ŷ������

“فرار از تعهدها، در حقیقت فرار از خویشتن است.”
― علامه جعفری

“اساسی ترین عامل شکست انسانیت در دوران ما، به شوخی گرفتن و بی اعتنایی به تعهد است.”
― علامه جعفری

“معمای حیات قابل حل نیست، مگر این که ابدیت در برابر آن باشد.”
― علامه جعفری

“می گفت دگرباره به خوابم بینی / پنداشت که بعد از این مرا خوابی هست”
― ابوسعید ابوالخیر

“علی فریاد می زند:
خدا
من به خاطر ترس از جهنمت تو را نمی پرستم
به بهشت تو نیز طمعی ندارم
تو شایسته ی پرستشی
و محرک من فقط عشق به تو است.”
― مصطفی چمران, دعای کمیل

“خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد ازآن...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...

در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...”
― سید حمیدرضا برقعی, طوفان واژه‌ه��

“رشد آدمی در زندگی رسالت اوست.”
― al-sayyid Musa al-Sadr, حدیث سحرگاهان

“به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
ز غرور و ناز گفتی که مگر هنوز هستی”
― فروغی بسطامی

“...ما را که تو منـظـــوری خــاطـــر نـرود جـــایی”
― Saadi

“عشق، تا در دل بیچاره فروریختنی است
دل اگر کوه، به یکباره فروریختنی است”
― فاضل نظری

“آن کس ک به سوی تو کوچ کند،راهش نزدیک است.”
― مفاتیح الجنان-ابوحمزه ثمالی

“و کسی که به دنبال نور است این نور هرچه قدر کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد شد.”
― مصطفی چمران

“فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد”
― سید حمیدرضا برقعی, رقع��

“اهل بیت(ع) گفته اند: کسی که شأن انسانی اش را در میان آفریده های خدا بفهمد، گناه نمی کند.”
― سید محمد سادات اخوی, رنج آدم شدن: در احوال دینداری و زندگی امروز

“عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن! اما ظاهرگرایان از کعبه نیز تنها سنگ‌های�� را می‌پرستن��. تمامیت دین به امامت است، اما امام تنها مانده و فرزندان امیه از کرسی خلافت انسان کامل تختی برای پادشاهی خود ساخته‌ان��...

جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرک بت پرست که در درون آدمی است ایمان نیاورد، چه سود که بر زبان لا اله الا الله براند؟ آنگاه جانب عدل و باطن قبله را رها می‌کن�� و خانه کعبه را عوض از صنمی سنگی می‌گیر�� که روزی پنج بار در برابرش خم و راست شود و سالی چند روز گرداگردش طواف کند...”
― Seyyed Mortaza Avini, فتح خون

“ساحل را دیده‌ا�� که چگونه در آیینه آب وارونه انعکاس یافته است؟ سرّ آنکه دهر بر مراد سفلگان می‌چرخ�� این است که دنیا وارونه آخرت است.”
― Seyyed Mortaza Avini, فتح خون

“ای خدا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر می‌فروشن�� ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره‌دلا�� مغرور و متکبر را به زانو درآورم، آنگاه خود خاضع‌تری�� و افتاده‌تری�� فرد روی زمین باشم.
ای خدای بزرگ، این‌ه�� که از تو می‌خواه�� چیزهایی است که فقط می‌خواه�� در راه تو به کار اندازم و تو خوب می‌دان�� که استعداد آن را داشته‌ا��. از تو می‌خواه�� مرا توفیق دهی که کارهایم ثمربخش شود و در مقابل خسان سرافکنده نشوم.
من باید بیشتر کار کنم، از هوی و هوس بپرهیزم، قوای خود را بیشتر متمرکز کنم و از تو نیز ای خدای بزرگ می‌خواه�� که مرا بیشتر کمک کنی.

