‌تری� نسخه‌ها� متن‌ها� کهن برای استفاده‌� عمومی ست. ترجمه‌� عبارات و اشعار عربی و کلمات دشوار فارسی، بدون طول و تفصیل، باعث شده که با این گلستان کم‌حج� بشود ارتباط برقرار کرد و دوست‌دار� شد
Profile Image for Yann.
1,410 reviews386 followers
January 8, 2015


Le Gulistan, soit le jardin de roses, est un livre de morale poétique composé d'apologues et de maximes, composé par Saadi, un auteur persan du XIIIe siècle. Orphelin, pauvre, il reçoit une excellente éducation à Bagdad avant d'entamer trente années de voyages au moyen-orient, pendant lesquelles il va vraisemblablement beaucoup apprendre par expérience.

Ses poésies sont très appréciées en Iran, au point qu'il est commun d'en connaitre de larges passages. Je n'ai malheureusement pas assez de compétences dans cette langue pour en profiter de manière originale: il a donc fallu se contenter d'une traduction en français, heureusement accompagné d'un appareil critique très satisfaisant. Les jeux de mots persans ou remises en perspectives historiques sont très bienvenues.

Les thèmes abordés sont universels, et m'ont fait songer à toute la tradition classique. Dans mon édition, on trouve de nombreux extraits de célèbres auteurs français des 17 et 18e siècles qui sont manifestement inspirés de Saadi. Il faut dire que les apologues et la perse ont connu en France un vif engouement. Cette manière d'aborder des points de morale par des petites histoires, introduisant successivement des points de vue différents, est excellente et se trouve placée sous les heureuses auspices du scepticisme, de la prudence et de la rectitude.

J'ai été vraiment enchanté par cette découverte de Saadi, et vais continuer d'explorer ses autres œuvres.


Version sur le site de remacle:


Gallica, version 1832:


Gallica, version 1858:


Gulistan en farsi:
Profile Image for Mohammad.
61 reviews14 followers
December 15, 2018
چه کردی ای شیخ که تمام کلمات در برابر این تکه از وجودت محکوم به پوچی اند
Profile Image for Zahra.
85 reviews43 followers
August 28, 2010
فکر نمی‌کن� به هیچ نویسنده‌ا� موقع نوشتن هیچ کتابی این‌قد� خوش گذشته باشه که به سعدی موقع نوشتن گلستان
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews713 followers
June 17, 2015
منّت خدای را عزّ و جلّ، که طاعتش موجب قربتست و بشکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو میرود، ممّد حیاتست و چون برمیآید مفرّح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب
المنة لله عزّ و جلّ الذی طاعته توجب التقرب منه و بشکره تزداد النعم، کل نفس وارد مدد للحیاة و کل نفس صادر راحة الذات، اذن فی کل نفس له علیک نعمتان، علی کل نعمة منهما شکر واجب
Laudation to the God of majesty and glory! Obedience to him is a cause of approach, and gratitude an increase of benefits. Every inhalation of the breath prolongs life, and every expiration of it gladdens our nature; wherefore every breath confers two benefits; and for every benefit gratitude is due.
Displaying 1 - 30 of 287 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.