Peiman E iran's Reviews > مدیریت کوروش کبیر
مدیریت کوروش کبیر
by
by

دوستانِ گرانقدر، در این کتاب مورخِ بزرگ «گزنفون» اطلاعاتِ بسیار ارزشمند و اسنادِ مهم و خواندنی از «کوروش بزرگ» ارائه نموده است .. این کتاب را بسیاری از سیاستمداران و دولتمردانِ بزرگ در تاریخ خوانده و از آن درسها آموخته اند و خواندنِ آن را به فرزندانشان نیز سفارش کرده اند
----------------------------------------------
عزیزانم� این کتاب از 8 فصل تشکیل شده است که هر فصل بخش هایِ گوناگونی دارد و یکی از زیباترین و بهترین فصل های آن، فصل هفتم است که زنده یاد «کوروش» در بسترِ مرگ آرمیده است و سفارش هایِ بسیار دلنشین و زیبایی به فرزندانش میکند
البت� در آغازِ کتاب به طورِ کلی در موردِ نحوۀ آموزش و پرورشِ ایرانیان و چگونگیِ آماده سازیِ فرزندانِ خود برایِ زندگی و دفاع از خاکِ سرزمینشان نیز توضیحاتی عالی ارائه نموده است که تنها میتوان افسوس خورد که چه بوده ایم و اکنون به چه اوضاع و احوالِ فلاکت باری رسیده ایم
البت� دوستانِ خردگرا، تنها نظم و قدرتِ کوروش، او را بزرگ نکرده است، اگر از کوروش، که پادشاهِ هخامنشیان بود، هنوز به نیکی یاد میکنند و بزرگمردِ تاریخ لقبش داده اند و حرمت پادشاهی اش را، از دیگران متمایز کرده اند، از آن روست که او، جامعۀ روزگارِ خویش را به آموزشها و آدابی وادار کرده بود که در آن آداب و قوانین، زنان از ارزش و جایگاه بالایی برخوردار بودند و برابری انسانها در آن اموزش و آداب اهمیت زیادی داشته است... کوروش، خود نیز در زندگی شخصی بر این آداب پایبند بود.. او بدونِ اجازه و بوسه بر دستانِ همسر و مادرِ خویش، به هیچ کاری تن در نمیداد و کاری را آغاز نمیکرد
تازیان� مسلمان و عرب پرستان و پیامبرشان، به خواب هم به آداب و بزرگداریِ ایرانیان و پادشاهانِ ایرانی دست نمیافتند، همانطور که آنقدر خرافاتی و بیخرد بودند که به تصورشان، تخت جمشید ساختۀ جن و پری بوده است... عجیب آن است که این بیابانی ها قرار بوده با دین و مذهبشان، به ما آداب انسانی بیاموزند... کسانی قرار بوده به ما روشِ زندگی را آموزش دهند که حتی ارزش و گرامشِ جنسِ زن و کرامتِ انسانی را فهم نمیکردند
در ریویوهایِ دیگر، در موردِ آدابِ کوروش نوشته ام... بنابراین در این ریویو تنها به نحوۀ فرماندهی و هوشِ بالایِ این مردِ تاریخی، میپردازم
***
� مورخِ گرامی، «گزنفون» نوشته است: در یک دسته که از 500 ارابۀ جنگی تشکیل میشد، 500 مردِ ورزیده و جنگی، 2000 رأس اسب و 500 ارابه ران، باید از بینِ بهترین افراد انتخاب میشدند، و چون ارابه ران ها ممکن بود در جنگ به راحتی کشته شوند... بنابراین «کوروش» چرخ هایِ ارابه ها را محکمتر و قوی تر ساخت، تا از محورِ خود خارج نشوند و نشکنند... طولِ محورِ آنها را زیاد کرد و محلِ نشستنِ ارابه ران را