ŷ������

اینقدر کتاب کوری و شخصیت هاش مخصوصا شخصیت (زن چشم پزشک)برام دوست داشتنی بودند که وقتی کتاب کوری رو تموم کردم بلافاصله بینایی رو که در واقع ادامه و در رابطه با همون کتابه رو شروع کردم....که شاید بتونم بازم با شخصیت های محبوبم زندگی کنم....اما هرچقدر کتابو میخوندم بهشون نمیرسیدم تا اینکه یک سوم اخر کتاب شخصیت های کتاب کوری پیداشون شد...ساراماگو خیلی خوب بلده از برگ برندهاش کجا استفاده کنه...پایان خیلی جالبی داشت که نقطه عطف داستانه...به خاطر کتاب کوری و شخصیت دوست داشتنی زن چشم پزشک به این کتاب ۴ ستاره میدم...ناگفته نمونه که ساراماگو قلم بی نظیری داره و تو داستانهاش اصلا از اسم استفاده نکرد...و القابی مثه زن چشم پزشک.فرمانده.پسر لوچ و.... به کار میبرد....