Parastoo Ashtian's Reviews > ورای فراموشی
ورای فراموشی
by
by

این طور تصور میکرد� که هر لحظه که بخواهم میتوان� پاریس را ترک کنم. در پانزده سال گذشته خودم را اسیر خود و دیگران حس میکرد� و همه� خوابهای� مثل هم بود: خواب فرار با قطارهای در حال حرکتی که همیشه از بخت بد همهشا� را از دست میداد�. هیچوق� به ایستگاه نمیرسید�. همیشه در راهروهای مترو گم میشد� و وقتی به سکو میرسیدم� مترو نمیآم�.
از متن کتاب
از متن کتاب
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
ورای فراموشی.
Sign In »
Reading Progress
October 15, 2017
–
Started Reading
October 15, 2017
– Shelved
October 23, 2017
–
Finished Reading
Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)
date
newest »

message 1:
by
SARAH
(new)
-
added it
Oct 23, 2017 01:48PM

reply
|
flag