از چوبی ضخیم به مانندِ یک برج ساخت، تا ارابه ران به راحتی اسب ها را براند... در دو انتهایِ محورِ چرخ ها دو آهن به شکلِ داسِ تیز و بُرنده قرار داد و در زیرِ آن قطعۀ دیگری نصب کرد تا دسته هایِ دشمن را به راحتی تار و مار و پراکنده کند. دیگر اقداماتِ مهمِ وی تشکیلِ دستۀ " شتر سواران" بود، که در جنگ با پادشاهِ «لیدی» برایِ نخستین بار از آنها بهره برد. چراکه سوارانِ «کروزوس» پادشاهِ لیدی در سرتاسرِ دنیا در مهارت و چابکی مشهور بودند و لرزه بر اندامِ دشمنانشان انداخته بودند... کوروش برایِ درهم شکستنِ آنها ابتکار تازه و عجیبی بکار برد، بدین ترتیب که گروهی شتر سوارِ چابک تشکیل داد که در روزِ نبرد با شمشیرهایِ آخته و فریادکشان به سویِ سواره نظامِ لیدی هجوم بردند، و اسب هایِ لیدیایی که تا آن روز شتر ندیده بودند، با دیدنِ هیکلِ بزرگ و قیافۀ عجیبِ شترسواران، وحشت زده و دست و پا گم کرده به این سو و آن سو میگریختند و بدین ترتیب، کوروش توانست به آسانی آنها را شکست داده و به افسانۀ شکست ناپذیر بودنِ سواره نظامِ لیدی پایان بخشد
****
دوستان� بزرگوار، کارِ کوروش از آن جهت بسیار بزرگ بود که رهبریِ چنان ارتشِ بزرگ که ترکیبی از ده ها ملتِ گوناگون و با آداب و رسوم و زبان و اسلحه و روشِ جنگیِ خاص بود، کاری بسیار دشوار و بزرگ میباشد
ای� پادشاه بزرگ با همین تدبیر و رهبری خارق العاده، توانست سرزمین هایِ لیدیه، آسیایِ صغیر، یونان، قبایلِ وحشی در شرق ایران و بسیاری از سرزمین هایِ اطراف را تسخیر کند و در مدتی کوتاه بزرگترین امپراتوریِ جهان را تشکیل دهد
عزیزانم� گزنفون یکی از فرامینِ کوروش بزرگ را در موردِ آرایش نظامی و تدبیرِ وی در نظمِ لشگرش در کتاب آورده است و از زبانِ کوروش نوشته است که: تو ای «کیرزانتاس» به سِمتِ فرماندۀ سپرداران منصوب میشوی و باید پیشاپیشِ ستون ها حرکت کنی، چون راه هموار و باز است، باید صفوف از جبهه حرکت کنند، هر گروهان در یک صف و با سرعتِ زیاد حرکت کند.. من مایلم که سربازانِ "سبک اسلحه" پیشتاز باشند... «آرتاباز» پیاده نظام و سوارانِ "پارسی" را فرماندهی خواهد کرد و «هاندامیاس» پیاده نظامِ "ماد" را فرماندهی کرده و «امباس» فرماندۀ دسته هایِ "ارمنیان" است و «آرت سوکاس» فرماندۀ "هیرکانیان" است و «تامبراداس» پیاده نظامِ "ساسیها" را و «داتاماس» پیاده نظامِ "کادوزی" را فرماندهی خواهند کرد... همۀ سپاهیان باید به نحوی حرکت کنند که پیاده نظامِ تیرانداز در یک جبهه، در صفوفِ مقدم باشند. کمانداران در جناحِ راستِ هر ستون و تیراندازان در جناحینِ ستون ها ... پس از پیشتازان باید سربازانِ "سنگین اسلحه" حرکت کنند. بر فرماندهانِ دسته هاست که شب، کلیۀ تجهیزاتِ هر دسته را در یک محل، پیش از آنکه به استراحت بپردازند، بی انبازند (پخش و به اشتراک گذاشتن) و پیش از طلوعِ آفتاب همۀ تجهیزاتِ خود را بردارند و پیش از طلوعِ آفتاب همه در صفوفِ خود و با نظمِ کامل قرار بگیرند. پشتِ سرِ "سنگین اسلحه ها" سواره نظامِ تحتِ فرماندهیِ «ماراتاسی» پارسی حرکت خواهند کرد... در رأسِ هر یگان سوار، یک سوارِ دیده بان خواهد بود. و همان آرایش را خواهند داشت که پیاده نظام در صفوف دارند... پشتِ سرِ گروهِ مقدمِ سواره نظام، گروهِ "متراکم سوارها" تحتِ فرماندهیِ «رامباکاس» مادی، قرار خواهد گرفت. و تو ای «تیگران» پس از آنها نوبتِ سواره نظامِ تو است. و سپس سواره نظامِ "کادوزی" و "سایس" ، که کادوزیان در صفوفِ آخر قرار خواهند گرفت... باید تمامیِ نیروها مهرِ سکوت بر لب گذارند و شب هنگام، هوشیار باشند.. شب هنگام که چشمانِ سرباز قدرتِ دیدن ندارد، باید گوشِ او مراقب باشد. مبادا هنگامِ شب نظمِ خود را بر هم زنید، زیرا مرتب کردنِ صفوف در شب به مراتب مشکلتر است از روز.. بدین لحاظ بهتر است آرایشتان را حفظ کنید و سکوت در همه جا حاکم باشد... قراولان و پاسدارانِ شب باید متعدد و هوشیار باشند و پاسدارانِ شب باید آنقدر آهسته حرکت کنند که خوابِ سربازان بی جهت مختل نشود و راحت استراحت کنند و صبح شیپورِ آماده باش از هر سو طنین انداز شود... هدفِ ما سربازانِ دلیرِ "بابل" است. جملگی به آن سو متوجه باشید و بکوشید تا پرچمِ پیروزی را برافرازید
---------------------------------------------
امیدوار� از خواندنِ این ریویو لذت برده باشید
یاد� «کوروشِ بزرگ» و «گزنفون» همیشه زنده و گرامی باد
«پیرو� باشید و ایرانی»
----------------------------------------------
عزیزانم� این کتاب از 8 فصل تشکیل شده است که هر فصل بخش هایِ گوناگونی دارد و یکی از زیباترین و بهترین فصل های آن، فصل هفتم است که زنده یاد «کوروش» در بسترِ مرگ آرمیده است و سفارش هایِ بسیار دلنشین و زیبایی به فرزندانش میکند
البت� در آغازِ کتاب به طورِ کلی در موردِ نحوۀ آموزش و پرورشِ ایرانیان و چگونگیِ آماده سازیِ فرزندانِ خود برایِ زندگی و دفاع از خاکِ سرزمینشان نیز توضیحاتی عالی ارائه نموده است که تنها میتوان افسوس خورد که چه بوده ایم و اکنون به چه اوضاع و احوالِ فلاکت باری رسیده ایم
البت� دوستانِ خردگرا، تنها نظم و قدرتِ کوروش، او را بزرگ نکرده است، اگر از کوروش، که پادشاهِ هخامنشیان بود، هنوز به نیکی یاد میکنند و بزرگمردِ تاریخ لقبش داده اند و حرمت پادشاهی اش را، از دیگران متمایز کرده اند، از آن روست که او، جامعۀ روزگارِ خویش را به آموزشها و آدابی وادار کرده بود که در آن آداب و قوانین، زنان از ارزش و جایگاه بالایی برخوردار بودند و برابری انسانها در آن اموزش و آداب اهمیت زیادی داشته است... کوروش، خود نیز در زندگی شخصی بر این آداب پایبند بود.. او بدونِ اجازه و بوسه بر دستانِ همسر و مادرِ خویش، به هیچ کاری تن در نمیداد و کاری را آغاز نمیکرد
