ŷ

رێبوار's Reviews > دوئل

دوئل by Anton Chekhov
Rate this book
Clear rating

by
88431393
's review

really liked it

زندگی همین است،انسان در جستجوی حقیقت،دو قدم رو به جلو برمیدارد و یک قدم به عقب بازمیگردد.زجرها،خطاها،و یکنواختی زندگی او را به عقب پرت میکند،اما تشنه ی حقیقت همین طور میرود و میرود و میرود و ادامه میدهد.و خدا را چه دیدی؟شاید راهش را به سمت حقیقت بیابد.


آقای چخوف لازم میبینم یک بار دیگر به احترام شما از جایم برخواسته و کلاهم را بردارم.

اکنون که کتاب را تمام کرده ام به جای آنکه به کتاب و پیامی که به من داد فکر کنم بیشتر به معنی یک واژه فکر کردم،"نبوغ"
به راستی که آقای چخوف نابغه است و حقیقتا خداوندگار داستان کوتاه
فقط اوست که میتواند از دل یک داستان ساده و پیش پا افتاده چنین اثری بیرون بیاورد،فقط اوست که میتواند وادارت کند که یک روزه کتاب را بخوانی و در پی سرنوشت" لاوکسی" باشی
این بار با مفاهیمی چون حقیقت،قضاوت،نفرت،شرافت و غرور طرف هستیم و تعاریف چخوف از این کلمات از زبان کاراکترهای داستان شنیدنی ست.چخوف با ریزبینی هرچه تمام تر جامعه ی روسیه را ترسیم میکند،جامعه ای سردرگم و خرافاتی و فاقد ارزش های راستین
مردمانی متظاهر و ریاکار و آرمانگرا
مردمانی که همانند ربات اسیر عادات تکراری خود هستند و تنها در تخیلاتشان رو به جلو حرکت میکنند.مردمانی منفعل و غرق در رویا و آرزو
و نهایتا دوئل
مبارزه ای دو طرفه برای اعاده ی حیثیت و باز پس گرفتن غرور
به گمانم هرکدام از ما دست کم یک بار دوئل را تجربه کرده ایم،شاید با خانواده یا جامعه یا حتی خود زندگی و سرنوشت،نه لزوما با اسلحه
ما بارها برای باز پس گرفتن غرور خود و به کرسی نشاندن حرف ها یا ثابت کردن عقایدمان دست به دوئل و مبارزه میزنیم.
ولی آیا دوئل دائما� لازم است؟آیا لازم است چیزی به کسی ثابت شود؟
کسی چه میداند،شاید همین دوئل با زندگی و اطرافیان است که ادامه زندگی را برای ما ممکن میسازد.
گاه باید زندگی و سرنوشت را در آغوش کشید و تسلیم شد و گاه باید آن را به چالش و دوئل دعوت کرد.

راجع به ترجمه:
ترجمه خانم فرشته افسری به معنای واقعی کلمه افتضاح بود،تنها علاقه به چخوف مجابم کرد تا آخر داستان رو بخونم،اگر ترجمه ی دیگری خوانده اید معرفی کنید لطفا.
42 likes · flag

Sign into ŷ to see if any of your friends have read دوئل.
Sign In »

Reading Progress

February 28, 2019 – Started Reading
February 28, 2019 – Shelved
February 28, 2019 –
9.0% "ازدواج بدون عشق مثل نماز خواندن بدون اعتقاد،بی رحمانه و ناشایست است."
February 28, 2019 –
80.0% "وقتى خورشید غروب کرد و تاریکى همه‌ج� را فرا گرفت، حسى غریب و ناخوشایند به او دست داد. ترس از مرگ نبود، هنگام شام و بازى ورق به دلایلى مطمئن بود که دوئل راه به جایى نمى‌بر�. بلکه ترس از اتفاقى بود که فردا صبح براى اولین بار در زندگى‌ا� رخ مى‌دا�. ترس از آغاز شب... او مى‌دانس� که شبى دراز در پیش خواهد داشت که بى‌خواب� به سرش مى‌زن�."
February 28, 2019 – Finished Reading

Comments Showing 1-6 of 6 (6 new)

dateDown arrow    newest »

message 1: by [deleted user] (new)

نظرتان را درباره اینکه همه ما در زندگی حتی برای یکبار هم که شده دست به دوئل زده ایم را خیلی دوست داشتم و این نقطه دیدتان را ستایش میکنم اصلا به فکرم نرسیده بود و الان که به آن نگاه میکنم میبنم چه درست میگویید و آیا لازم است که همیشه خود را به دیگری یا دیگران به هرطریقی ثابت کنیم؟ اینکه چخوف در ساختن داستان از موضوعات ساده نابغه بوده است را واقعا درست گفتید و این اتفاقا در کتابی که به تازگی از زندگی اش خوانده ام اشاره شده است...زندگی چخوف با نقطه نظرتاش و استعدادی که در قلم زدن داستانهای کوتاه و نمایش داشته است واقعا خواندنی است...ممنونم از ریویو خوبتان


رێبوار سپاس بانو رویا
یکی از دلایلی که دوباره به گودریدز برگشتم دیدن ریویوهای دوستانی مثل شما و بحث ها و نقطه نظرهاتون هستش،مجابم میکنه بنویسم و خوشبختانه بعد مدتها بواسطه دوستان گودریدزی دوباره شروع کردم به نوشتن
سپاس از اینکه وقت گذاشتید و نوشتید


رێبوار چشم چشم،ممنون


Nafiseh ممنون از ريويو.ترجمه ي متين كريمي نشر جامي هم به نظر من خوب بود.


رێبوار سپاس از شما که خوندید،ممنون از توصیه تون


Zeinab من با ترجمه مهدی افشار خوندم، عالی نبود ولی قابل قبول و خوب بود.
مرسی بابت ریویوی خوب.👌


back to top