M.rmt's Reviews > لبه� تیغ
لبه� تیغ
by
by

دلم میخواد مثل لری تو یه خونه کوچیک زندگی کنم، کتاب بخونم و با آرامش زندگیمو پیش ببرم. هر وقتم که دچار روزمرگی شدم،کوله پشتیمو بردارم؛ از کشوری به کشور دیگه برم؛ از فرانسه و آلمان بگذرم، کوه ها و روستا هارو پشت سر بذارم و از شهرای متمدن عبور کنم و به هند،مهد عرفان برسم.
دیدن فرهنگ های مختلف و انسانهای رنگارنگ و خوندن کتابها هر انسانی رو به جواب سوالش نزدیک میکنه همان چیزی که باعث شد لریو از یه زندگی معقولانه دور کنه. افسوس که لری نیستم و وابستگی ها مثل زنجیری مانع از رسیدن به رویاها میشه.شاید خیلی از ماها آرزوی لری بودن داشته باشیم اما محافظه کاری بر ما غلبه میکنه و ترجیح میدیم مثل دیگران ادامه بدیم، همون تصمیمی که الیزابت گرفت و تا آخر عمرش تو دوراهی موند که چقدر تصمیمش درست بود و هیچ وقت هم نفهمید.
موام برخلاف همینگوی و گری و فیتز جرالد از عشق های اسطوره ای و مرگ معشوق و داستانهای فانتزی_ که تو دنیای واقعی خبری ازشون نیست_نمیگه بلکه روایت زندگی خودمون به صورت حقیقی و واقع بینانست.
با اینکه میتونست خیلی کوتاهتر باشه شاید هر 200 صفحه یه صفحه پیدا میشد که میتونستی بگی" وای موام عجب حرف جالبی!" با این حال روند شیرین و گیرایی داشت.و میشه راجع به شخصیت لری و الیزابت و سامرست موام و تک تک افراد ساعت ها نوشت و بازم کم نیورد.
دیدن فرهنگ های مختلف و انسانهای رنگارنگ و خوندن کتابها هر انسانی رو به جواب سوالش نزدیک میکنه همان چیزی که باعث شد لریو از یه زندگی معقولانه دور کنه. افسوس که لری نیستم و وابستگی ها مثل زنجیری مانع از رسیدن به رویاها میشه.شاید خیلی از ماها آرزوی لری بودن داشته باشیم اما محافظه کاری بر ما غلبه میکنه و ترجیح میدیم مثل دیگران ادامه بدیم، همون تصمیمی که الیزابت گرفت و تا آخر عمرش تو دوراهی موند که چقدر تصمیمش درست بود و هیچ وقت هم نفهمید.
موام برخلاف همینگوی و گری و فیتز جرالد از عشق های اسطوره ای و مرگ معشوق و داستانهای فانتزی_ که تو دنیای واقعی خبری ازشون نیست_نمیگه بلکه روایت زندگی خودمون به صورت حقیقی و واقع بینانست.
با اینکه میتونست خیلی کوتاهتر باشه شاید هر 200 صفحه یه صفحه پیدا میشد که میتونستی بگی" وای موام عجب حرف جالبی!" با این حال روند شیرین و گیرایی داشت.و میشه راجع به شخصیت لری و الیزابت و سامرست موام و تک تک افراد ساعت ها نوشت و بازم کم نیورد.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
لبه� تیغ.
Sign In »
Reading Progress
October 27, 2016
– Shelved
(Other Paperback Edition)
October 27, 2016
– Shelved as:
to-read
(Other Paperback Edition)
February 1, 2017
–
Started Reading
February 1, 2017
– Shelved
February 7, 2017
–
Finished Reading
Comments Showing 1-10 of 10 (10 new)
date
newest »

message 1:
by
kian
(new)
Feb 06, 2017 09:37PM

reply
|
flag

این همون جمله نابی ایه که فقط کتاب خونها میفهن چی داره میگه! زدین به هدف! انگار این جمله رو هزاران باراندیشیده بودم ولی شما به زیبایی به زبان آوردینش

"into the wild"
چقدر زیبا و خواستنی بود اون زندگی و اون مرگ
تلخ اینه که ما هم در سن 20 اونجوریم ولی دست بر میداریم ازش
جالبه که رویه معقول رو جدا از راه لری دونستید.و بنا به محافظه کاری کسانی که روال »عادی« زندگی رو دنبال می کنند گذاشتید.در حالی که فکر میکنم شاید یکی از حرفهای اصلی داستان هم در همین مورد بود که کدام عقلانیت در پس کلیشه ها و هم رنگ جماعت شدن هاست؟کدام زندگی آزموده شده ای وجود داشته و تا به حد این اعتبار رسیده که کلیشه زندگی باشه؟و جواب هم داده شد که هیچ کدام!بلکه آنهایی هم که پی معنا رفتند ناکام مانده اند!اما این ناکامی کجا آن کجا!حتی آرمان های کلیشه شده هم تحقق واقعیشان مستلزم درک و تعمق هست.شاید در نهایت لاری زنگی مانند بقیه مردم در پیش گرفت.اما با عمقی متفاوت


ایکا� با فراغ بال تمام روز رو میشد کتاب خوند و خوند
و چ حیف ک نمیشه