تازیان� مسلمان و عرب پرستان و پیامبرشان، به خواب هم به آداب و بزرگداریِ ایرانیان و پادشاهانِ ایرانی دست نمیافتند، همانطور که آنقدر خرافاتی و بیخرد بودند که به تصورشان، تخت جمشید ساختۀ جن و پری بوده است... عجیب آن است که این بیابانی ها قرار بوده با دین و مذهبشان، به ما آداب انسانی بیاموزند... کسانی قرار بوده به ما روشِ زندگی را آموزش دهند که حتی ارزش و گرامشِ جنسِ زن و کرامتِ انسانی را فهم نمیکردند
در ریویوهایِ دیگر، در موردِ آدابِ کوروش نوشته ام... بنابراین در این ریویو تنها به نحوۀ فرماندهی و هوشِ بالایِ این مردِ تاریخی، میپردازم
***
� مورخِ گرامی، «گزنفون» نوشته است: در یک دسته که از 500 ارابۀ جنگی تشکیل میشد، 500 مردِ ورزیده و جنگی، 2000 رأس اسب و 500 ارابه ران، باید از بینِ بهترین افراد انتخاب میشدند، و چون ارابه ران ها ممکن بود در جنگ به راحتی کشته شوند... بنابراین «کوروش» چرخ هایِ ارابه ها را محکمتر و قوی تر ساخت، تا از محورِ خود خارج نشوند و نشکنند... طولِ محورِ آنها را زیاد کرد و محلِ نشستنِ ارابه ران را از چوبی ضخیم به مانندِ یک برج ساخت، تا ارابه ران به راحتی اسب ها را براند... در دو انتهایِ محورِ چرخ ها دو آهن به شکلِ داسِ تیز و بُرنده قرار داد و در زیرِ آن قطعۀ دیگری نصب کرد تا دسته هایِ دشمن را به راحتی تار و مار و پراکنده کند. دیگر اقداماتِ مهمِ وی تشکیلِ دستۀ " شتر سواران" بود، که در جنگ با پادشاهِ «لیدی» برایِ نخستین بار از آنها بهره برد. چراکه سوارانِ «کروزوس» پادشاهِ لیدی در سرتاسرِ دنیا در مهارت و چابکی مشهور بودند و لرزه بر اندامِ دشمنانشان انداخته بودند... کوروش برایِ درهم شکستنِ آنها ابتکار تازه و عجیبی بکار برد، بدین ترتیب که گروهی شتر سوارِ چابک تشکیل داد که در روزِ نبرد با شمشیرهایِ آخته و فریادکشان به سویِ سواره نظامِ لیدی هجوم بردند، و اسب هایِ لیدیایی که تا آن روز شتر ندیده بودند، با دیدنِ هیکلِ بزرگ و قیافۀ عجیبِ شترسواران، وحشت زده و دست و پا گم کرده به این سو و آن سو میگریختند و بدین ترتیب، کوروش توانست به آسانی آنها را شکست داده و به افسانۀ شکست ناپذیر بودنِ سواره نظامِ لیدی پایان بخشد
****
دوستان� بزرگوار، کارِ کوروش از آن جهت بسیار بزرگ بود که رهبریِ چنان ارتشِ بزرگ که ترکیبی از ده ها ملتِ گوناگون و با آداب و رسوم و زبان و اسلحه و روشِ جنگیِ خاص بود، کاری بسیار دشوار و بزرگ میباشد
ای� پادشاه بزرگ با همین تدبیر و رهبری خارق العاده، توانست سرزمین هایِ لیدیه، آسیایِ صغیر، یونان، قبایلِ وحشی در شرق ایران و بسیاری از سرزمین هایِ اطراف را تسخیر کند و در مدتی کوتاه بزرگترین امپراتوریِ جهان را تشکیل دهد
