ŷ

Haman's Reviews > دشمن

دشمن by J.M. Coetzee
Rate this book
Clear rating

by
832219
's review

liked it
bookshelves: world-novel

سوزان به کروزو می‌گوی�: «وقتی از دوردورها به زندگی نگاه می‌کن� یواش‌یوا� دیگر چیز خاصی در آن نمی‌بین�. کشتی‌شکسته‌ه� همه عین هم می‌شون� و پناه‌آورده‌ه� به جزایر عین هم، همه آفتاب‌سوخته� تنها، با لباسی از پوست حیواناتی که کشته‌ان�. چیزی که ماجرای تو را فقط مختص خودت می‌کن� و تو را از ملوان‌ها� کهنی که پای آتش، افسانه‌ها� هیولاها و پری‌ها� دریایی را سینه‌به‌سین� نقل می‌کنن� جدا می‌کند� هزاران کار کوچکی است که شاید امروز به‌نظ� بی‌اهمی� باشند.»
کروزو به این حرف‌ه� بی‌اعتناس�: «هر چه ارزش به یاد ماندن داشته باشد فراموش نکرده‌ا�.» ظاهراً همین‌قد� هم بی‌علاق� است که به فکر گریختن از جزیره بیفتد: «شاید بهتر است که او این‌ج� باشد و من این‌ج� باشم و تو هم این‌ج� باشی، گیرم ما جور دیگری فکر کنیم.»
4 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read دشمن.
Sign In »

Reading Progress

Finished Reading
January 14, 2018 – Shelved
January 14, 2018 – Shelved as: world-novel

No comments have been added yet.