ŷ������

“شیعه، کسی است که برای اهل سنت، اسلام و آرمان‌ها�� اسلام جان خود را فدا می‌کن��.”
― al-sayyid Musa al-Sadr, سفر شهادت

“به مسلمان ها گفته مى‌شو�� اَطیعوالرَّسولَ: باید از این پیامبر فرمان ببرید. تعیینى است، ولى تحمیلى نیست. چون وقتى مسلمانان به فرزند عبداللّه به عنوان نبى‌الل�� و رسول اللّه معتقد شدند و ایمان آوردند، زمینه قبول اطاعت او را با خود در دل دارند. تعیینى هست ولى تحمیلى نیست.

ولى امروز در این عصر غیبتِ امامِ معصومِ منصوبِ منصوص، در این عصر، امامت، دیگر تعیینى نیست؛ تحمیلى هم نیست؛ بلکه شناختنى و پذیرفتنى یا انتخابى است. بنابراین رابطه امت و امامت در عصر ما یک رابطه مشخص است. دقت بفرمایید! شناختن آگاهانه و پذیرفتن نه تعیین و نه تحمیل. شما در طول این قرن‌ها�� متمادى هیچ جا خوانده‌ای�� یا از هیچ کس شنیده‌ای�� که مرجع تقلید و رهبر دینى را به مردم تحمیل کرده باشند و بگویند مجبورید از او تقلید کنید؟ آیا شما تا به حال شنیده یا خوانده‌اید�� این امامت و امت نسبت به یکدیگر مسئول و متعهدند. با تعهد و مسئولیت متقابل.”
― Sayyid Mohammad Hosseini Beheshti, م‍ب‍ان‍ی�� ن‍ظری�� ق‍ان‍ون�� اس‍اس‍ی��: گ‍ف‍ت‍اره‍ای�� ح‍س‍ی‍ن‍ه�� ارش‍ا�� و م‍ش‍ه‍�� ب‍ه‌ان‍ض‍م‍ام�� م‍ت‍ن�� ک‍ام‍ل�� ق‍ان‍ون�� اس‍اس‍ی�� م‍ص‍وب‍ه�� س‍ال�� ۱۳۵۸

“بسمـ الله...
صفای طلبگی، همان دریاچۀ زلالِ آرامی‌س�� که طوفان‌ها�� مادیگری، معنویت و طمانینۀ الهی آن را آشفته نکرده است.”
― سید علی خامنه‌ا��

“من نخل شدم قرار شد خم نشوم
جز با تو و خنده هات همدم نشوم
يک سيب دگر بچين و حوايی کن
نامردم اگر دوباره آدم نشوم”
― حامد عسکری, سرمه�� ای

“می روم حسرت دریای مرا دفن کنید
اهل دیروزم و فردای مرا دفن کنید

لحدم را بگذارید و به روی لحدم
شال ابریشم لیلای مرا دفن کنید

ایل من مرده کسی نیست که چنگی بزند
وقت تنگ است بخارای مرا دفن کنید

صخره ام صخره که دلتا شده از سیلی رود
دل که خوب است فقط "تا"ی مرا دفن کنید

تا پر از روسری و سیب شود شهر شما
زیر این خاک غزل های مرا دفن کنید”
― حامد عسکری, خانمی که شما باشید

“وقتی فرد به دلیل انجام ندادن کاری که باید انجام می‌داد�� احساس گناه می‌کند�� این فکر پدید می‌آی�� که پس کاری می‌ش�� کرد و فضای حاصل از این فکر، بسیار تسکین‌دهنده‌ت�� از حقایق اگزیستانسیال طاقت‌فرسا�� زندگی است.”
― Irvin D. Yalom, Existential Psychotherapy

“لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد ، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است”
― مهدی اخوان ثالث / Mehdi Akhavan Sales

“هی فلانی! زندگی شاید همین باشد؟
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی.
من گمانم زندگی باید همین باشد.”
― اخوان ثالث

“قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،‌ام��
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب
قاصدک 1 هان ، ولی ... آخر ... ای وای
راستی ایا رفتی با باد ؟
با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای
راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند”
― مهدی اخوان ثالث / Mehdi Akhavan Sales

“مشت می‌کوب�� بر در
پنجه می‌سای�� بر پنجره‌ه��
من دچار خفقانم، خفقان
من به تنگ آمده‌ا�� از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آی! با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می‌گرد��
لب بامی
سر کوهی
دل صحرایی
که در آن‌ج�� نفسی تازه کنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد!
من هوارم را سر خواهم داد!
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما خفته‌�� چند!
چه کسی می‌آی�� با من فریاد کند”
― فریدون مشیری

