ŷ

Zahra > Zahra 's Quotes

Showing 1-12 of 12
sort by

  • #1
    José Mauro de Vasconcelos
    “دیگر به راستی می دانستم درد یعنی چه. درد به معنای کتک خوردن تا حد بیهوشی نبود. بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود. درد یعنی چیزی که دل آدم را در هم می شکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آنکه بتواند رازش را برای کسی تعریف کند.، دردی که انسان را بدون قدرت دست و سر باقی می گذارد و انسان حتی یارای آن را ندارد که سرش را روی بالشت حرکت دهد. ”
    Jose Mauro De Vasconcelos , O Meu Pé de Laranja Lima

  • #2
    Oriana Fallaci
    “ زنده گی یعنی خسته گی!کوچولو!
    زنده گی یه جنگه که هر روز تکرار میشه وُ عَوضِ شادیهاش –ک� تنها قدِ یه پِلک به هم زَدَن دَووم دارن � باید بَهای زیادی بِدی!

    نامه به کودکی که هرگز زاده نشد -
    Oriana Fallaci]

    Oriana Fallaci

  • #3
    Oriana Fallaci
    “You belong neither to God nor the state nor me. You belong to yourself and no one else.”
    Oriana Fallaci, Letter to a Child Never Born

  • #4
    Oriana Fallaci
    “عادت بدترین بیماریه. کاری می کنه که آدم به هر بدبختی و هر دردی سر خم کنه و بتونه کنار آدمای نفرت انگیز دووم بیاره”
    Oriana Fallaci, A Man

  • #5
    John  Williams
    “To read without joy is stupid.”
    John Williams

  • #6
    Farhad Pirbal
    “مادام که پول یک جفت کفش در پاریس
    شکم سی گرسنه را در سیبری سیر می� کند

    مادام که سه کرون سرد سوئدی
    برابر است با معاش سی و سه روز سی و سه انسان بینوا در سومالی

    مادام که ارزش یک پيپسی کولا در شیکاگو
    یک ماه کل خوراک آدمی در هولیر* است

    مادام که یک پوند، قیمت دو پیت بنزین در سارایوو است

    مادام که نرخ یک عمامه در عربستان
    معادل نرخ دو خانه است برای یک بی خانمان در ارمنستان

    مادام که یک مارک آلمانی
    یک قوطی پنیر و یک گونی سیب� زمینی در پترزبورگ است

    مادام که قیمت یک شلوارک در ژنو
    بهای پانزده دست کت و شلوار در بمبئی است

    مادام که یک دلار نامرد، پانصد دینار در سلیمانیه* است
    مادام که سی تا پانصد دینار حتی لیوانی فالوده در ونیز نمی شود
    .باید این جهان سرتاسرش ویران شود”
    فرهاد پیربال

  • #7
    Farhad Pirbal
    “نگاه کن هیتلر چە بر سر نیچە آورد، یا آمریکایی ها چە بر سر آلبرت انیشتاین، یا بر سر سلمان رشدی و اسپینوزا و مایاکوفسکی و مارلن مونرو و فرخزاد و� همەشان را مثل مسیح بر صلیب کشیدند، خون هاشان را بعدا بە کتابفروشی های میدان انقلاب تهران سپاردند”
    فرهاد پیربال

  • #8
    Oriana Fallaci
    “Life is such an effort, Child. It's a war that is renewed each day, and its moments of joy are brief parentheses for which you pay a cruel price.”
    Oriana Fallaci, Letter to a Child Never Born

  • #9
    Colette Gauthier-Villars
    “It's so curious: one can resist tears and 'behave' very well in the hardest hours of grief. But then someone makes you a friendly sign behind a window, or one notices that a flower that was in bud only yesterday has suddenly blossomed, or a letter slips from a drawer... and everything collapses. ”
    Colette

  • #10
    Jack Kerouac
    “One day I will find the right words, and they will be simple.”
    Jack Kerouac, The Dharma Bums

  • #11
    Shayna Klee
    “The future is you revisiting places you've once been, with a fresh set of eyes. It's the closest thing we can ever get to time traveling.”
    Shayna Klee, The Purple Palace & other poems

  • #12
    Abdulla Pashew
    “چگونه برسم به تو؟
    ،اگر بهشتی
    به من بگو
    .تا به درگاه تمام خدایان دعا کنم

    ،اگر دوزخی
    به من بگو
    .تا دنیا را از گناهان پُر کنم

    چگونه برسم به تو؟
    ،اگر سرزمینی اشغال شده ای
    به من بگو
    تا برایت پرچمی
    .از پوست خود بدوزم

    ،اگر مانند من مهاجری
    مرزی به دورم بکش
    .و من را سرزمین خود کن
    حالا بگو: چگونه می توانم برسم به تو؟”
    (Ebdulla peşêw)عه‌بدوڵ� په‌شێ�



Rss