بعد از سه سال دوباره خوندمش و بیشتر درک کردم معنای عشقی که میگ� رو. حرفهای� داشت که مدته� بود میخواست� بگم. نادر ابراهیمی از عشق مینویس� و من ایمابعد از سه سال دوباره خوندمش و بیشتر درک کردم معنای عشقی که میگ� رو. حرفهای� داشت که مدته� بود میخواست� بگم. نادر ابراهیمی از عشق مینویس� و من ایمانم به عشق محکمت� میش�....more
با تک تک جملهها� میش� زندگی کرد از بس که خوبه. 8->> در حدی که میخوا� برم بخرمش ؛ ده بار دیگه� بخونم. :- شورش رو در آوردن خیلی خیلی زیاد خوب بود. :} با تک تک جملهها� میش� زندگی کرد از بس که خوبه. 8->> در حدی که میخوا� برم بخرمش ؛ ده بار دیگه� بخونم. :- شورش رو در آوردن خیلی خیلی زیاد خوب بود. :} #گریه
مگر به آنه� نگفتم که بازگشت مَحَبّت را خراب نمیکند� فراموشی را بستاییم. یاد انسان را بیمار میکن�.
شب از من خالیس� هلیا .. شب از من ، و تصویر ِ پروانهه� خالیس�. :-<<...more
فروغ رو خیلی دوست دارم. خیلی زیاد میفهممش. «من سردم است من سردم است و انگار هیجوق� گرم نخواهم شد.»
« ما هرچه را که باید از دست داده باشیم از دست دادها�فروغ رو خیلی دوست دارم. خیلی زیاد میفهممش. «من سردم است من سردم است و انگار هیجوق� گرم نخواهم شد.»
« ما هرچه را که باید از دست داده باشیم از دست دادهای�.»
+
باید فهمید فروغ تو چه موقعیت زمانی و احساسی این مجموعه رو سروده که انقدر منتظر دستی برای کمک�. منتظر یه نفره. یه نفر که بیاد دستشو بگیره.و آخر می دونه که کسی برای نجات ش نمی آد. انقدر خودش رو جدا مونده و درک نشده می دونه. و من با تمامِ وجودم شعرهاش رو میفهم�....more
امتیازش چاهار و نیمِ در واقع. آقای پ گفت:«پسرجون،تو هرچی از این قرارگاه غمانگی� ِ غمانگی� ِ غمانگی� دورتر و دورتر بشی،بیشتر و بیشتر امیدو پیدا میک�امتیازش چاهار و نیمِ در واقع. آقای پ گفت:«پسرجون،تو هرچی از این قرارگاه غمانگی� ِ غمانگی� ِ غمانگی� دورتر و دورتر بشی،بیشتر و بیشتر امیدو پیدا میکن�.» میدانی� شنیدن " تو میتونی" از زبون یه بزرگسال چه هیجانی داره؟«» - خب زندگی مبارزه� دائم بین فردی بودن و عضوی از اجتماع بودنه. ...more