دست‌نوشت�� 10 شهریور 1340 در آمریکا
خدا بود و دیگر هیچ نبود، صفحه 28
نویسنده: شهید دکتر مصطفی چمران”
― Mostafa Chamran

“تو ای دوستدار علی، تو ای دوستدار فاطمه، و تو ای دوستدار حسنین؛ فکر مکن که دوستی تو نسبت به آنها به این است که چیزی نذرشان کنی! مثلا سفره نذرشان کنی، چلچراغ نذرشان کنی... این دوستی آنها نیست. آنها اهل این حرفها نیستند تا دوستیشان به این چیزها باشد. دوستی تو به آنها در کجا نمودار می‌شود�� فقط یک جا، و آن رفتار تو، عقیده تو، اندیشه تو، فکر تو و عمل توست. هر قدر عقیده و اندیشه و عملت به اینها نزدیکتر باشد نشانه آن است که دوستی راستین صحیح آنها در تو ریشه دار تر است. محبت اهل بیت و ولایت آنها بازده و ثمره‌ا�� جز اطاعت بیشتر خدا و پرهیز بیشتر از معصیت خدا ندارد.”
― Sayyid Mohammad Hosseini Beheshti, ولایت، رهبری، روحانیت

“معلوم شد جامعه ما اگر بخواهد به راستی جامعه اسلامی بماند و اسلام اصیل بر آن حکومت کند، باید فقیه در جامعه هم رهبری فقاهتی کند هم رهبری ولایتی. یعنی باید نبض حکومت در دست فقیه باشد. حالا شما بروید جار و جنجال راه بیاندازید و داد و قال کنید که نگفتیم بالاخره آخوندیسم می‌شو��! نگفتیم بالاخره این انقلاب سر از حکومت آخوندها در می‌آور��! اما خوشبختانه شما مردم متدین باایمان انقلابی گول این حرف‌ه�� را نمی‌خوری��! علمای اسلام اگر در مقام ولایت، دنیاطلبی کردند، اگر اخلاقشان اخلاق طاغوتی شد، اگر اینهایی که تا قبل از ولایت فقیه با مردم خاکی و متواضع بودند حالا برای مردم قیافه گرفتند و حرکت کردند و نشست و برخاست کردند، اگر در رفت و آمدهایشان بوق و کرنا و اسکورت و پس برو پیش بیا پیدا کردند، اگر به جای اینکه در خانه‌هایشا�� بنشینند کاخ نشین شدند، اگر گارد برای خود درست کردند، اگر از این کارها کردند، من اصلا می‌گوی�� اینها فقیه جامع الشرایط نیستند تا ولایت داشته باشند! اما اگر اینها در دوره ولایت فقیه، رفتارشان با مردم همان بود که قبلا بود، اگر زندگی‌شا�� همان بود که قبلا بود، اگر رفت و آمدهایشان همان بود که قبلا بود، آنوقت آخوندیسم چه معنا دارد! معنایش این است که بگوییم این انقلاب در پی آن است که قوانین اسلام و مُرّ اسلام را حاکم کند. مگر ما غیر از این می‌خواستیم�� اگر آخوندیسم معنایش حاکمیت مُرّ اسلام و اسلام با شناخت فقیه و با مراقبت فقط بر اجرای اسلام است، این آخوندیسم برای ما مطلوب است. ای آخوند! گوشَت را باز کن که این آخوندیسم تو را در قانون اساسی‌ما�� وصف کرده‌ای��. گفته‌ای�� فقیه اسلام‌شنا�� و صاحبنظر در مسائل اسلام، عادل، باتقوا، شجاع، آگاه به مسائل زمان، مدیر و مدبر. من مسلمان از حکومت کردن چنین آخوندی استقبال می‌کن��.”
― Sayyid Mohammad Hosseini Beheshti, ولایت، رهبری، روحانیت

“و شما ای روحانیون عزیزی که مسئولیت‌ها�� مختلف ولایت فقیه را بر عهده گرفته‌ای�� و گوشه‌های�� از اعمال این ولایت فقیه را عهده‌دا�� شده‌ای��! شما را به خدا سوگند، لباس پوشیدنتان، اخلاق و رفتار و معاشرتتان، نشست و برخاستتان، آمد و شدتان، منزل و مأوایتان، همه چیزتان چنان باشد که این مردم ببینند شما کسانی هستید که از علم و معرفت و فقه اسلامی و عدالت و تقوای اسلامی و آشنایی به مسائل امروز امت اسلام و جهان، سهمی وافر و اگر نه در حد عالی ولی لااقل در حد مطلوب و مقبول و مورد قبول دارید، تا این انسان‌ها�� پرشور باایمانی که در برابر مخالفان ولایت فقیه اینگونه سینه سپر کرده‌ان�� روز به روز سرافرازتر و سربلندتر باشند.
مبادا رفتار من، وضع من، آمد و شد من، در مردم این شک و تردید را به وجود آورد که ای بابا، اینها هم وقتی به مقام و مسند اعمال ولایت و حکومت و اداره جامعه رسیدند، بو و رنگ طاغوتی پیدا کردند! اگر چنین شود، آن وقت خیانت و ضربتی را که ما به انقلاب و اسلام وارد کرده‌ای�� از خیانت و ضربت دشمنان دیگر سنگین‌تر�� و عقاب و عذاب و کیفر دنیا و آخرتش بر ما گرانتر خواهد بود. روحانیت عزیز، علمای اسلام، در هر خدمتی هستید و هستیم، سخت مراقب این نکته باشیم.”
― Sayyid Mohammad Hosseini Beheshti, ولایت، رهبری، روحانیت

