Fateme Beygi's Reviews > تابوتها� دستساز� گزارش واقعی از یک جنایت آمریکایی
تابوتها� دستساز� گزارش واقعی از یک جنایت آمریکایی
by
by

سبک گزارش-داستان خیلی توی ایران نوشته نشده یا شاید بهتره بگم جانیفتاده اما کاپوتی این شیوه رو برای کارهای خودش به کار می گیره و خیلی هم خوب از پسش براومده. این اولین کاری بود که ازش می خوندم . به احتمال اوایل کمی اذیت بشین اما به مرور که به سبک گزارش-داستان عادت کنین به راحتی با فضای کار ارتباط برقرار می کنین. برای من که این شیوه مثل دیدن یه فیلم سینمایی بود چون هم جزئیات لازم و تصویری رو بهم می داد هم حس وتفکر اول شخص ماجرا رو. این رو باید اضافه کنم که دقت کنین شما با یه رمان جنایی یا کارآگاهی آن چنانی طرف نیستین. شاید موضوع محوری این چنین باشه اما به دلیل مستند بودن ماجراست که نویسنده این سبک رو انتخاب کرده که هم به واقعیت وفادار باشه هم پرداخت جذابی برای مخاطب داشته باشه. پس این یه مرزه بین واقعیت و رگه های داستانی. بنابراین نباید توقع داشت که هیجان انگیزی یا جذابیت فوق العاده ی کارهای جنایی یا کارآگاهی رو داشته باشه چون توی اونا نویسنده مجازه هر چقدر که لازم می دونه به کارش شگفتی ببخشه و از تمام عناصر داستان بهره بگیره تا اثرگذارتر باشه اما ترومن کاپوتی تنها توصیف می کنه و کمی هم حس و حال خودِ اول شخصش رو در اون لحظات به کار اضافه می کنه. پس اونطوری با کارهای جنایی مقایسه اش نکنین که به نتیجه برسین ضعیفه یا بده. توی سبک خودش بسنجینش.
فارغ از اینا باید بگم ایده ی کلی جنایت هم به شدت جذابه؛ این که قاتل برای کسایی که می خواد بکشه یه تابوت دست ساز به همراه عکسی از خود اون فرد درش، رو براشون می فرسته و ترس رو می اندازه به جونشون تا موقع مرگشون بشه. قاتلی که تا انتهای داستان هم هویتش معلوم نمی شه اما براساس تمام حدس و گمان ها و اون پایان بندی تقریبا باز و تقریبا هم بسته-معلوم نامعلوم- می شه حدس زد کار کی بوده اما یه جورایی انگار اطمینانی وجود نداره. هیچ چیزی قابل اثبات و یقین نیست. شکی که در سرتاسر داستان همراه کارآگاهاست تا آخر پیش میاد و حتی بعد از تموم شدن کتاب نیز ذهن مخاطب رو درگیر خودش کرده و ادامه پیدا می کنه؛ تردیدی همیشگی.
فارغ از اینا باید بگم ایده ی کلی جنایت هم به شدت جذابه؛ این که قاتل برای کسایی که می خواد بکشه یه تابوت دست ساز به همراه عکسی از خود اون فرد درش، رو براشون می فرسته و ترس رو می اندازه به جونشون تا موقع مرگشون بشه. قاتلی که تا انتهای داستان هم هویتش معلوم نمی شه اما براساس تمام حدس و گمان ها و اون پایان بندی تقریبا باز و تقریبا هم بسته-معلوم نامعلوم- می شه حدس زد کار کی بوده اما یه جورایی انگار اطمینانی وجود نداره. هیچ چیزی قابل اثبات و یقین نیست. شکی که در سرتاسر داستان همراه کارآگاهاست تا آخر پیش میاد و حتی بعد از تموم شدن کتاب نیز ذهن مخاطب رو درگیر خودش کرده و ادامه پیدا می کنه؛ تردیدی همیشگی.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
تابوتها� دستساز� گزارش واقعی از یک جنایت آمریکایی.
Sign In »
Reading Progress
February 16, 2016
–
Started Reading
February 16, 2016
– Shelved
February 16, 2016
– Shelved as:
رمان
February 23, 2016
–
22.77%
"در میان تمام موجودات آفریده، انسان نفرت انگیزترین است. در میان تمام ابنای وجود، تنها و یگانه موجودی است که بدخواهی دارد، که پست ترین تمام غرایز و امیال و رذایل است. نفرت آورترینشان. تنها موجودی است که برای تفریح، عذاب می دهد. با این که می داند عذاب است. همچنان که در سیاهه ی تمام جان داران، تنها موجودی است که ذهنی کثیف و خطرناک دارد.
(نقل قولی از مارک تواین در این کتاب)"
page
23
(نقل قولی از مارک تواین در این کتاب)"
February 25, 2016
–
76.24%
"مادربزرگ میسن هیچ وقت کلمه ی مرگ به زبونش نمی اومد. وقتی کسی می مرد به خصوص کسی که براش مهم بود، همیشه می گفت" دوباره صدا شده." منظورش این بود که نرفته زیر خاک، برا همیشه گم و گور نشده؛ بلکه برعکس، آدمه دوباره صدا شده که برگرده به سرزمین کودکی خوش و خوشحالش، به دنیایی که توش همه چی زنده است.
(یه جورایی دلنشین ترین تعبیر از مرگ برای من بود. به خصوص اون بخش برگشتن به کودکیِ خوب.)"
page
77
(یه جورایی دلنشین ترین تعبیر از مرگ برای من بود. به خصوص اون بخش برگشتن به کودکیِ خوب.)"
February 28, 2016
–
Finished Reading
Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)
date
newest »

message 1:
by
Neda
(new)
Feb 28, 2016 05:44AM

reply
|
flag