شب هشتم ژانویه� ۱۹۹۳، ژانکلو� رومان با ضربه ای به کاسه� سر همسرش او را به قتل رساند. صبح روز بعد، او دو فرزند هفتسال� و پنجسالهشا� را نیز با شلیشب هشتم ژانویه� ۱۹۹۳، ژانکلو� رومان با ضربه ای به کاسه� سر همسرش او را به قتل رساند. صبح روز بعد، او دو فرزند هفتسال� و پنجسالهشا� را نیز با شلیک کارابین از پا درآورد. سپس راهی خانه� پدر و مادرش در حدود صد کیلومتری آنج� شد و آنه� را نیز کشت. بعد به خانه برگشت و مقداری داروی تاریخمصرفگذشت� خورد. ژانکلو� رومان از این ماجرا جان به در برد. تحقیقات خیلی زود نشان داد که آنچه او طی هجدهسا� از خود و زندگیا� ترسیم کرده بود چیزی جز دروغ نبوده است. همه تصور میکردن� رومان پزشک و محقق سازمان جهانی بهداشت است، اما او درواقع در پایان سال دوم رشته� پزشکی ترک تحصیل کرده بود و روزهایش را به پرسهزد� در جادهه� و پارکینگه� و هتله� و کافهه� میگذران�- زندگی مخفیانها� یکسره تهی و پوچ. رومان خرج همسر و فرزندانش را با کلاهبرداری از پدر و مادرش، والدین همسرش، معشوقها� و دیگر نزدیکانش در میآور�. اوج شیادی ننگین او آنج� بود که داروهای تقلبی ضدسرطان را به قیمتی گزاف به یکی از نزدیکانش فروخت. سه سال بعد از قتلعام� دادگاه ژانکلو� رومان برگزار و وی به حبس ابد محکوم شد. او که زندانی نمونها� به حساب میآمد� ادعا میکر� که باور مسیحی استواری در جانش ریشه دوانده است، ایمانی که تاثیر عمیقی بر ملاقاتکنندگان� میگذاش�.
-فکر میکردم بیشتر در فرمت داستان باشه ولی بیشتر گزارشنویسی�. چون نویسنده با قاتل نامهنگار� میکرده انتظارم کمی فراتر از مطالب دادگاه بود ولی همونطور که خود نویسنده در مصاحبه ی انتهای کتاب بهش اشاره میکنه نباید از چنین قاتل و دروغگویی انتظار داشت که اطلاعات جدیدی در اختیار این نویسنده قرار بده :) چیزی که بیشتر من رو جذب کرد و تا آخر کتاب نگه داشت این بود که این جنایت واقعا اتفاق افتاده. اگر جنایت واقعی نبود و داستان بود ۰.۵ هم نمیدادم. اصلا مگر همچین چیزی باور پذیره؟ کسی واقعا میتون� ۱۸ سال به همسرش، پدر و مادرش، دوستانش درباره ی زندگیش دروغ بگه؟ همسر و دوستانی که با اون شخص داخل یک دانشگاه درس میخوندند. دانشگاهی که او از سال دوم انصراف داد ولی کسی متوجه نشد. خوندنش در کل خالی از لطف نیست ولی برای من نحوه ی روایت mid بود راستش و شخصیت ژانکلو� جالب بود.
چیزی که نمیتون� قبولش کنم اینه که سال ۲۰۲۲ آزاد شده:))) کسی که همسرش، دو فرزندش و پدر مادرش رو کشته؛ همچنین به قتل پدر همسرش مشکوکه و اقدام به قتل معشوقها� هم کرده الان آزاد شده. من به اون چرت و پرت های مسیحیشد� و ایمان و خدا رو پیداکردن اهمیتی نمیدهم. طرف قاتله و حبس ابد گرفته و بعد از ۲۶ سال در سن ۶۵ سالگی آزاد شده. از اعضای خانواده� زنش راجع به آزاد شدنش: “The word ‘free� is hard to hear� For me, he’s won.�
از متن کتاب: یک دروغگو معمولا میکوش� حرفهای� موجه به نظر برسد. آنچه ژانکلو� نقل میکر� موجه نبود، پس باید حقیقت میداش�.