“به مسلمان ها گفته مى‌شو�� اَطیعوالرَّسولَ: باید از این پیامبر فرمان ببرید. تعیینى است، ولى تحمیلى نیست. چون وقتى مسلمانان به فرزند عبداللّه به عنوان نبى‌الل�� و رسول اللّه معتقد شدند و ایمان آوردند، زمینه قبول اطاعت او را با خود در دل دارند. تعیینى هست ولى تحمیلى نیست.

ولى امروز در این عصر غیبتِ امامِ معصومِ منصوبِ منصوص، در این عصر، امامت، دیگر تعیینى نیست؛ تحمیلى هم نیست؛ بلکه شناختنى و پذیرفتنى یا انتخابى است. بنابراین رابطه امت و امامت در عصر ما یک رابطه مشخص است. دقت بفرمایید! شناختن آگاهانه و پذیرفتن نه تعیین و نه تحمیل. شما در طول این قرن‌ها�� متمادى هیچ جا خوانده‌ای�� یا از هیچ کس شنیده‌ای�� که مرجع تقلید و رهبر دینى را به مردم تحمیل کرده باشند و بگویند مجبورید از او تقلید کنید؟ آیا شما تا به حال شنیده یا خوانده‌اید�� این امامت و امت نسبت به یکدیگر مسئول و متعهدند. با تعهد و مسئولیت متقابل.”
― Sayyid Mohammad Hosseini Beheshti, م‍ب‍ان‍ی�� ن‍ظری�� ق‍ان‍ون�� اس‍اس‍ی��: گ‍ف‍ت‍اره‍ای�� ح‍س‍ی‍ن‍ه�� ارش‍ا�� و م‍ش‍ه‍�� ب‍ه‌ان‍ض‍م‍ام�� م‍ت‍ن�� ک‍ام‍ل�� ق‍ان‍ون�� اس‍اس‍ی�� م‍ص‍وب‍ه�� س‍ال�� ۱۳۵۸

“ولایت پذیری یعنی، فکرت را، عملت را، نگرش‌ه�� و روحیات و تمام ابعاد زندگی‌ا�� را با ولی زمان هم جهت کنی”
― ص��با, طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

“اَلْقَلبُ ثَلاثَةُ اَنْوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالدُّنْيَا وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْعُقْبَي وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْمَوْلَي.وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالدُّنْيَا لَهُ الشِّدَّةُ وَ الْبَلاءُ وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْعُقْبَي فَلَهُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَي وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْمَوْلَي فَلَهُ الدُّنْيَا وَ الْعُقْبَي وَ الْمَوْلَي.”
― محمد رسول الله, صلي الله عليه وآله و سلم

“تشخیص درست راه و روش گسترش فرهنگ قرآنی، در گرو شناختی صحیح از فرهنگ قرآنی است.”
― علی صبوحی طسوجی

“ما همیشه دنبال امامی بوده‌ای�� که از ما اطاعت کند. امام خوب در دید ما امامی است که: از ما اطاعت کند، اگر مریض شدیم، ما را شفا دهد، اگر گناه کردیم، شفاعت کند، اگر بی‌پو�� شدیم، پول بدهد، اگر زن خواستیم، زن بدهد،... درحالی‌ک�� ما باید دنبال امام باشیم و ببینیم که او از ما چه می‌خواهد�� آن وقت به هر چه که بخواهیم می‌رسی��.”
― علی صبوحی طسوجی

“تنها راه پندپذیری از قرآن تدبر در قرآن است.”
― علی صبوحی طسوجی