“مقهى وانت مع الجريدة جالس
في الركن منسياً ، فلا أحد يهين
مزاجك الصافي ،

ولا أحد يفكر باغتيالك

كم أنت منسي وحر في خيالك!”
― محمود درويش, كزهر اللوز أو أبعد

“و كن من أنتَ حيث تكون
و احمل عبءَ قلبِكَ وحدهُ”
― محمود درويش

“في داخلي شُرْفَةٌ
لا يَمُرُّ بها أَحَدٌ للتَّحيَّة.”
― محمود درويش

“ولایت پذیری یعنی، فکرت را، عملت را، نگرش‌ه�� و روحیات و تمام ابعاد زندگی‌ا�� را با ولی زمان هم جهت کنی”
― ص��با, طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

“امام عسکری علیه‌السلا�� از قول جَدش نقل می‌کن�� که جَد بزرگوار ما فرموده است:
مؤمن، برادر پدر و مادریِ مؤمن است، «اَلمُؤمِنُ اَخُو المُؤمِنِ لِاُمَّهِ وَ اَبیهِ»،
یعنی ارتباط اینها و وثیقۀ میان اینها و پیوندی که میان دو مؤمن هست، پیوند برادریِ پدر و مادری است، نه برادریِ ناتنی حتی! این‌قد�� اینها به هم نزدیکند. مراد از مؤمن کیست؟ .. آن‌ک�� ایمان امام عسکری علیه‌السلا�� را دارد، آن‌ک�� که دنبال راه امام عسکری علیه‌السلا�� است. این چیست؟ این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و میان افراد و آحاد طرف‌دارا�� و پیروان.
1351/11/27”
― انتشارات ص��با, حلقه سوم انسان 250ساله

“صلح امام حسن، تبدیل جبهۀ جنگ از روی زمین بود به زیر زمین. امام حسن علیه‌السلا�� مبارزه را تمام نکرد، مبارزه را قطع نکرد، جای مبارزه را عوض کرد، از روی زمین مبارزه را برد به زیر زمین. تشکیلاتی‌ا�� کرد، حزبی‌ا�� کرد، مخفی‌ا�� کرد، نهانش کرد. ۱۳۵۲/۱۱/۱۳

حلقات «انسان ۲۵۰ساله»/ حلقۀ سوم”
― انتشارات ص��با, حلقه سوم انسان 250ساله

“اگر انسان رابطۀ خود با خدا را درست کرد
خداوند رابطۀ او با مردم را درست خواهد کرد”
― انتشارات ص��با, چهل حدیث از امامین صادقین

“«این، جریانی که به نام روشنفکری در ایران پدید آمد ـ ادامه پیدا کرد و تا امروز هم آن جریان هنوز یک بقایایی دارد ـ ..با این سه خصوصیت به‌وجو�� آمد:

بی‌اعتنای�� به ایران،

بی‌اعتنای�� به اسلام و

بی‌اعتنای�� به مردم؛ این سه خصوصیت.

در طول زمان البته روشنفکرانی بودند که این‌طو�� نبودند و خیلی کم بودند. از گذشته‌ها�� دور حرفی نمی‌زنی��. اما در گذشته‌ها�� نزدیک، جلال آل‌احم�� جزو نمونه‌ها�� بارز روشنفکری بود که این خصوصیت‌ه�� را نداشت. او نه به اسلام بی‌اعتن�� بود، نه به ایران بی‌اعتن�� بود و نه به مردم.1359/2/27»

گفتار جریان روشنفکریِ اسلامی در ایران”
― انتشارات ص��با, جریان روشنفکری اسلامی در ایران

“باید به ذهنیت دانشجویان و جوانان و اعتقادات و روحیۀ اسلامی و انقلابی آنها، خیلی توجه بشود.
حقیقتاً جوانان موتور و راه‌اندازندۀ حرکت‌ها�� بزرگ ـ هم مثبت و هم منفی ـ در جامعه هستند. اگر ما بتوانیم این مجموعۀ جوان بافرهنگ را که در نقطه‌ا�� به نام دانشگاه جمع شده‌اند�� به‌سم�� روحیۀ انقلابی و اسلامی جهت بدهیم، به نظرم می‌رس�� که کشور و انقلاب، بزرگ‌تری�� سود را از این بابت خواهد برد.
۱۳۶۸/۹/۲۱&�����ܴ�;
― انتشارات ص��با, عهد مشترک