Gypsy's Reviews > دوستش داشتم
دوستش داشتم
by
by

جداً داستانها� عاشقانه رو دوست ندارم. ولی جداً خیلی واقعی مینویس� آنا گاوالدا. اصلاً نمیفهم� تو داستان پرت شدی. دیالوگه� هم که بهتنهای� قابلیت درسداد� دارن برای نویسندگی. اینقــــــــــــــد دیالوگنوی� خوبیه که کاش کتاب خودم بود زیرشونو خط میکشید�. حالا تو خط بکش میار. :)) ولی یکی رو یادم موند، خیلی دوستش داشتم:
- پس عشق حماقت است، نه؟ هیچوق� بهنتیج� نمیرسد�
- چرا، بهنتیج� میرس�. اما باید برایش جنگید..
من چقد درگیر ایندیالو� شدم.. چقد..
ولی اما(!) داستان بهخود� ِ خود چیز جدیدی نداره. شخصیتپردازیه� و دیالوگه� و فضاسازیه� هستن که آدمو جذب میکن�. حتی منظورم از فضاسازی، از نظر احساسی و شخصیتی هست. نه توصیف و تصویرسازی- که ازیننظ� نه که ضعیف. ولی خب قوی هم نبوده. داستان از جنسی هست که خیلی شنیدیم و شاید باحالت� از مال آنا گاوالدا هم شنیده باشیم. اما رفتهرفت� لایهها� زیرینش رو میآ� و آدم دیگه نمیفهم� چی میشه.. نمیدون� حق با کیه، نمیتون� کسی رو قضاوت کنی و خیلی همهچ� پیچیده میشه.. ولی باز هم پایانبند� نویسنده.. پایانبند� خیلی سخته. ولی آنا گاوالدا یهجور� میبند� انگار براش آب ِ خوردنه. طوری هم داستانو تعریف میکنه که نمیفهم� داری داستان میخون�..
- پس عشق حماقت است، نه؟ هیچوق� بهنتیج� نمیرسد�
- چرا، بهنتیج� میرس�. اما باید برایش جنگید..
من چقد درگیر ایندیالو� شدم.. چقد..
ولی اما(!) داستان بهخود� ِ خود چیز جدیدی نداره. شخصیتپردازیه� و دیالوگه� و فضاسازیه� هستن که آدمو جذب میکن�. حتی منظورم از فضاسازی، از نظر احساسی و شخصیتی هست. نه توصیف و تصویرسازی- که ازیننظ� نه که ضعیف. ولی خب قوی هم نبوده. داستان از جنسی هست که خیلی شنیدیم و شاید باحالت� از مال آنا گاوالدا هم شنیده باشیم. اما رفتهرفت� لایهها� زیرینش رو میآ� و آدم دیگه نمیفهم� چی میشه.. نمیدون� حق با کیه، نمیتون� کسی رو قضاوت کنی و خیلی همهچ� پیچیده میشه.. ولی باز هم پایانبند� نویسنده.. پایانبند� خیلی سخته. ولی آنا گاوالدا یهجور� میبند� انگار براش آب ِ خوردنه. طوری هم داستانو تعریف میکنه که نمیفهم� داری داستان میخون�..
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
دوستش داشتم.
Sign In »
Quotes Gypsy Liked

“چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چقدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟”
― Someone I Loved
― Someone I Loved

“،زندگی حتی وقتی انکارش میکن�
،حتی وقتی نادیدها� میگیر�
حتی وقتی نمیخواهیا�
.از تو قویت� است
.از هر چیز دیگری قویت� است
آدمهای� که از بازداشتگاهها� کار اجباری برگشتند
.دوباره زاد و ولد کردند
،مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند
که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانههایشا� را
،دیده بودند
،دوباره دنبال اتوبوسه� دویدند
به پیش بینیها� هواشناس� با دقت گوش کردند
.و دخترهایشا� را شوهر دادند
.باور کردنی نیست اما همین گونه است
.زندگی از هر چیز دیگری قویت� است”
― Someone I Loved
،حتی وقتی نادیدها� میگیر�
حتی وقتی نمیخواهیا�
.از تو قویت� است
.از هر چیز دیگری قویت� است
آدمهای� که از بازداشتگاهها� کار اجباری برگشتند
.دوباره زاد و ولد کردند
،مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند
که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانههایشا� را
،دیده بودند
،دوباره دنبال اتوبوسه� دویدند
به پیش بینیها� هواشناس� با دقت گوش کردند
.و دخترهایشا� را شوهر دادند
.باور کردنی نیست اما همین گونه است
.زندگی از هر چیز دیگری قویت� است”
― Someone I Loved
Reading Progress
December 30, 2015
– Shelved as:
to-read
(Other Paperback Edition)
December 30, 2015
– Shelved
(Other Paperback Edition)
July 13, 2016
–
Started Reading
July 13, 2016
– Shelved
July 13, 2016
– Shelved as:
داستان-كوتا
July 14, 2016
–
Finished Reading