عزیزانم� گزنفون یکی از فرامینِ کوروش بزرگ را در موردِ آرایش نظامی و تدبیرِ وی در نظمِ لشگرش در کتاب آورده است و از زبانِ کوروش نوشته است که: تو ای «کیرزانتاس» به سِمتِ فرماندۀ سپرداران منصوب میشوی و باید پیشاپیشِ ستون ها حرکت کنی، چون راه هموار و باز است، باید صفوف از جبهه حرکت کنند، هر گروهان در یک صف و با سرعتِ زیاد حرکت کند.. من مایلم که سربازانِ "سبک اسلحه" پیشتاز باشند... «آرتاباز» پیاده نظام و سوارانِ "پارسی" را فرماندهی خواهد کرد و «هاندامیاس» پیاده نظامِ "ماد" را فرماندهی کرده و «امباس» فرماندۀ دسته هایِ "ارمنیان" است و «آرت سوکاس» فرماندۀ "هیرکانیان" است و «تامبراداس» پیاده نظامِ "ساسیها" را و «داتاماس» پیاده نظامِ "کادوزی" را فرماندهی خواهند کرد... همۀ سپاهیان باید به نحوی حرکت کنند که پیاده نظامِ تیرانداز در یک جبهه، در صفوفِ مقدم باشند. کمانداران در جناحِ راستِ هر ستون و تیراندازان در جناحینِ ستون ها ... پس از پیشتازان باید سربازانِ "سنگین اسلحه" حرکت کنند. بر فرماندهانِ دسته هاست که شب، کلیۀ تجهیزاتِ هر دسته را در یک محل، پیش از آنکه به استراحت بپردازند، بی انبازند (پخش و به اشتراک گذاشتن) و پیش از طلوعِ آفتاب همۀ تجهیزاتِ خود را بردارند و پیش از طلوعِ آفتاب همه در صفوفِ خود و با نظمِ کامل قرار بگیرند. پشتِ سرِ "سنگین اسلحه ها" سواره نظامِ تحتِ فرماندهیِ «ماراتاسی» پارسی حرکت خواهند کرد... در رأسِ هر یگان سوار، یک سوارِ دیده بان خواهد بود. و همان آرایش را خواهند داشت که پیاده نظام در صفوف دارند... پشتِ سرِ گروهِ مقدمِ سواره نظام، گروهِ "متراکم سوارها" تحتِ فرماندهیِ «رامباکاس» مادی، قرار خواهد گرفت. و تو ای «تیگران» پس از آنها نوبتِ سواره نظامِ تو است. و سپس سواره نظامِ "کادوزی" و "سایس" ، که کادوزیان در صفوفِ آخر قرار خواهند گرفت... باید تمامیِ نیروها مهرِ سکوت بر لب گذارند و شب هنگام، هوشیار باشند.. شب هنگام که چشمانِ سرباز قدرتِ دیدن ندارد، باید گوشِ او مراقب باشد. مبادا هنگامِ شب نظمِ خود را بر هم زنید، زیرا مرتب کردنِ صفوف در شب به مراتب مشکلتر است از روز.. بدین لحاظ بهتر است آرایشتان را حفظ کنید و سکوت در همه جا حاکم باشد... قراولان و پاسدارانِ شب باید متعدد و هوشیار باشند و پاسدارانِ شب باید آنقدر آهسته حرکت کنند که خوابِ سربازان بی جهت مختل نشود و راحت استراحت کنند و صبح شیپورِ آماده باش از هر سو طنین انداز شود... هدفِ ما سربازانِ دلیرِ "بابل" است. جملگی به آن سو متوجه باشید و بکوشید تا پرچمِ پیروزی را برافرازید
---------------------------------------------
امیدوار� از خواندنِ این ریویو لذت برده باشید
یاد� «کوروشِ بزرگ» و «گزنفون» همیشه زنده و گرامی باد
«پیرو� باشید و ایرانی»
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
مدیریت کوروش کبیر.
Sign In »
ممنون پیمان جان