Maryam Shahriari's Reviews > مامان و معنی زندگی: داستانها� روان درمانی
مامان و معنی زندگی: داستانها� روان درمانی
by
by

این کتاب اولین کتابی بود که در این ژانر خوندم. برای من از این بعد جذاب بود که روایته� و تجربیات یک روانشناس رو در مواجهه با بیمارانش بیان میکرد� و از این جهت گیج کننده بود که گاهی اوقات نمیتونست� متوجه بعضی اتفاقات روایته� بشم که البته برای سطح سواد من در این زمینه باید طبیعی باشه. به جز اینکه از خوندن این کتاب فهمیدم که روانشناسی و مشاوره باید یکی از سختتری� کارهای دنیا باشه چون هیچ وقت دقیقاً نمیشه فهمید چی پشت پرده ذهن آدمیه که روبرومون نشسته، فهمیدم که چه کار خوبی هم کردم که به وسوسه نوجوانیم گوش ندادم و روانشناس نشدم چون گویا دنیای پراسترس و کسلکنندها� دارن!�
خوندن این کتاب باعث نوشته شدن یک پست اینستاگرامی هم شد که متن زیر بخشی از اون پست هست:
داستان اول این کتاب شرح گفتگوی نویسنده با مادر مرحومش در خواب بود. داستانی که وقتی بار اول خوندمش به نظرم سطحی و تکراری اومد، ولی بعد که دیدم ذهنم بیشتر از بقیه داستانه� درگیر همین داستان مونده، فهمیدم چقدر خوندنش برام لازم بوده، چون هر کدوم از ما در ناخودآگاهمون حرفها� نزده و گرهها� باز نشدها� نسبت به والدینمو� داریم که اگر حواسمون نباشه ممکنه تا آخر عمر مثل وزنههای� روی دل و ذهن و البته رفتار ما سنگینی کنن.
�
خوندن این کتاب و حرف زدن با خواهرم که اون هم به تازگی مطالب روانشناسی خاصی رو خونده و به شناخت جدیدی نسبت به رفتارهای ناخودآگاه ما تحت تاثیر کنشها� والدینمو� رسیده، باعث شد که این روزها مدام در حال مچ گیری از خودم و رفتارهاییم باشم که بدون اینکه خودم حواسم باشه، نشات گرفته از اخلاق و رفتار پدر و مادرمه.
�
و باید بگم که واقعاً از این حجم تاثیرپذیری ناخودآگاه و این همه واکنشها� مشابه و ترسه� و ارزشها� یکسان غافلگیر شدم! انگار با نمونها� مینیاتوری از پدر و مادرم به نام مریم مواجه شدم. مریمی که با نگاهش پدر و مادرش رو ضبط کرده و حتی الان هم رفتارها و آموزهها� اونا رو به صورت ناخودآگاه برای خودش تکرار و ارزشآفرین� میکن�. و نکته عجیب اینجاست که گاهی این بازآفرینیه� در واقع مورد پسند و تایید ما هم نبوده و ازش ضربه خوردیم، ولی انگار راه و روش دیگها� برای این کار نمیشناسی� که تن به این تکرار ناخودآگاه میدیم. �
خلاصه که گاهی اوقات، کتابه� به ما یاد میدن که چقدر نابلدیم. و کتابهای� که این چیزها رو به ما یاد میدن بهترین کتابه� هستند، چون باعث تلاش ما برای فکر کردن بیشتر و اقدام برای یاد گرفتن بعدهایی جدید از زندگی میشن.
زمستان ۹۷
تران
خوندن این کتاب باعث نوشته شدن یک پست اینستاگرامی هم شد که متن زیر بخشی از اون پست هست:
داستان اول این کتاب شرح گفتگوی نویسنده با مادر مرحومش در خواب بود. داستانی که وقتی بار اول خوندمش به نظرم سطحی و تکراری اومد، ولی بعد که دیدم ذهنم بیشتر از بقیه داستانه� درگیر همین داستان مونده، فهمیدم چقدر خوندنش برام لازم بوده، چون هر کدوم از ما در ناخودآگاهمون حرفها� نزده و گرهها� باز نشدها� نسبت به والدینمو� داریم که اگر حواسمون نباشه ممکنه تا آخر عمر مثل وزنههای� روی دل و ذهن و البته رفتار ما سنگینی کنن.
�
خوندن این کتاب و حرف زدن با خواهرم که اون هم به تازگی مطالب روانشناسی خاصی رو خونده و به شناخت جدیدی نسبت به رفتارهای ناخودآگاه ما تحت تاثیر کنشها� والدینمو� رسیده، باعث شد که این روزها مدام در حال مچ گیری از خودم و رفتارهاییم باشم که بدون اینکه خودم حواسم باشه، نشات گرفته از اخلاق و رفتار پدر و مادرمه.
�
و باید بگم که واقعاً از این حجم تاثیرپذیری ناخودآگاه و این همه واکنشها� مشابه و ترسه� و ارزشها� یکسان غافلگیر شدم! انگار با نمونها� مینیاتوری از پدر و مادرم به نام مریم مواجه شدم. مریمی که با نگاهش پدر و مادرش رو ضبط کرده و حتی الان هم رفتارها و آموزهها� اونا رو به صورت ناخودآگاه برای خودش تکرار و ارزشآفرین� میکن�. و نکته عجیب اینجاست که گاهی این بازآفرینیه� در واقع مورد پسند و تایید ما هم نبوده و ازش ضربه خوردیم، ولی انگار راه و روش دیگها� برای این کار نمیشناسی� که تن به این تکرار ناخودآگاه میدیم. �
خلاصه که گاهی اوقات، کتابه� به ما یاد میدن که چقدر نابلدیم. و کتابهای� که این چیزها رو به ما یاد میدن بهترین کتابه� هستند، چون باعث تلاش ما برای فکر کردن بیشتر و اقدام برای یاد گرفتن بعدهایی جدید از زندگی میشن.
زمستان ۹۷
تران
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
مامان و معنی زندگی.
Sign In »
Reading Progress
Started Reading
November 30, 2018
–
Finished Reading
January 23, 2019
– Shelved