Behzad's Reviews > درخت انجير معابد
درخت انجير معابد (جلد اوَل)
by
by

بارز ترین ویژگی این رمان برای من این بود که مدام و مدام تر انتظاری که داشتم رو متلاشی میکرد و یه اتفاق دیگه رقم میزد. اگرچه یه رمان طولانی هست، ولی هرگز خسته کننده نمیشه. درست زمانی که خواننده حس میکنه داره به تکرار میفته یک فصل به پایان میرسه و فصل بعدی کل ماجرا رو زیر و رو میکنه و یه چیز دیگه رو پی میگیره. و همه ی این چیزها که میگه در نهایت به هم میرسن و یه کل قشنگ رو میسازن. اسم رمان خیلی با معنا انتخاب شده. یک جورهایی در مورد شهری هست که "درخت انجیر معابد"بر اون سیطره پیدا میکنه و کم کم اون رو میخوره و میبلعه و در خودش حل میکنه. یه جورهایی در مورد زندگی آدمهاست. در مورد تنهایی آدمها. اینکه میگن احمد محمود در مورد زنها ننوشته یا کم نوشته یا چیزی نمیدونه با این رمان نقض میشه به نظر من. به این دلیل که چنان حماقت ها و غرور الکی یک مذکر سنتی رو نقد کرده و چنان قدرتمند نشون داده آسیبی رو که این تفکر به زن و به کل اجتماع میزنه، که آدم شگفت زده میشه. نثر رمان زیباست. چیدمان کلماتش زیباست. گفت و گوها باور پذیرتر ازباور پذیر هستن. رمان از تمام ابعاد و زوایای زندگی چیزی در خودش داره. چیزهایی که پراکنده و به درد نخور نیستن. همه به هم میچسبن مثل یک پازل.
از ماجرای رمان نمیدونم چی بگم که لو نره داستان. رمان در مورد خانواده ای اشرافی هست که با سر به زمین میخورن و بعد پسر ارشد خانواده تصمیم میگیره که انتقام این سقوط رو بگیره از اجتماع و آدمهاش. و خب سرنوشت بقیه ی اعضای این خانواده نیز پی گرفته میشه طی رمان. و تمام اینها مخلوط میشه با سرنوشت شهری که درخت انجیر معابد بر اون سیطره پیدا کرده. به قول مطلب نوشته شده در پشت جلد کتاب، احمد محمود در این رمان به مسائلی پرداخته که سخت هستن. یعنی پرداختن بهشون از دست یک نویسنده ی غیر توانمند بر نمیاد و حاصل یه چیز مضحک از آب در میاد. ولی احمد محمود تونسته یه شاهکار خلق کنه.
در بخش هایی از رمان یه سری ناگفته ها یا تناقض ها دیده میشه که آدم حس میکنه ممکنه به خاطر این بود که احمد محمود فوت میکنه و دیگه فرصت بازخوانی های چند باره ی رمان رو پیدا نمیکنه. مثلن کامران برادر کوچک خانواده یک معما باقی میمونه. دلیل رفتارهای عجیب و غریب افسانه در حد معما باقی میمونه و زمینه ش خوب نشون داده نمیشه. زمینه ی رفتارهای گل جالیز عجیب و توضیح داده نشده باقی میمونه. دلیل رفتارهای خود فرامرز. و اینکه از فرامرز تا سبز چشم، یهو چی میشه. یهو این همه سال میگذره بی اینکه هیچ چیزی ازش بشنویم و یهو میرسیم به یه شخصیت کاملا متفاوت. این که فرامرز از یه جا رها میشه ناگهان به نظرم به رمان میتونه لطمه بزنه.
هرچند بیشتر که فکر میکنم میبینم که نه. این خودش یکی از ویژگی هائیه که رمان رو متفاوت کرده.
از ماجرای رمان نمیدونم چی بگم که لو نره داستان. رمان در مورد خانواده ای اشرافی هست که با سر به زمین میخورن و بعد پسر ارشد خانواده تصمیم میگیره که انتقام این سقوط رو بگیره از اجتماع و آدمهاش. و خب سرنوشت بقیه ی اعضای این خانواده نیز پی گرفته میشه طی رمان. و تمام اینها مخلوط میشه با سرنوشت شهری که درخت انجیر معابد بر اون سیطره پیدا کرده. به قول مطلب نوشته شده در پشت جلد کتاب، احمد محمود در این رمان به مسائلی پرداخته که سخت هستن. یعنی پرداختن بهشون از دست یک نویسنده ی غیر توانمند بر نمیاد و حاصل یه چیز مضحک از آب در میاد. ولی احمد محمود تونسته یه شاهکار خلق کنه.
در بخش هایی از رمان یه سری ناگفته ها یا تناقض ها دیده میشه که آدم حس میکنه ممکنه به خاطر این بود که احمد محمود فوت میکنه و دیگه فرصت بازخوانی های چند باره ی رمان رو پیدا نمیکنه. مثلن کامران برادر کوچک خانواده یک معما باقی میمونه. دلیل رفتارهای عجیب و غریب افسانه در حد معما باقی میمونه و زمینه ش خوب نشون داده نمیشه. زمینه ی رفتارهای گل جالیز عجیب و توضیح داده نشده باقی میمونه. دلیل رفتارهای خود فرامرز. و اینکه از فرامرز تا سبز چشم، یهو چی میشه. یهو این همه سال میگذره بی اینکه هیچ چیزی ازش بشنویم و یهو میرسیم به یه شخصیت کاملا متفاوت. این که فرامرز از یه جا رها میشه ناگهان به نظرم به رمان میتونه لطمه بزنه.
هرچند بیشتر که فکر میکنم میبینم که نه. این خودش یکی از ویژگی هائیه که رمان رو متفاوت کرده.
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
درخت انجير معابد.
Sign In »
Reading Progress
February 2, 2018
–
Started Reading
February 2, 2018
– Shelved
February 2, 2018
–
56.82%
"خیلی رمان خوبیه. خیلی حیرت انگیزه. با اینکه حجم بالایی داره ولی اصلن خسته کننده نشده تا الان. از اون رمان هاست که نمیشه زمین گذاشت. و چه نثر زیبایی داره. و چه تکنیک فکر شده و زیبایی داره. و چقدر لذت بخشه خوندنش. و چه بینش عمیقی از زندگی داره بهم میده."
page
250
February 14, 2018
–
Finished Reading
November 25, 2018
– Shelved as:
novel