ŷ������

فکر می¬کنم من این کتابو با ترجمه¬یِ ذبیح¬اللهِ منصوری خوندم. اون زمان، شاید 13_14 سال¬ام بود. نمی دونم تابستون بود یا عید. یادمه که اومده بودم شمال خونه¬یِ خاله¬م و این کتاب اونجا بود. بیکار بودم. کتابو وَرداشتم، شروع کردم به خوندن¬. خیلی زود از داستان¬اش خوش¬ام اومد. همه¬یِ چیزایی که تویِ داستان پیش می¬اومدو تویِ ذهن¬ام مثلِ یه فیلم می¬دیدم. باورم نمی¬شد که داستانی که تویِ یه کتاب می خونی، می-تونه تا این اندازه جذّاب باشه. الان که فکر می¬کنم اون دوره، یکی از جالب¬ترین دوره¬هایِ زندگی¬م بود. همچین کتابایی باعث شدن که من از کتاب خوندن خوش¬ام بیاد.