ŷ

فاطمه مهرآوران > فاطمه's Quotes

Showing 1-13 of 13
sort by

  • #1
    احمدرضا احمدی
    “با لبخند
    نشانی خانه ی تو را می خواستم
    همسایه ها می گفتند سالها پیش
    به دریا رفت
    کسی دیگر از او
    خبر نداد
    به خانه ی تو
    نزدیک می شوم
    تو را صدا می کنم
    در خانه را می زنم
    باران می بارد
    نوز
    باران می بارد”
    Ahmadreza Ahmadi

  • #2
    احمد شاملو
    “راست است که صاحبان دل های حساس نمی میرند...بی هنگام ناپدید میشوند”
    احمد شاملو / Ahmad Shamloo

  • #3
    احمد شاملو
    “کوه از نخستین سنگ آغاز می شود و انسان از نخستین درد”
    احمد شاملو

  • #4
    احمد شاملو
    “گر بدین سان زیست باید پست
    من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم
    بر بلند کاج خشک کوچه بن بست

    گر بدین سان زیست باید پاک
    من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه
    یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک!”
    احمد شاملو

  • #5
    Forugh Farrokhzad
    “همه می ترسند
    همه می ترسند
    اما من و تو
    به چراغ و اب و آینه پیوستیم و نترسیدیم”
    فروغ فرّخ‌زا�

  • #6
    Forugh Farrokhzad
    “در کوچه باد می اید
    این ابتدای ویرانیست
    آن روز هم که دست های تو ویران شدند باد می آمد ”
    فروغ فرخزاد / Forough Farrokhzad, گزینه اشعار فروغ فرخزاد

  • #7
    Forugh Farrokhzad
    “بدي‌ها� من به خاطر بدي كردن نيست. به خاطر احساس شديد خوبي‌ها� بی‌حاص� است. مي‌خواه� به اعماق زمين برسم. عشق من آن‌جاست� در آنجايي كه دانه‌ه� سبز مي‌شون� و ريشه‌ه� به‌ه� مي‌رسن� و آفرينش، در ميان پوسيدگي خود را ادامه مي‌ده�. گويي بدن من يك شكل موقتي و زودگذر آن است. مي‌خواه� به اصلش برسم. مي‌خواه� قلبم را مثل يك ميوه‌� رسيده به همه‌� شاخه‌ها� درختان آويزان كنم”
    فروغ فرخزاد / Forough Farrokhzad

  • #8
    William Shakespeare
    “Then hate me when thou wilt; if ever, now;
    Now, while the world is bent my deeds to cross,
    Join with the spite of fortune, make me bow,
    And do not drop in for an after-loss:
    Ah! do not, when my heart hath ‘scaped this sorrow,
    Come in the rearward of a conquered woe;
    Give not a windy night a rainy morrow,
    To linger out a purposed overthrow.
    If thou wilt leave me, do not leave me last,
    When other petty griefs have done their spite,
    But in the onset come: so shall I taste
    At first the very worst of fortune’s might;
    And other strains of woe, which now seem woe,
    Compared with loss of thee, will not seem so.”
    William Shakespeare

  • #9
    Anton Chekhov
    “Don't tell me the moon is shining; show me the glint of light on broken glass.”
    Anton Chekhov

  • #10
    Anton Chekhov
    “Perhaps man has a hundred senses, and when he dies only the five senses that we know perish with him, and the other ninety-five remain alive.”
    Anton Chekhov, The Cherry Orchard

  • #11
    افشین یداللهی
    “مردن فقط با مرگ اتفاق نمی‌افت�
    مردن گاهی همین زندگیست
    که نه تمام می‌شو�
    نه شروع”
    افشین یداللهی

  • #12
    سیدعلی صالحی
    “من ناروا بسیار شنیده و
    خود خاموش به سایه نشسته ام
    من دردها بسیار دیده و
    خود در خود خسته، شکسته ام
    اما هرگز
    به روی رویاهای خویش نیاورده ام
    که بر من چه رفته،
    چه می رود...”
    سید علی صالحی

  • #13
    سیدعلی صالحی
    “مهم نیست پل ها را
    از کدام سویِ رودِ بزرگ بنا می کنند
    ما به آب خواهیم زد
    ما
    از پرده هایِ تو در تویِ این تقدیرِ مزخرف
    عبور خواهیم کرد”
    سید علی صالحی



Rss